Title | : | Guerre |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | 2072983223 |
ISBN-10 | : | 9782072983221 |
Language | : | French |
Format Type | : | Paperback |
Number of Pages | : | 192 |
Publication | : | First published May 5, 2022 |
Awards | : | Metų verstinė knyga Fiction (2023) |
Guerre Reviews
-
ای کاش من همه بودم و با همه اکانت ها به تو پنج ستاره میدادم...
رمان «جنگ» سلین، حدود شصت سال بعد از مرگ این نویسنده بزرگ و براساس دستنوشته های پیدا شده از اون، در حالی منتشر شد که سال ها بود شایعه کشف این یادداشت ها طرفداران سلین یا سلینیان ها رو در انتظاری شیرین و کشنده نگه داشته بود. لوکت دتوش لعنتی، همسر سلین، بعنوان تنها وارث و مالک این دستنوشته ها، تا وقتی زنده بود اجازه چاپ این کتاب رو نداد و خدا رحم کرد که فقط ۱۰۷ سال عمر کرد.
و سرانجام انتشار... جنگ... بوممم... انفجار...
رمان با این جمله شروع میشه: «من جنگ را در سرم به دام انداخته ام»
جمله ای که نیرو محرکه پیشروی داستانه و وقتی جلوتر میره متوجه میشی که سلین رمان، نه فقط در معنای استعاری بلکه به معنای فیزیولوژیک هم توی سرش جنگه.
این رمانیه که به معنای واقعی کلمه سلین رو پرزنت میکنه، همون سبک دیوانه وار، لخت، رک و بی پروا که خواننده رو یاد «سفر به انتهای شب» و «معرکه» میندازه؛ با این تفاوت که اینبار اروتیسم (به شکل وسواسی) در مرکزیت داستان قرار داره و همه چیز حتی مرگ و جنگ، انتقاد از سیستم،و بروکراسی فاسد هم حول اون روایت میشن.
اصولاً توی این رمان هیچ اثری از ماجرای عاشقانه یا عواطف انسانی، ظرافت نثر یا قهرمان پروری نیست و هیچ توصیف زیبایی جز کفل های پر و پیمون پرستارها وجود نداره.
با اینحال، به جرات، این رمان یک شاهکاره!
کی جز سلین میتونه اینطور با فلاکت و بدبختی شوخی کنه بدون اینکه خواننده رو پس بزنه یا فکر کنه داره اغراق میکنه؟ که البته میکنه!
......
انتشار این رمان، سال ها بعد از مرگ نویسنده اش، منو یاد محسن پاشایی و مایکل جکسون انداخت که تا سال ها بعد مرگشون هنوز موزیک بیرون میدادن.
......
منتظر رمان «لندن» هستم که ادامه این کتابه. -
دم شما گرم خانم خانلو، چه ترجمهای!. جالب است بدانید که این کتاب (چاپ اول) سانسور نشده است (چیزی حذف نشده است).
********************************************************************
ذهنم قوی شده، مثل عضلهی دو سر بازویی، دیگر به آسایش فکر نمیکنم. یاد گرفتهام ساز زدن را، خوابیدن را، بخشیدن را، و همچنین، همانطوری که میبینید، خلق ادبیات زیبا را با تکهپارههای وحشتی برکنده از هیاهویی که هرگز تمام نمیشود. صفحهی ۲۵ کتاب
به زندگی خودم نگاه کردم، کمابیش مشغول شکنجهی من بود. اگر زندگی مرا به احتضار بکشاند به ریختش تف خواهم کرد. صفحهی ۳۱ کتاب
امید خیلی هم پر فروغ نمیسوزد، شمع نازکیست در ته راهرویی نامتناهی که مالامال دشمنی است. آدم به همین هم قانع است. صفحهی ۴۰ کتاب
به یاد آوردن مو به موی چیزها از پس گذشت سالها کاریست کارستان. هر چه آدمها گفتهاند کمابیش دروغ از آب درآمد. باید شک کرد. گذشته حرامزاده است، در خیالپردازی ذوب میشود. صفحهی ۱۰۷ کتاب
احساس هایی هست که اگر آدم بر آنها پافشاری نکند اشتباه کرده، معتقدم که همین احساسها جهان را از نو میسازند. صفحهی ۱۴۰ کتاب
به هر حال زندگی عظیم است. آدم همه جا گم میشود. (جملات پایانی)، صفحهی ۱۴۲ کتاب -
جنگ برای من بهترین اثر سلین تا اینجا بوده و البته یک دلیل هم ممکنه این باشه که بدون توقف مرگ قسطی، سفر به انتهای شب و معرکه رو خوندم و الان کاملاً با لحن و مدل سلین آشنا هستم اما دلایل دیگهای هم شاید بشه براش عنوان کرد، مثلا اینکه در این رمان علاوه بر متن گزندهی سلین، اتفاقات بیشتری میافته و همین باعث میشه اشتیاق به خوندن بیشتر بشه ضمن اینکه تعداد صفحات نه چندان زیاد کتاب هم باعث میشه آنچنان خستگی رو حس نکنید. داستان به طور خلاصه در مورد مجروح شدن فردینان و بستری شدن در بیمارستان و اتفاقات و آدمهایی هست که اونجا باهاشون آشنا میشه. به نظرم اگه هیچ کتابی از سلین نخونده باشید این کتاب مناسبی برای شروع نیست و اون شخصیت پردازی دو رمان مرگ قسطی و سفر به انتهای شب لازمهی درک بهتر این رمانه.ه
-
“.برای هیچ”
تو صفحاتِ آخر کتاب، سلین چندبار تکرار کرده بود که چقدر همه چیز، برای هیچه. کاش میتونستم رو دستم تتوش کنم و هروقت برای چیزی بیش از حد ناراحت شدم، به این جمله نگاه کنم.
در وصفِ سلین که نیازی نیست من بخوام حرفی بزنم اما حقیقتا پشمام از ترجمه ریخته! :)))) چجوری انقدر صریح و بی پرده همه چیز رو ترجمه کرده و اجازه ی چاپ گرفته، نمیدونم! 😂 -
«احساسهایی هست که اگر آدم بر آنها پافشاری نکند،اشتباه کرده. معتقدم که همین احساسها جهان را از نو میسازند.»
این پنجمین کتابیه که از کتابای پیشنهادی سپهر میخونم. تا اینجا تقریبا همشونو دوس داشتم. خیلی دلم میخواست ریویو بنویسم واسشون ولی موضوع اینه که تو گردباد افسردگی و اضطراب گیر افتادم دوباره. طوفان احساسات و افکاری در من بر پاست که اگر میتونستید ببینیدش وحشت میکردید. شش ماهه وضعیت همینه و تو این مدت سعی کردم با نوشتن، مغزمو رام کنم کمی. نوشتن درمورد خودم نه درمورد چیز دیگهای. رنج درونم نمیذاره روی چیز دیگهای متمرکز بشم. نوشتههامو شیر خواهم کرد. -
اگه میخواید جنسی هم بنویسید، عین سلین بنویسید!
با خوندن این رمان، یاد نظریه فروید میافتم که غریزه جنسی و لذتجویی رو به غریزه مرگ و زندگی ربط میده. سلین توی این رمان به طرز خیلی چشمنوازی، تهِ سیاهیهای جنگ رو با مسائل جنسی اغلب زننده و بزهگونه ترکیب کرده؛ با زبانی صریح، گستاخ و عنانگسیخته.
جنگ، همه چیزش خوبه. واقعا شاید به قصد شاهکار نویسی نوشته نشده و صرفا نویسنده خواسته (به قول خودش) "جنگی رو که داخل ذهنش زندانی کرده" رو، روی کاغذ بیاره و روایتی داستانی از زندگی دهشتناکش بگه، اما این رمان هیچ چیزی از یک شاهکارِ متفاوت کم نداره. قلم نویسنده، سبکش، پلات داستان، ضرباهنگ اتفاقات و... همشون خیلی خوبن؛ اونم برخلاف اینکه این رمان به نوعی یک دستنوشته و پیشنویسه و بیش از 50 سال مفقود شده بوده.
جنگ، شلاقی شروع میشه. عین یک فیلم با شروع خیرهکننده. شخصیت اصلی رمان، یا منِ دیگر نویسنده، تازه بههوش اومده؛ اونم با جراحات سنگین و در حالی که تنها بازمانده از گروهان جنگیاشه. حالا در ادامه با تقلای زیاد سعی در زنده موندن داره و با بدبختی به بیمارستان میرسه، اما همه چیزای کثیف تازه تو بیمارستان شروع میشه...
یه خسته نباشید هم باید به مترجم بگم. نمیدونم چطور تونسته با این محتوا و حذفیات کم مجوز بگیره واقعا. متاسفانه نسخهی انگلیسی از این اثر هم پیدا نکردم یا موجود نبود که تطبیقی بخونم. اما با خوندن خود ترجمه هم میشه فهمید تا حد خوبی مترجم دینشو ادا کرده. زبان ترجمه هم روان و جذاب بود. البته گاه گاهی عبارات و اصطلاحات مهجور دیده میشد که البته، برای من بیشتر جالب بود تا اذیت کننده. -
مدال افتخار، غلتان در اسپرم و خون :
وقتی میفهمی اوضاعت تا چه حد خراب است که با یک جنگ زدهای که به قول خودش دو سوم بدنش را از دست داده همزادپنداری میکنی. همان حالات را داری، بیخوابی، خستگی، درد فیزیکی، بیحوصلگی و بیآیندگی. بدون امید به روزهای روشن.
با وجود اینکه من صحنهی جنگ را از نزدیک ندیدم، شدیدا تمامی توصیفات نویسنده را از تبعات جنگ با پوست و استخوان حس میکنم. فکر میکنم بیشتر خوانندگان فارسی این کتاب هم همینطور باشند.
داستان با فردینانِ مجروح شروع میشود که به تازگی به هوش آمده و خون از صورت و گوشش روان شده و به مرور سر فردینان را به زمین چسبانده. و فردینان هم رزمش را میبیند که در نزدیکیاش کشته شده و فردینان میخواهد که لمساش کند ولی متوجه میشود که تکان دادن دستش برایش بسیار سخت است چون احتمالا دستش شکسته. و توصیف سلین از سراسیمگی و اختشاش افکار و حسهای پارادوکسیکال فردینان در کنار دردهای فیزیکی همزمان با این احساسات، واقعا شاهکار است.
و بعد با ریتمی موجز و تاثیرگذار شاهد ماجراهای فردینان در دورهی نقاهت میبینیم. در واقع جنگ را میبینم، از زاویهی دیدی که انگار وظیفهش را انجام داده و هزینهاش را هم داده. و ما جنگِ بعد از جنگ را میبینیم.
سلین آنقدر تجربهی زیسته دارد که میتوانست صدها کتاب از دل آن دربیاورد ولی به آنها آب نمیبندد. همین است که از او نویسندهی بزرگی میسازد. میداند که میتواند بیشتر بنویسد ولی این کار را نمیکند چون میداند که تاثیرگذاریاش را از دست میدهد. جنگ یک کتاب کوتاهِ پر و پیمان است. نوولایی به پر مایگی موشها و آدمها یا پیرمرد و دریا. -
بسیار خوب است که نویسنده ای مانند سلین وجود دارد،بقول شاگرد آمریکاییش،چارلز بوکوفسکی:
داد نزنید؛سلین بخوانید! -
سلینِ تا همیشه محبوبم..
هیچکس نمیتونه جوری که تو می���نویسی بنویسه 🤍 -
گذشته حرامزاده است
ص ۱۰۷ -
«امید، خیلی هم پرفروغ نمیسوزد، شمع نازکیست در تهِ راهرویی نامتناهی که مالامال دشمنی است. آدم به همین هم قانع است.»
این اولین کتابیه که از سلین خوندم، بعد از خوندن چندتا ریویوی برانگیزاننده! نتونستم مقاومت کنم و وسط امتحانات اومدم سراغش.
داستان از مجروح شدن راوی(خود نویسنده) در جنگ جهانی اول شروع میشه و در ادامه خواننده با فکر و خیالات و ماجراهای بامزه و تلخ ایشون در بیمارستان همراه میشه.
نثر سلین در این کتاب مخصوصا در توصیفاتشاز فضای داستان، متشکل از جملات کوتاهه، من اینطور نوشتن رو دوست دارم. لحنش هم صریح و طنزآلوده. رمان لندن هم ادامه این داستانه که مشتاقانه منتظر انتشارش خواهم موند.
ترجمه نشر نو، خوب بود. علت ابهامی که بعضی از جاهای داستان وجود داره اینه که نویسنده ویرایش نهایی رو انجام نداده و کتاب از روی دستنوشتههای تازه عمومیشده سلین، منتشر شده.
حتما سراغ رمانهای مشهور سلین، یعنی مرگ قسطی و سفر به انتهای شب، خواهم رفت. -
این کتاب خوراک عاشقان و سینه چاکان سلین هست .
اگر از سفر به انتهای شب و مرگ قسطی لذت بردید حتما سراغ این رمان کم حجم برید .
این کتاب دوتا ترجمه داره .
یک ترجمه از انتشارات خاموش با ترجمه یاسمین سجادی که بدون سانسور هست و لغو مجوز شد ولی تو بعضی فروشگاهها پیدا میشه و من خوندم به نظرم قابل قبول بود.
یک ترجمه دیگه زهرا خانلو از نشر نو که به گفته خود انتشارات دو سه مورد سانسور داره.
در هر صورت هر کدوم رو که پیدا کردید حتما و حتما بخونید . -
در سلاخ خانهی شماره 5 صحنهای وجود دارد که پس از بمباران درسدن سربازان از پناهگاه بیرون میآ یند و با دیدن ویرانی کامل توان حرف زدن از آنها سلب میشود. گویا با یک امر متعالی مواجه شدهاند. دهشت جنگ در مقام امری متعالی و سابلایم ارتقا داده میشود. اما دهشت جنگ در نظر سلین متعالی نیست. سکوتی شبه روحانی ندارد. بلکه ولوله ای خوفناک است که در کله فرو میرود. وزوزی قطع نشدنی که توان خوابیدن را میگیرد. کثافتی است فراتر از بدبختی. مضحک است. تنها راه تحملش راست کردن است و مالیدن.
-
اگر در «لولیتا»ی نابوکوف با حیرت میبینیم که پدوفیلیا به رمان تبدیل شده، در «جنگ»، با نفرت متوجه این میشویم که سلین نکروفیلیا را به رمان شدن رسانده.
-
میشه فهمید مترجم سعی خودش رو کرده و میشه گفت موفق هم بوده در نجات کتاب از زیر تیغ سانسور! که اگر موفق نمیبود چیز زیادی از کتاب باقی نمیموند تا خواننده فارسی زبان بتونه متوجه بشه داستان از چه قرار بوده! ولی میشه حدس زد با توجه به این نکته هم کتاب باید حذفیات زیادی بعد ترجمه پیدا کرده باشه!
حتما نسخه انگلیسی کتاب باید بخونم!
به نظر من شخص سلینِ خی��ی عزیزم در کنار آثارش واقعا شاهکاری بوده منحصر به فرد!
از متن کتاب:
*گذشته حرامزاده است، در خیالپردازی ذوب میشود.
*احساسهایی هست که اگر آدم بر آنها پافشاری نکند اشتباه کرده، معتقدم که همین احساسها جهان را از نو میسازند.
*آدم حتی اگر فقط ده دقیقه وقت داشته باشد زندگی کند باز به دنبال تاثر لطیفی از گذشته میگردد. -
how exciting it is to find old hidden manuscripts decades after they were written !
-
"Certo che è enorme la vita. Ti ci perdi dappertutto."
Grazie al lavoro immenso di traduzione del grandissimo Ottavio Fatica e grazie ad Adelphi che lo ha pubblicato, in libreria ritorna Louis - Ferdinand Céline con l'inedito "Guerra" che per settant'anni è stato chiuso in uno scrittoio e che “riempie un vuoto su un episodio capitale della vita e dell’opera dello scrittore con un romanzo che, pur essendo una prima stesura, è ampiamente rappresentativo della sua scrittura.”
Scrive Ottavio Fatica: “Tradurre Céline, questo Céline, si è rivelato impresa anche più impervia del previsto. Non tanto per le difficoltà quasi scontate: esuberanza lessicale, sconquasso di sintassi, lingua parlata, sporca, neologismi, ricerca di una musica interiore, e molto altro. I romanzi da lui pubblicati subivano diverse riscritture, mirate al perfezionamento di ogni pagina, ogni frase, ogni parola. Ne scaturivano testi che, nelle strutture come nelle singole espressioni, nell’uso stesso dell’interpunzione, erano sì eminentemente idiosincratici ma di una coerenza interna a tutta prova.
Guerra è frutto di una prima stesura di getto, che Céline avrebbe cesellato a lungo, e proprio lo stato non rifinito dell’opera crea difficoltà ulteriori all’atto di tradurre.”
Il romanzo ha una bellezza selvaggia, in cui le atrocità della guerra che deve sopportare Ferdinand sono raccontate senza sconti. Scrive il curatore Pascal Fouché nella postfazione: “«Mi sono beccato la guerra nella testa». Quest’ultima frase del primo foglio del manoscritto ritrovato di Guerra da sola riassume ciò che esso rappresenta nell’esistenza di Louis Destouches e nell’opera di Louis-Ferdinand Céline. Per tutta la vita il medico e scrittore ripeterà di soffrire delle conseguenze di una ferita alla testa ricevuta durante una missione per il suo reggimento il 27 ottobre 1914. Quanto alle ripercussioni della Grande Guerra sull’insieme della sua opera, compresi gli scritti polemici, esse sono state oggetto di numerosi studi. Una confessione come questa: «Adesso sono allenato. Vent’anni, uno impara. Ho l’anima più dura, come un bicipite. Non ci credo più alle scorciatoie» fa pensare che, anche se aveva vent’anni all’epoca degli avvenimenti, Céline scrivesse un ventennio dopo, nel 1934.”
“I due moli sono diventati minuscoli sopra ai cavalloni spumanti, strizzati contro il loro piccolo faro. Dietro, la città si è rattrappita. Poi si è sciolta nel mare. E tutto è precipitato nello scenario delle nuvole e l’enorme spalla del largo. Era finita quella porcheria, aveva [sparso] tutto il suo letamaio di paesaggio la terra di Francia, sotterrato i suoi milioni di assassini purulenti, i suoi boschetti, le sue carogne, le sue città multicacatoi e i suoi infiniti fili di calabroni miriamerde. Non c’era più, il mare aveva preso tutto, ricoperto tutto. Viva il mare! Non vomitavo manco più. Non ci riuscivo più.”
Tutto scompare. Resta solo l'immensità del mare. “Dentro di me avevo tutte le vertigini di una nave. La guerra mi aveva dato un mare pure a me, solo per me, un mare rombante, rumoreggiante assai dentro la testa. Viva la guerra! Anzitutto la costa era finita, giusto una bordura, fina fina, vicinissima a dove molla il vento. A sinistra del pontone laggiù, erano ancora le Fiandre, non si vedevano più.”
Tra 4 e 5 stelle. -
چرا یه نفر باید این کتاب رو بنویسه؟
چرا من باید اینها رو بخونم و سوال مهم تر!
چرا باید از چنین نوشتههای سیاهی خوشم بیاد و لذت ببرم؟
بالاخره اولین کتاب از سلین رو خوندم. -
در باب معرفی سلین و کتاب جنگ
حدود یک سالونیم پیش، تابستان ۲۰۲۱، خبری در رسانههای جهان منتشر شد كه برای مخاطبان ادبیات داستانی تكاندهنده بود؛ اینكه دستنوشتههای سه اثر گمشده لویی فردینان سلین پس از گذشت ۶۰ سال از درگذشت این نویسنده بزرگ فرانسوی پیدا شده است. از آن میان، رمان «جنگ» را كه در زمان جنگ اول جهانی میگذرد توسط انتشارات «فرهنگ نشر نو» و با ترجمه مثالزدنی و تقریباً فاقد سانسوری به دست خوانندگان ایرانی رسیده است.
اولین رویارویی من با سلین، یکی از غولهای بزرگ ادبی ادبیات ضدجنگ با کتاب «جنگ» شروع شد، که البته آشنایی آنچنان شیرینی نبود، صرفاً امیدوارکننده بود، در ادامه چرایی آن را توضیح میدهم.
کتاب جنگ من را به دل وحشت و آشفتهبازار جنگ جهانی اول برد، آشفتهبازاری که با قلم سیاه سلین که به مانند ظلمات شب هست به بهترین شکل ممکن به ورطه نمایش گذاشته شده بود. سلین بزرگوار با بهرهگیری از تجربه زیستی خویش و تجربیات بسیاری که در کارزار بزرگ جنگ جهانی اول کسب کرده است، واقعه عالمآشوب جنگ را با کمدی تلخ و گزنده خود روایت میکند، روایتی که به نوعی زندگینامه است ولی رگههایی از تخیل و خلاقیت نیز در آن میجوشد.
روایتی که سلین از آن میگوید بسیار جانگداز و خشن است، ولی طنز سلین شما را هرچند که نمیخواهید و به هیچگونه راضی نیستید به لبخند وا میدارد، لبخندی تلخ و واقعی.
سلین صریح و بیهیچ پردهای روایت میکند و با هیچکس شوخی ندارند، او در تلاش است نشان دهد در میدان جنگ چه میگذرد، آسیبهای روحی و روانی و عواقب جنگ چه مسائلی هستند و به آدمی چه گزندی میرسانند.
بسیار فکر کردم و به عبارت «مضحکهی هولناک» برای کتاب جنگ سلین رسیدم، او نمیخواهد از واژههای زیبا و صنایع ادبی زینتبخش استفاده کند، جنگ زشت است، بله دوستان من جنگ زشت است و سلین آن را همانگونه که هست نشان میدهد، و ارزش آثار او در همین است؛ صداقت میخواهید؟ در آثار سلین پیدا میشود.
همزادپنداری با شخصیت «فردینان» گاهی به حدی میرسد که تصور میکردم دارم داستان زندگی گذشته خود را میخوانم، پیوسته با خودم میگفتم، چرا اینقدر آشنایی مرد حسابی؟ تو چرا اینگونه سرگردانی؟ لحظهای بایست بگذا�� با هم صحبت کنیم؛ بگذریم، شخصیت فردینان خیلی خوب بود.
سلین با دایره واژگان خود عشقبازی میکند و چنان ابتذالی از خود نشان میدهد که مطمئنم تمام کسانی که تجربه خواندن «جنگ» را به دست آورند با خود میگویند، عجب نویسنده بیسوادی، حتی دستور زبان کوفتی نیز بلد نبوده است!
بگذارید لحظهای تامل کنیم و بگوییم که سلین دیوانه نیست، میداند داستانی که دارد مینویسد به چه کلمات و لحنی نیاز دارد و از دایره واژگان «زشتی» که در اختیار دارد به بهترین نحو استفاده میکند، و داستان خود را از ضرباهنگ نمیاندازد، و بله اعتراف میکنم در مرام سلین همه عناصر و جزئیات ��حشیانه جلو میروند، سلین عادت به آرام گرفتن ندارد.
باید تا اینجای کار فهمیده باشید، سلین آنقدر بیپرده میگوید که مخاطب به فروپاشی روانی برسد، کتاب «جنگ» برای من در شرایطی به پایان رسید، که انگار ضایعهای روانی را پشت سر گذاشتهام، کاش شروع مناسبتری از آثار سلین برای خود برمیگزیدم و اینگونه خودم را تارومار نمیکردم.
کتاب «جنگ» همانگونه که از اسم آن نیز پیداست، برآمده از مردابی از لجن است، مردابی که خود سلین تا خرخره در آن فرو رفته و از آن به نیکی یاد نمیکند.
ترجمه خانم زهرا خانلو و ویراستار برجسته کتاب لایق تشویق و تحسین است، ترجمه همچین متن بیآلایه و باارزشی وفاداری میخواهد، وفاداری مفهومی هست که خیل عظیمی از مترجمین آثار مختلف در ایران انگار با آن بیگانهاند؛ من نمیدانم چگونه از دستگاه سانسور، ارشاد و دیگر نهادهای دیکتاتوری مربوطه فرار کردید و ترجمهای چنان اصیل در اختیار مردم طالب آگاهی ایران قرار دادید ولی با تمام وجود از شما در جایگاه خود تشکر میکنم.
در نهایت نمره «سه» را برای کتاب «جنگ» در نظر گرفتم، با وعدهای که به سراغ دیگر آثار غول بزرگ ادبیات ضدجنگ خواهم رفتم؛ «جنگ» برای من کتاب نسبتاً کوتاهی بود، شاید به همین علت نتوانستم آنچنان که باید و شاید از آن لذت ببرم و از غنائم دانش، تجربه و صداقت سلین بهرهمند شوم. -
La prima sorpresa che arriva da questo libro di Céline viene dal colpo d’occhio sulla pagina: mancano affatto i puntini di sospensione; non che ce ne siano pochi: non ce ne sono proprio. Non so niente di tecnica letteraria céliniana, ma ne deduco che Céline li aggiungeva nella redazione finale. Questo testo infatti è una raccolta di abbozzi per un romanzo di cui, a quanto pare, poteva far parte anche Casse-pipe, che ne avrebbe costuituito l'inizio; solo che il Casse-pipe che leggiamo da molti anni è un torso sì, ma curato da Céline e venuto alla luce quando Céline era ancora vivo. Questi estesi frammenti furono invece rubati dall’appartamento dello scrittore francese dopo il suo repentino abbandono di Parigi durante la Seconda Guerra Mondiale, senza poi tornare più a galla sino a qualche anno fa; infatti, a quanto pare, chi sottrasse i manoscritti in questione se li tenne nascosti per parecchi decennî; solo di recente gli eredi li hanno fatti saltar fuori, sevendosi della mediazione d'un giornalista; è da credere che in effetti non posseggano molto interesse a uscire dall'anonimato: ché, se nel ’44 il trafugare le carte di Céline poteva significarne la salvezza e la preservazione a futura memoria, il non riconsegnarle all’autore, che poi a Parigi tornò e visse parecchi anni, e neppure alla vedova, che gli sopravvisse la lungo ed è morta da poco ultracentenaria, resta un puro e semplice reato. L'editore allega inoltre parecchie immagine fotografiche delle pagine originali, scritte a penna, forse per evitare che i maligni sospettino di profittevoli falsificazioni céliniane: il mondo è pieno di gente sospettosa. Ma che dire di questo Céline senza puntini di sospensione? Anzitutto, si nota subito che, quantunque il filo narrativo esista e vada pure avanti per parecchie pagine, i personaggi a volte mutano carattere o nome (soprattutto il commilitone Bébert – come il gatto dello scrittore – che di nomi anzi ne cambia parecchi), qua e là s’inseriscono frasi non coerenti col resto, le quali preludevano probabilmente a digressioni o sviluppi paralleli, e anche i dettagli o le vicende a volte si contraddicono: insomma, non si tratta d’uno schema o d’un canovaccio, ma indubbiamente d’un brogliaccio narrativo da rivedere in profondità, da tagliare, da ricucire, da rendere coeso. Anche la durezza, la cattiveria, la conturbante volgarità di certi passi colpiscono, e non sempre favorevolmente: ne deduco che lo scrittore lavorava molto di scalpello e di lima sul materiale grezzo delle prime redazioni, non per edulcorarlo, ma per trasformarne quest’acredine informe, biliosa, diciamo pure poco artistica, nella comicità stralunata e sghemba, nel sarcasmo imprevedibile, nell’umorismo nero, indiavolato e beffardo, nella musicalità dissonante ma vertiginosa e divertentissima del Céline quale lo conosciamo nei suoi capolavori, che qua invero tralucono già, ma solo a tratti. Guerra, quindi, è Céline e non è Céline: se ne può inferire che il dottor Destouches non componeva di getto, a lavorava molto sui suoi abbozzi; come sempre quando sono pubblicati gli scritti ancora grezzi di grandi autori, soprattutto se appunto avvezzi a rielaborare, riscrivere, rifare in profondità, non è possibile valutarne l’esito alla stregua di opere nella stesura definitiva; ma occorre accontentarsi di ammirare il molto di buono che già si legge così: e questo Céline dimidiato è, in ogni caso, un Céline davvero gustoso.
-
Schilderungen des verwundeten Soldaten Ferdinand in einem Kriegslazarett in Flandern 1914/1915. Wir lesen von der Katastrophe eines Kriegs und die Folgen für Soldaten. Boshaft, spöttisch, radikal so erlebt man Ferdinand. Ist das Buch ein Antikriegsroman?
-
O carte despre ororile, nenorocorile, brutalitatiile si mizeriile provocate de "abatorul international de nebunie" care a fost primul razboi mondial. Trimisi de niste maresali, comandat. pt a ajunge carne de tun pe linia frontului si a anunge in final la infermerie cu cangrene, impuscati, surzi, infirmi. "Ma calcau toti pe nervi ci faptele lor de arme.",cu aparitia maresalului care din spatele unui birou in afara sa dea o medale(o amarata de tinichea tocmai buna de aruncat la cosul de gunoi sau in latrina) pt fapte vitejie(pe care din spatele linei fronrului, de la un birou, nu ar fi fost in stare sa le faca el) si sa scrie o scrisoare tatalui ca fiul a fost decorat pt fapte de vitejie. Aparitia preotului de 2 ori de zi pt a a aduce liniste vesnica si a cere spovedania.doar pt tara, neam, religie si granite puerile (No borders, no religion, no war) trebuie sa lupti din cauza unor imbecili de conducatori. Sunt curios ce ar fi iesit din aceat manuscris daca Celine ar fi reusit sa-l finiseze si sa l duc la bun final.
"Nu mai eram dator nimic umanitatii, cel putin acelei umanitati in care crezi cand ai douazeci de ani"
"E o nenorocire ce iti face razboiul asta, poti sa zici ce vrei" -
'After so many years have passed, it’s hard to remember things precisely. What people once said has almost turned into lies. Can’t trust them. It’s fucked up, the past, it dissolves into daydreams. It picks up little melodies on the way that you didn’t ask for. The past comes back to you all made up, with tears and repentances wandering around. It’s not serious.'
RTC later. Quite decent, and brief, but not much/enough to it, I feel. I could say that I'd rather revisit
The Devastation of Silence ?
‘It’s funny there are beings who seem loaded with baggage, they come from infinity, set down before you their heavy baggage of emotions like at the market. They’re not mistrustful, they pour out their merchandise any which way. They don’t know how to present things properly. You don’t really have time to search through their things, you pass on, you don’t go back, you’re in a hurry yourself. That must make them sad. Maybe they pack up again? Or just abandon their things? I don’t know. What becomes of them? We don’t have a clue. Maybe they set off again until nothing’s left? And then where do they go? Life is enormous all the same. You can lose yourself anywhere.'
'I was looking at it—life—as it was almost torturing me. When it puts me through the agony of death for good, I’ll spit in its face just like that. It’s completely idiotic starting from a certain point, you can’t fool me, I know life too well. I’ve seen it. We’ll find each other again. We have unfinished business. Life can fuck off. But I have to tell everything.' -
"جنگ"، رمانی معمول نیست. سبک نوشتاری سلین خام، پارهپاره و پر از طنز تاریک است که بازتاب دهنده طبیعت آشفته و گیجکننده تجربه جنگ است. با استفاده از شخصیت اصلی خود، باردامو، یک سرباز سینیکال و ناامید، سلین بیهوده و بیمعنایی جنگ را آشکار میکند و ایدههای رومانتیک قهرمانی و میهندوستی را تحلیل میکند. روایت باردامو، سقوط بیرحمانه به عمق نابودی انسانی است، جایی که بقا تنها هدف است و اخلاق با وحشت جنگ، مبهم میشود
جنگ" رمانی چالش برانگیز و ناامیدکننده است که دیدگاه منحصر به فردی را درباره جنگ و تأثیر آن بر روی روان انسان ارائه میدهد. سبک نوشتاری ناگوار و غیراستانی سلین، آن را به یک خواندن جذاب برای کسانی که به بررسی جنبههای تاریکی از طبیعت انسان علاقهمند هستند، تبدیل میکند. با این حال، خوانندگان باید با احتیاط، با آگاهی از دیدگاههای منتقدین خارج از حوزه ادبیات، به کتاب نگریسته شوند. -
It's no Death on Credit but still, holy shit. Worth it for one of the all time great dinner party disasters
-
اثری درخشان با ترجمهای کمنظیر و وفادار!
— به هر حال زندگی عظیم است. آدم همهجا گم میشود. -
Rocambolesque est le mot qui revient le plus souvent dans la presse pour décrire le long parcours des 6 000 feuilles que Louis-Ferdinand Céline a laissées dans son appartement de la rue Girardon à Montmartre en juin 1944, lorsqu'il s'est précipité hors de Paris vers Danemark, en passant par Baden-Baden, en Allemagne, pour sauver sa peau. Mais par où commencer pour raconter cette incroyable histoire ? Si nous pensons à un prisme, nous aurions plusieurs voies qui pourraient bien être les points de départ qui, ensemble, reconstitueraient ce corps géométrique qui finirait par clarifier la situation. Ainsi, on pourrait décider que le décès de sa femme Lucette, à l'âge de 107 ans (!), en 2019 serait un bon début ou une façon d'expliquer tout ce qui a suivi. Car dans les conditions établies lors de l'étrange transaction entre un ancien journaliste de Libération, Jean-Pierre Thibaudat, et un lecteur de ce journal, il y a des années, il était stipulé qu'aucun de ces manuscrits ne serait publié avant la mort de Lucette Destouches.
Thibaudat a tenu sa promesse et pendant 15 ans, il a conservé, ordonné et classé les manuscrits jusqu'à ce que, un mois après la mort de la veuve, il annonce l'existence de ces documents dans un article du journal Le Monde. Leur origine est toutefois restée mystérieuse. Il y a quelques jours encore, Thibaudat évoquait le secret des sources :
« Je ne donnerai pas le nom de cette personne car cela faisait partie de notre pacte. Je devais garder secrète son identité et ne pas remettre les documents à la veuve de Céline. J’ai donc attendu le décès de Lucette Destouches. »
Cependant, le journaliste faisait référence à une famille liée à la résistance, ce qui a mis en branle une énorme machine de fanatiques qui ont commencé à émettre les hypothèses les plus incroyables. Les céliniens - et j'en ai rencontré un à Paris il y a quelques années - sont une sorte de confrérie secrète qui se targue de connaître à fond la vie et l'œuvre de l'auteur qui, durant les dernières années de sa vie, n'a cessé de se plaindre du vol de ces manuscrits. « Ils ne m'ont rien laissé...pas un mouchoir, pas une chaise, pas un manuscrit… », dans D’un château l’autre, en 1957. « On m’a assez pris, on m’a assez dévalisé, emporté tout ! Hé, je voudrais qu’on me rende ! », dans Rigodon.
Et pour en finir avec le caractère bizarre de cette histoire et pour pouvoir dire quelque chose sur le roman que j'essaie de chroniquer ici, juste la semaine dernière, le mercredi 10 août, Thibaudat a enfin déclaré (jetant à la poubelle ledit pacte évoqué avec tant de mystère...) que les manuscrits de Céline étaient conservés par la famille d'Yvon Morandat, ancien combattant de la résistance. Mais attention, cela n'empêche pas, suivant l'idée du prisme que j'ai exposée au début de ce texte, qu'une autre piste issue des soupçons de plusieurs (encore la secte des céliniens...), est toujours valable. Je fais référence au cas d'Oscar Rosembly, qui est connu pour avoir été le premier à entrer et à fouiller l'appartement de la rue Girardon en juin 1944. Céline lui-même, à plusieurs reprises, a pointé du doigt Rosembly comme étant le responsable du vol. Pour les céliniens, les affirmations de Thibaudat ne tiennent pas la route. Ce qui m'amène à penser que le prisme est en fait un puzzle et que, tôt ou tard, on trouvera le chemin vers la vérité.*
D'emblée, il faut dire que Guerre est un premier jet, ce qui signifie que Céline n'a pas eu le temps ou peut-être l'intention de le corriger et de le retoucher, comme il en avait l'habitude avec les romans qu'il publiait. C'est toutefois une excellente occasion pour le lecteur d'examiner de plus près le travail de l'écrivain et la force de sa prose, qui est présente tout au long des deux cent cinquante feuillets, écrits en 1934. L'intrigue se situe certainement quelque part entre Voyage au bout de la nuit et Mort à crédit et comble une sorte de vide qui permet désormais d'éclaircir divers doutes sur le séjour de Ferdinand à l'hôpital après avoir été blessé sur le champ de bataille. Tout se passe dans les Flandres pendant la Grande Guerre. Comme dans ses autres romans, il y a un mélange d'autobiographie et d'imagination dans l'histoire. Céline revient sur les horreurs de la guerre et s'y attarde plus longuement qu'au début de Voyage.
« J’ai attrapé la guerre dans ma tête. Elle est enfermée dans ma tete. »
Les deux phrases qui apparaissent dès le début, d'une force inhabituelle, sont porteuses de tout l'élan narratif du grand auteur français et contiennent, à mon avis, la graine de la création de cet arbre monumental qu'est son œuvre littéraire. Même si l'on constate que le roman commence brusquement, le narrateur nous annonçant qu'il devra rester là une partie de la nuit suivante, et que, selon les experts, c'est parce que les deux premières pages du manuscrit n'ont pas été retrouvées. Il s'agit donc d'un premier jet, incomplet, avec des erreurs, des noms de personnages qui changent et une certaine imperfection dans sa fabrication. Et pourtant, nous savons que nous tenons entre nos mains une œuvre majeure, d'un immense écrivain, à un moment décisif de sa vie.
Je me souviens de certains passages clés de Mort à crédit, dans lesquels le sexe est décrit avec une certaine nonchalance et qui, dans les premières éditions, ont été supprimés, reflétant les mœurs de l'époque. Dans Guerre, le sexe est au centre de l'intrigue : le niveau d'érotisme est époustouflant. A l'hôpital, Ferdinand a les faveurs de L'Espinasse, une infirmière qui vient le branler la nuit. Ainsi, le sexe est comme l'antidote à toutes les horreurs de la guerre, un pari sur un avenir incertain et la seule issue possible à cet enfer. Peu importe que l'auteur exagère les faits, sa prose atteint son but comme les balles d'un fusil ou la pluie d'obus tombant sur un immense champ belge et nous atteignant à chaque ligne, à chaque tour de page, de la première à la dernière.
Ces arguments suffisent à considérer ce roman comme un joyau qui, comme on le sait, a attendu près de quatre-vingts ans pour refaire surface. Mais nous savons que Gallimard prépare déjà l'édition de Londres, qui clôturera cette merveilleuse tétralogie et qui sera sans doute l'événement littéraire de l'année.
La présente édition, établie par Pascal Fouché, contient un intéressant avant-propos de François Gibault (célèbre célinien et avocat de Loucette Destouches), des photographies de quelques feuillets choisis du manuscrit, et dans la section Appendices, un texte précisant la place du roman dans l'œuvre de Céline, une liste des personnages et un lexique du langage populaire argotique, médical et militaire.
À lire absolument.
____
*
Céline et les manuscrits perdus : « la piste Rosembly reste sérieuse » -
Trotz aller (in diesem Fall kleinen) Mängel, die ein nicht-überarbeitetes Manuskript zwangsläufig aufweisen muss, ist dies ein großartiger Roman über den Irrsinn des Krieges und was er aus den Menschen macht.
-
Marea mea descoperire din acest an. Nu neapărat cartea; autorul!
Mi-am luat Călătoria la capătul nopții, cred că tot în 2024 o încep. -
Obrzydliwa i piękna. Do czytania więcej niż raz.