Frie oplevelser by Shahrnush Parsipur


Frie oplevelser
Title : Frie oplevelser
Author :
Rating :
ISBN : 8702330296
ISBN-10 : 9788702330298
Format Type : ebook
Number of Pages : -
Publication : First published January 1, 1971

En ung kvinde møder en dag en mand, som danser i regnen. De går sammen gennem Teheran og bliver interesserede i hinanden. Langsomt indleder de et forhold på trods af, at familien har andre forlovelsesplaner for hende. Hun fravælger familiens fornuftsvalg til fordel for den 20 år ældre mand, B, den eneste, der formår at få hende til at føle sig fri.


"Frie oplevelser" af Shahrnush Parsipur er en fortælling om en generations drømme om frihed, og om hvordan deres omstændigheder og hverdagens tristhed spinder snærende bånd omkring dem.


Romanen er oversat fra persisk af Nazila Kivi, der også har skrevet efterord.


Frie oplevelser Reviews


  • Marzi Motlagh

    قلم دلخواهی داره شهرنوشِ پارسی پور. یه دختر 25 ساله در سال 49 داستانی نوشته که بسیار جلوتر از زمان خودش بوده. و خب برای من به دلایلی حال و هوای عجیب و خوبی داشت این داستان حدودا 80 صفحه ای ؛ تجربه های آزاد! 🍃

  • Ahmad Sharabiani

    Tajrubahʹhā-yi āzād, Shahrnush Parsipur
    عنوان: تجربه‌های آزاد؛ نویسنده: شهرنوش پارسی‌پور؛ تهران، امیرکبیر، 1357؛ در 72 ص؛ چاپ دیگر: سوئد، نشر باران، 1371؛ چاپ دیگر: تهران، شیرین، 1383؛ در 79 ص؛ شابک: 9789645564719؛ موضوع: داستانهای نویسندگان معاصر ایرانی قرن 20 م
    داستان رقص آقای ب زیر باران


  • Adeleh

    داستانش را دوست داشتم. خیلی راحت و بی دغدغه خواندمش. از آن کتاب هایی بود که وقتی دل و دماغ هم نداری حسابی می چسبد. پرده ای بود از زندگی، از عشق، از تنها بودن، متفاوت بودن، متفاوت دیدن، از فلسفه و فرضیه های شخصی در مورد چیزهای ساده و بی جوابِ زندگی...

    بخشی از کتاب:
    صفحه 38
    خالخانم قلیان می کشید، عصرهای تابستان قالیچه در حیاط پهن می کرد، جایی که هیچ وقت آفتاب نمی گرفت و قبلش حیاط را آب پاشی می کرد. آب که بخار می شد، از روی آجرهای مربع حیاط عطر نعنا و گل بلند می شد. آفتاب که می رفت، باغچه را آب می داد. پسر سیاه سوخته ی مرتضی با آب پاش آب می داد. گلدان های شمعدانی نفس نفس می زدند و چند گل خرزهره توی حوض می افتاد. خالخانم می نشست روی قالیچه. اول قند می شکست، بعد چای دم می کرد و آخر قلیان می کشید و چند پر گل سرخ در کوزه ی شیشه ای قلیان با هر پُک بالا و پایین می پرید.

    صفحه 41
    "خالخانومو چطور؟ می شناختی؟"
    "نه."
    "می دونی، یه روز دیدن روی قالیچه پشت ��لیون خشک شده. قشنگ مُرد. می دونی کَر بود. از پنج سالگی کر شده بود. تو تمام زندگیش هیچی نشنید. نه یادم نبود. این اواخر سمعک گذاشته بود. یه روز دیدم سمعکشو گذاشته روی قلیون. فکر می کنم گلبرگ های سرخ توی کوزه به هوسش انداخته بود که صدای یک جور حرکتو بشنوه."

  • Mads Jannik Holm

    En lille perle.

  • Jila

    گفتم من نمی‌دونم تو چی می‌تونی به من بدی
    ولی می‌دونم که با تو راحت‌ترم
    من..
    من فکر می‌کنم اصلن حس می‌کنم با تو
    می‌تونم توی یک قبرم راحت باشم..

  • Shokufeh شکوفه Kavani کاوانی

    As Parsipur's first book , it is a very interesting read.....بعنوان اولین تجربه ء نویسندگی پارسی پور ؛ کتاب بسیار جذاب و خواندنی است.

  • K's Bognoter

    Frie oplevelser er en magisk bog på flere niveauer. Den indeholder magisk-realistiske elementer, og Shahrnush Parsipur skriver i et magisk forførende sprog, som man bare sluger som læser.
    Læs min anmeldelse på K’s bognoter:
    https://bognoter.dk/2022/10/12/shahrn...

  • Maria Wipplinger

    Det er en ekstrem smuk bog, skrevet med så mange fine metaforer, som kun Parsipur kan gøre det.
    Ordet fra oversætteren i slutningen af bogen, sætter den så godt i perspektiv til dens samtid og
    undersøger hvordan bogen kan læses som en forvarsel på revolutionen i 79’ <3 <3

  • Lucky_daniel_books

    اوّل....سلام🖐️

    📖 تجربه‌های آزاد/شهرنوش پارسی پور/نشر شیرین

    کتاب ۹ فصل دارد که به هم پیوسته هستند. قصّه‌ی کتاب احوالات و روابط سه شخصیت داستان رو روایت می‌کنه که «ب» و «هارو» و دختر داستان است که نامی از وی در کتاب گفته نشده. قصّه‌ی کتاب از رابطه‌‌ای که بین دختر و آقای «ب» هست می‌گوید و به جامعه‌ای می‌پردازد که هنوز دختر(و یا زن) را فقط بعنوان وسیله‌ای برای زاد و ولد می‌بیند!!🤦🏻‍♂️

    می‌شود گفت که نویسنده بصورت نامحسوسی در داستان، به دنیای ضدّ زنِ دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ در دنیای واقعی در آن موقع، اعتراض می‌کند.

    نویسنده، دختران و زنان آن موقع را طوری بیان می‌کند که همگی آفتاب-مهتاب ندیده و سر به زیر هستند و وقتی که سخنی نامربوط از دهانشان خارج می‌شود باعث تعجّب همه‌ی مردان می‌شود: «آقای یگانه شما یک مادر به خطای به تمام معنا هستید!»🤪😶

    کتابی کم‌حجم و روان‌خوان که حال و هوای دنیای امروز را در گذشته به شما نشان می‌دهد. چرا این را گفتم؟ چون گذشته و امروز ایرانِ ما تغییری نکرده است!

    برخی نکات و جملات نوشته شده در متن قصّه که برایم جالب بود را، در ذیل نوشتم:

    ۱- می‌دونی من حالا مدّت‌هاست که یاد گرفتم توی امروز باشم. اگه برف بیاد و اتاق گرم باشه، می‌تونم یک میلیون سال روی تخت بیفتم و به وِزوِز کِتری روی بخاری گوش بدم. نمی‌تونی فکر کنی که این چقدر خوبه.😌

    ۲- تعریفی که نویسنده از سیر زندگی و از مرگ در فصل پنجم کتاب بیان می‌کند، به نظرم حالتی گوتیک دارد. وی مرگ را مترادف با «رسیدن به شیر و عسل» می‌داند. و لحظه‌ی رهایی را این طور می‌گوید:
    «پس فقط خواهش می‌کنم با یک ضربه تمامش کنید. آن وقت، کار در یک لحظه تمام می‌شود. مرد اینقدر خوشبخت بوده که حداقل برای یکبار در جریان تاریخ سیر کند.»

    ۳- نااُمیدی دردی است که درمانی ندارد.

    ۴- هیچ بشری را در جهان خاکی نمی‌توان پیدا کرد که در یک روز بهاری که مصادف با یک جشن ملّی بزرگ هم باشد، به خودش اجازه‌ی عصبانی شدن بدهد.

    ۵- مردم راه می‌رفتند و ساندویچ می‌خوردند؛ امّا کاغذهای ساندویچ را روی زمین نمی‌ریختند، سطل‌های زباله پُر از کاغذ بود.

    #یک_سوال_نو : آیا تا به امروز، از #شهرنوش_پارسی_پور کتابی خوانده‌اید؟

  • Atefe Asadi

    کتاب تجربه‌های آزاد
    نوشته‌ی شهرنوش پارسی‌پور
    نوشته شده در سال ۱۳۴۹
    .
    چند تا از جاهای مختلفی که درباره‌ی شهرنوش پارسی پور و آثارش معرفی و مطلب نوشته‌اند، از تجربه‌های آزاد به‌عنوان یک مجموعه داستان کوتاه به هم پیوسته یاد کرده‌اند. اما به‌نظرم کتاب یک داستان بلند است که به ۹ فصل تقسیم شده است. خلاصه‌اش را اگر بخواهم بگویم، به ماجرای دختری مربوط می‌شود که دوست ندارد در قالب‌هایی که جامعه و خانواده از پیش برایش تعیین کرده‌اند فرو برود و یک شب توی خیابان، با فردی که در تمام کتاب از او به‌عنوان ب یاد می‌شود، آشنا می‌شود و بعد ادامه‌ی ماجرا و گفتگوهای مهمی که بین دو سه تا آدم توی داستان، شکل می‌گیرد.

    داستان شروع جذابی دارد و نویسنده فضایی خلق کرده که توی آن المان‌های دنیای مدرن و زندگی واقعی آن سال‌ها، در محیطی تقریبا سورئال شناورند و ماجرا جوری جذاب روایت می‌شود که خواننده منطق داستان را همانجوری که هست می‌‌پذیرد و مثلا عجیب بودن اسم‌ها، یا اینکه یک آدم دارد دور خودش پیله می‌تند(به‌صورت فیزیکی) برایش غیرقابل باور نیست. با وجودی که قهرمان اصلی و راوی ماجرا یک زن است که تغییر مسیر زندگی و فکری‌اش بعد از آشنایی با ب را می‌خوانیم، ولی من فکر نمی‌کنم کتاب جهان بینی مطلقا زنانه‌‌ای داشته باشد، و انسان‌ها در دنیای آن کنار هم حضور دارند.

    با اینکه حدود چهل سال از نگارش داستان می‌گذرد اما نثرش سنگین و اذیت کننده نیست و مخاطب امروزی هم به‌راحتی با آن ارتباط می‌گیرد.

    این اولین اثری بود که من از این نویسنده خواندم. حجمش هم نسبتا کم بود و جذابیتش هم آدم را وادار می‌کرد یک نفس بخوانی‌ا‌ش. شهرنوش پارسی پور نویسنده و مترجمی است که از رمان‌های بلند مشهورش می‌توان به "سگ و زمستان بلند" اشاره کرد.

    #معرفی_کتاب

  • Gitte Hørning

    Omslaget til ’Frie oplevelser’ er tegnet af illustrator Louise Brandt Overgaard, og det må også være hende, der har lavet omslaget til Shahrnush Parsipurs roman fra 2019, ’Kvinder uden mænd’. De lidt specielle farver er stort set de samme: på en sort baggrund ses blade, der er grønne og rødlige. Det er ikke en botanisk gengivelse af blade; vi er hinsides det realistiske, idet bladene giver associationer til svulmende skamlæber. Et sådant motiv spiller fint sammen med titlen ’Frie oplevelser’, der dog indbefatter andre former for nydelse end sex, f.eks. åbent at drikke arak med sin kæreste samt at ryge cigaretter på gaden. Men Parsipurs valorisering tilsiger ikke at ”5 og 7 er lige” – at den frie adgang til arak og cigaretter er lige så betydningsfuld som den frie seksualitet. Hun sætter tingene på spidsen med en omvendt slutning: Hvis fuldstændig seksuel frihed fortsat er en utopi, så er kvinders status som frie og lige samfundsborgere også en utopi. Dags dato er man imidlertid ikke kommet længere end til, at de såkaldt frie oplevelser er forbeholdt de få, der magter at bryde grænser i dystopiske samfund à la Iran.

    På den ene side er Parsipur en fremtrædende forfatter, på den anden side kan hun kun overleve i eksil, da hun flere gange er blevet fængslet i sit hjemland. Originaludgaverne af hendes værker er forbudte i Iran, men censurerede udgaver er i omløb uden forfatterens samtykke og uden, at hun får andel i overskuddet fra salget. ’Frie oplevelser’ er skrevet i 1970, men den originale udgave er ausradiert, Den forhånden værende tekst har Parsipur derfor stykket sammen af censurerede udgaver og udenlandske oversættelser af originalen. Ikke noget at sige til, at romanen ikke opleves som en homogen beskrivelse. Dertil kommer, at Parsipur er pioner ud i romangenren, som i det store perspektiv er ny i Iran. Her har kvinder til gengæld skrevet poesi på persisk i hundredvis af år.

    Fortælleren i ’Frie oplevelser’ er en ung, navnløs kvinde med en uspecificeret længsel i kroppen. Kodeks i det ligeledes anonymiserede samfund er, at forældrene skal finde et passende parti til en giftefærdig datter, og her kommer hr. souschef Yeganeh ind handy. Uheldigvis møder kvinden samtidig B, en wannabe poet, der – skønt næsten dobbelt så gammel som hende – lever mere eller mindre subsistensløst, eller positivt formuleret: mere eller mindre frit. Hvad det anonyme samfund i øvrigt angår, så er det tilnærmelsesvist mennesketomt, hvilket ikke er så sært, for de navnløse gader er farlige at færdes i.
    Plottet går altså ud på, hvordan denne ménage à trois løses op. På vejen ad hvilken spilles der ikke efter et socialrealistisk partitur, jævnfør at Parsipur mestrer magisk realisme, hvilket der er mange eksempler på. Det mest tungtvejende er, at vi på side 61 – uden en ansigtstrækning – skal æde denne konstatering: ”B havde de sidste femten år været i færd med at spinde sig selv ind i en puppe.” Tredive sider senere er der lidt sofistikeret ordleg: ”Så løb jeg t��r for penge og solgte mine møbler, og da jeg kiggede tilbage, indså jeg, at jeg altid har solgt ud. Jeg har endda solgt mig selv og intet fået ud af det.” Denne scene munder ud i, at B slår tæppet til side for at vise, at han nu er forpuppet op til livet.
    Nazila Ghavami Kivi, romanens fine oversætter, skriver i sit efterord: ”Sommerfuglen er et universelt symbol på metamorfose, overgang og genopstandelse. Larven undergår en lille død, der bringer liv og forvandling med sig.”
    Men B’s forvandling… Cut!

  • Susanne Wiinberg - Bogglæde

    En ung kvinde møder en mand, som danser i regnen. De går gennem Teherans navnløse gyder og langsomt spirer forelskelsen. Hun vælger at trodse familie, der ellers mener, de har fundet en fornuftig bejler. En bejler som har været på besøg en del gange og som, derfor mener at hun skylder man det, Men hun vil kun have den 20 år ældre boheme B. For han er den eneste, der formår at få hende til at føle sig fri.

    Bogen har et længere efterord af romans oversætter Nazila Ghavami Kivi, der båder skriver om Shahrnush Parsipur’s forfatterskab, der også tæller ‘Kvinder uden mænd’, som udkom i 2019 og den Iranske kultur.

    Den originale fortælling udkom i 1970, da forfatteren blot var 24 år, dog findes der kun den censurerede udgave på persiske i dag. Derfor er denne fortælling skrevet på ny.

    Den iranske eksilforfatter formår på blot 106 sider, at beskrive en bid af Iran’s kvindesyn. Her i en kærlighedshistorie, af den smertefulde af slagsen, når man ikke kan få den man elsker. Samtidig med, at man som kvinde afviser den, alle mener man burde have.

    På et magisk og ikke mindst poetisk sprog står drømmende om en friere fremtid tydeligt frem, hvilket hjælpes godt på vej af de “iranske talemåder”. Men jeg sidder også tilbage med en følelse af at mangle noget, uden at kunne sætte ord på, hvad. Måske mere dybde. Mere af det hele.

    MEN!

    Smukt, fint og vigtigt,

    -
    -
    -

    Reklame - Anmeldereksemplar modtaget.

  • Jane

    Jeg elskede "Kvinder uden mænd", til trods for, at jeg ellers ikke er fan af magisk realisme. Jeg elskede den særligt fordi den var sublim rent sprogligt, men også fordi alt det mærkelige ikke spændte ben for mig, jeg kunne følge med og forstå. "Frie oplevelser" kan bestemt også noget sprogligt, men den bliver simpelthen for mærkelig for mig. Jeg må give fortabt i min søgen efter forståelse, oversætteren kalder da også "Frie oplevelser" for et af Parsipurs mest mærkelige og forunderlige værker i sit efterord, ja, tak skal du have!
    Jeg færdiggjorde bogen pga det sproglige, men havde nok ikke gjort det, hvis bogen havde været meget længere end de 106 sider den er på.

  • Caroline

    Om relationer og ambitioner, som ikke matcher omgivelsernes forventninger, og som ikke er så lige til. Er det at sætte sig op til at fejle, eller er det nødvendigt for at være sit autentiske selv?

    Med magisk realisme og kærlighed og mål i livet.

  • Louise

    Mærkelig og finurlig og skøn. Elskede sproget og de magiske elementer. Jeg føler at jeg forstod, og alligevel slet ikke forstod fortællingen. Har lyst til at undersøge alt hvad andre har skrevet om bogen.

  • Per Lynge Küpper

    Simpelthen fremragende.

  • Ramin Najarbashi

    کتاب را به صورتِ اتفاقی از قفسه‌یِ کتاب‌هایِ پدرم برداشتم. این که یک زن چنین قلم صریح و رکی داشته باشد چیزی نبود که آن زمان‌ها انتظارش را داشته باشم.
    داستان سریع و ساده و خوب پیش می‌رود بدون هیچ چیزِ اعصاب خرد کنی.

  • Khashi

    انسان‌هایی که رنج می‌برند و گنج نه!