Title | : | The Truth About Violence |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | 0816076448 |
ISBN-10 | : | 9780816076444 |
Language | : | English |
Format Type | : | Hardcover |
Number of Pages | : | 210 |
Publication | : | First published January 1, 2005 |
"...[examines] issues germane to teens, offering timely information and dispelling common myths...excellent in the currency and quality of research presented, in the unbiased approach, and in the user-friendly format."— School Library Journal According to the Federal Bureau of Investigation, there were nearly 1.4 million violent crimes committed in the United States in 2008. Violence is the second leading cause of death for Americans between the ages of 10 and 24. Recent incidents, such as the shootings at Virginia Tech University, highlight the need for teenagers and young adults to be aware of the consequences and issues surrounding violence.
The Truth About Violence, Second Edition offers authoritative information about the many aspects of this issue, while presenting the facts and dispelling the myths. Using personal testimonies, question-and-answer sections, and fact-filled sidebars to give a balanced perspective of the topic, this revised book encourages discussion among peers and helps teenagers cope with the gravity of violence. New and revised entries
The Truth About Violence Reviews
-
خلاصه نویسی قسمتهایی از کتاب حقیقت درباره خشونت
خشونت به معنی استفاده از قدرت با هدف آسیب رساندن به دیگری است، چه در رفتار و چه در گفتار. {البته ممکن است در برخی موارد فرد عامل از وجود چنین هدفی در ناخودآگاه خود با خبر نباشد. }
برای بیشتر مردم واژه ی خشونت به لطمه و آسیب فیزیکی اشاره دارد اما خشونت همچنین می تواند سبب پریشانی ذهنی و احساسی شود. مفهوم خشونت گستره ی وسیعی از رفتار ها را در بر می گیرد. این تعریف تیراندازی ، دزدی ، تجاوز جنسی ، بدرفتاری با کودک و یا همسر و هر گونه تعرض فیزیکی به شخص دیگر را شامل می شود. این ها مثال هایی از جرائم خشنوت آمیز هستند.
خشونت همچنین بخش جدایی ناپذیری از همه ی جنگ هاست.
تروریسم نیز نوعی خشونت است که بر روی شهروندان و یا رهبران سیاسی اعمال می شود. تروریسم در صدد است با القاء ترس و با استفاده از زور تغییر سیاسی ایجاد کند.{تروریسم} تلاش می کند به گروهی اندک اجازه دهد تا تاثیری بسیار مخرب و ویران کننده را بر روی همه ی جامعه اعمال کنند.
در این بین انواعی از خشونت وجود دارند که کمتر قابل تشخیص هستند. مانند قلدری کردن و یا حتی نادیده گرفتن و...
قلدری کردن می تواند صدمه و آسیب فیزکی به همراه داشته و یا نداشته باشد. ترساندن یک همکلاسی نوعی از قلدری است. حتی اگر دانش آموز متجاوز ، قربانی را به هیچ وجه لمس نکرده باشد.
نادیده گرفتن نوعی از خشونت است که در آن هیچ کاری نکردن جرم است.
بازی با احساسات بچه ها و یا شریک احساسی نوعی از خشونت است که غالبا سوء استفاده ی احساسی نامیده می شود. در حقیقت چنین سوء رفتاری می تواند باعث به وجود آمدن محیطی آن چنان ترسناک شود که زندگی روزمره ی فرد قربانی را به چالش تبدیل کند.
این روزها فرار از خشونت تقریبا غیر ممکن است. در تلویزیون روزنامه و یا حتی در مکالمه با دوستان در سالن غذاخوری انواع مختلفی از خشونت را می شنویم. هزاران نفر از همنوعان ما روزانه کشته می شوند و چندین برابر این تعداد از بابت آسیب دیدگی، تحقیرشدن، خجالت زدگی، تحدید، خشونت، دزدی و یا شکنجه زجر می کشند. امروزه مردم با خشونت زیادی رو به رو هستند به طوری که بسیاری از مردم در مواجهه با داستانهایی درباره ی خشونت تنها شانه بالا می اندازند. شاید با این کار به نوعی اظهار می کنند که کنترل خشونت از دست همه خارج است.
تاریخچه ی خشونت
خشونت از پیش از تاریخ بر زندگی انسانها تاثیر داشته. حتی اولین تمدن های انسانی برای استفاده از گوشت و پوست حیوانات دست به کشتار می زده اند. دانشمندانی که باقیمانده های تمدن های ماقبل تاریخ را بررسی می کنند در هنگام مطالعه ی تاریخچه ی فسیل های آمریکای شمالی و جنوبی سرنیزه ی فوق العاده کارآمدی را یافتند که در امریکای شمالی در حدود 15000 سال قبل ساخته شده بود. همینطور که دانشمندان رد انتشار سر نیزه را دنبال کردند ، متوجه شدند که باقیمانده های پستانداران بزرگی مانند ماموت ها رو به کاهش است. این حیوانات توسط کسانی که آنها را برای تغذیه و معاش می کشتند به طور کلی از بین رفته اند و نسلشان به دلیل شکار منقرض شده.
با توسعه ی مدنیت ، خشونت ناپدید نشد. برای بیش از 600 سال شهروندان رم در میادین بزرگ کنار هم جمع می شدند تا نبرد گلادیاتور ها را تا سر حد مرگشان به تماشا بنشینند. در قرن شانزده تئاتر انگلیسی که نمایشنامه های ویلیام شکسپیر را تهیه می دید در کنار یک باغ قرار داشت که در آن خرس ها را نگه می داشتند. در آنجا خرس ها را به جایی زنجیر می کردند تا در نبردی خونین با یک جفت سگ شرکت داده شوند. طرفداران این مسابقه پادشاه هنری سوم و ملکه الیزابت اول را نیز شامل می شدند.
امروزه مبارزات جایزه بزرگ یادآور مسابقات بوکس هستند. اگر چه این ترکیب از بعد از جوایز مبارزات حرفه ای شمیربازی که در آنها شرکت کنندگان با آسیب های جدی و یا حتی مرگ رو به رو بودند رواج یافت.گزارشات روزنامه های بریتانیایی مبارزاتی را توصیف می کنند که امتیاز بندی آنها بر اساس تعداد زخم هایی که هر شرکت کننده برداشته و یا به دیگری وارد آورده صورت می گرفته. در آن سالها سلاح از شمشیر به چوب و چماق و نهایتا به مشت تغییر کرد.
همانطور که از تعداد زیاد افرادی که برای تماشای اعدام در ملا عام پیداست ، منظره ی مرگ خشونت آمیز هنوز هم می تواند عموم مردم را جذب کند.در ایالات متحده در سال 1934 برای آخرین اعدامی که مشارکت عمومی نا محدود در آن میسر بود جمعیت 20000 نفر جمع شدند.
امروزه مردم اعدام در ملا عام را مشاهده نمی کنند اما آنها خشونت را از طریق برنامه های تلویزیونی و فیلم های پر از خون و خون ریزی به خانه هایشان آورده اند.آنها همچنین از طریق بازی های ویدئویی در زد و خورد و تیر اندازی و خونریزی هایی واقعی تر از همیشه شرکت می کنند.
سالهاست که محققین در تلاش هستند تا علت گرایش برخی افراد به خشونت را بیابند. هر روز همه ی ما با تضادهایی رو به رو هستیم اما با وجود این همه مردم مرتکب خشونت نمی شوند. چه چیزی باعث می شود برخی افراد در مواجهه با تضاد ها و مشکلات با به خشونت روی بیاورند؟
بعضی از محققین معتقدند ریشه های خشونت را باید در تربیت و محیط پیرامون هر فرد ��ستوجو کرد.
خشونت خانگی
خشونتی که در خانه و بین افرادی از یک خانواده اتفاق بیافتد خشونت خانگی نام دارد. قربانیان خشونت خانگی معمولا زن ها و بچه ها هستند. مردان در خشونت خانگی اغلب مهاجم اند تا قربانی. قربانیان ممکن است فقط بصورت فیزیکی آسیب ندیده باشند بلکه شاید از طریق توهین های دائمی، تحدید و تحقیر احساسات ایشان آسیب دیده باشد. بعضی از زنانی که قربانی خشونت خانگی شده اند با این وجود احساس می کنند که به خاطر فرزندان ، امنیت اقتصادی و ترسشان از بابت سلامتشان نمی توانند رابطه را ترک کنند.
خشونت و عاملان آن
همانطور که توصیف استانداردی برای قربانیان خشونت وجود ندارد ، هیچ توصیف استانداردی برای افرادی که مرتکب خشونت می شوند نیز وجود ندارد. در سال 1999 دوایر اجرایی قانون 635000 مورد بازداشت در رابطه با توهین های خشونت آمیز در ایالات متحده انجام داده اند. بیش از 100000 مورد از بازداشت شوندگان بچه های زیر 18 سال بوده اند. متخلفان و مجرمین انگیزه های بسیار متفاوتی داشته اند و به خاطر طیف وسیعی از دلایل دست به اعمال خشونت زده اند.
برخی دانشمندان نظریه ی ارثی بودن تمایل به خشونت را مطرح کرده اند ، ولی برای تایید این نظریه مدارک کمی وجود دارد. بیشتر دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند که خشونت رفتاری آموختنی است. افراد از طریق آنچه که در اجتماع و یا خانه می بینند یاد می گیرند که چگونه خشن باشند. محققین ده ها سال زمانشان را صرف جمع آوری مدارکی کردند که نشان دهد جوانانی که به تماشای خشونت از تلویزیون می پردازند با احتمال بیشتری به طریقه ی خشونت آمیز عمل می کنند تا دیگران. فیلم ها و برنامه های تلویزیونی خشونت آمیز باعث می شوند تماشاگران آنها بی حس شوند و در نتیجه کمتر به عواقب اعمال خشونت آمیز فکر کنند. چنین برنامه ها و فیلمهایی همچنین باعث می شوند که ترس تماشاگران در مورد اعمال خشونت آمیز از بین برود.
افرادی که رفتار های خشونت آمیز از خود نشان می دهند اغلب در زمینه ی مهارتهای اجتماعی دارای ضعف و کمبود هستند. به جای استفاده از تواناییهای ارتباطی برای پرهیز از مجادله و از بین بردن تضادها و تعارضات، آنها رفتار خشونت آمیز را به عنوان اولین و بهترین راه حل می شناسند. آخرین باری را که در نزدیکیتان درگیری رخ داد را به خاطر بیاورید. آیا کسی در راستای بحث و گفت وگو در مورد موضوع درگیری تلاشی انجام داد؟ آیا هیچ کدام از طرفین مشخص کردند که اصلا دعوایشان بر سر چه هست؟ آیا هیچ کس برای رسیدن به یک توافق مشترک و یا مصالحه در مورد مسئله تلاش کرد؟ احتمالا نه. جنگجویان تضاد ها را به چشم فرصتی برای بدست آوردن مطالباتشان با استفاده از زور می بینند، بخصوص اگر در کار دعوا مهارت داشته باشند. اکنون بسیاری از مدارس برای مقابله با اعمال خشونت آمیز بر اهمیت ایجاد مهارت های تجزیه و تحلیل مسئله تاکید می کنند.
فاکتور های اجتماعی نیز در جرائم خشنوت آمیز آمیز نقش دارند. در این بین فقر بیشترین تاثیر را بر روی جرائم خشنوت آمیز دارد. ساکنین مناطقی از ایالات متحده که در آنها شغل به اندازه ی کافی وجود ندارد و اهالی محل با فقر درگیر هستند ، ممکن است احساس کنند که تنها راه برای بدست آوردن مطالباتشان ، توسل به زور است.
الکل و بقیه ی مخدرها از دیگر فاکتور های اجتماعی موثر بر روی خشونت را اند. به بیان ساده ، مردم با استفاده از مواد مخدر می توانند موانع درونی خود را کنار بگذارند و احساسات خود را آزادانه تر بروز بدهند.
هیچ کدام از فاکتور های شخصی ، فردی و اجتماعی که به آنها اشاره شد لزوما به تنهایی سبب بروز خشونت در فرد نمی شوند. تقریبا در همه ی پرونده ها ترکیبی از این فاکتورها بر تصمیمات فرد تاثیر می گذارند و وی را به سمت ارتکاب خشونت سوق می دهند.