Title | : | Fear and Misery of the Third Reich |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | 0413772667 |
ISBN-10 | : | 9780413772664 |
Language | : | English |
Format Type | : | Paperback |
Number of Pages | : | 124 |
Publication | : | First published January 1, 1938 |
Fear and Misery of the Third Reich Reviews
-
Over there we can see men coming
Whom he's forced to relinquish their women
And coupled with blondes in their place
It's no good cursing and praying
For once he catches them racially straying
He'll whip them back into the race.
(9. The Jewish Wife)
It's all in the title really. 24 hard-hitting scenes depicting life under Nazi rule in which people were
exposed to poverty, violence, fear and pretence in the years leading up to the Second World War. The play premiered in Paris in 1938, which featured some strong Nazi antisemitism in several of the sketches (all to the annoyance of Hitler & his cronies). They all carry an underlying message, and are a bit of a mixed bag, some are excellent, whilst others are so brief that if you sneezed in the crowd you would probably miss the whole scene. I would have loved to view this on stage back then, preferably with the Führer in attendance, to witness him ranting and raving and going red in the face whilst having a tantrum. All heil Brecht! -
Furcht und Elend des Dritten Reiches = Fear and Misery of the Third Reich = The Private Life of the Master Race, Bertolt Brecht (1898 - 1956)
Fear and Misery of the Third Reich also known as The Private Life of the Master Race, is one of Bertolt Brecht's most famous plays and the first of his openly anti-Nazi works. The play consists of a series of playlets, portraying National Socialist Germany of the 1930s as a land of poverty, violence, fear and pretence. Nazi antisemitism is depicted in several of the sketches, including "the Physicist", "Judicial Process", and "the Jewish Wife".
تاریخ نخستین خوانش: روز شانزدهم ماه نوامبر سال 2005 میلادی
عنوان: ترس و نکبت رایش سوم؛ اثر: برتولت برشت؛ مترجم: شریف لنکرانی؛ مشخصات نشر: تهران، مروارید، خانه کتاب ایران، 1344، در 196 ص، موضوع: نمایشنامه های نویسندگان آلمانی - سده 20 م
شرح حال مردمان آلمان در جنگ جهانی دوم است. ا. شربیانی -
زندان بانان به راه افتاده اند
با جاسوسان و قصابان
-کمر به خدمت خلق بسته-
عذاب می دهند و شکنجه می کنند
به شلاق می بندند و گردن می زنند
با مزدی ناچیز. -
رایدهندگان
کاسههای گرمتر از آش،
دوان دوان آمدهاند،
تا آزارگرشان را انتخاب کنند.
نه نان، نه کَره، نه پالتو و نه غذا
آنها، هیتلر را انتخاب کردهاند.
ـ از متن کتاب، صفحۀ 32
این کتاب از بیست و چهار نمایشنامۀ تکپردهای تشکیل شده و منابع آن که شامل اخبار روزنامهها و گزارش شاهدان زندۀ وقایع میباشد، توسط برتولت برشت و همکار نزدیکش، خانم مارگارت اشتفین، نویسنده و بازیگر آلمانی، گردآوری شده است.
برشت با دقتِ تمام، در هر پرده قسمتی از زندگی شهروندان اعم از یهودی و غیریهودی را در زیر چکمههای حکومت نازی به تصویر کشیده است. فقر، اضطراب، تکذیب، خشونت، ترس، تعصب و تاریکی تنها بخشهایی از تجربیات مردم در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم در آلمان است.
در نگاه اول شاید برخی از نمایشنامههای این کتاب، متوسط و اضافی به نظر آیند درحالیکه برای درک تمام آنچه برشت قصد داشته است بیان کند، بایست تمام بخشها را خوانده و کنار هم قرار داد. گرچه برخی از قسمتها درخشانتر از بقیه است و من درگیر چهار نمایشنامۀ زن یهودی، جاسوس، سربازخانهها و ایجاد کار شدهام. برای مثال در تکپردۀ جاسوس که روایت بخشی از تاریخ نازی است که معلمان مدرسه وظیفه داشتند تا شاگردان را برای جاسوسی از اعضای خانواده مخصوصا پدر و مادر در منزل تربیت کنند، سراسر استرس بود و با خواندن این بخشها هر لحظه خود را بجای آنها قرار میدادم.
برشت در هر قسمت، ریزش سقفِ زندگی مردم اعم از خانهدار و کارگر، پزشک و معلم، دانشمند و مغازهدار را شرح میدهد.
این کتاب در سی پرده نوشته شده است که برتولت برشت، خود بعدتر شش قسمت آن را حذف میکند.
کتاب ترس و نکبت رایش سوم، منبع الهام ساخت فیلم قاتلان میآیند اثر فیلمساز مطرح شوروی، پودوفکین در سال 1942 بود که البته از سوی دستگاه سانسور شوروی به آن اجازۀ نمایش در سینما داده نشد.
در نهایت اینکه با خواندن کتاب، گویی که این روایات نه مربوط به دهۀ سی میلادی که قسمتی از دنیای اکنون ماست و به راستی که در چرخۀ تکرار تاریخ، همگی اسیر گشتهایم.
هایل برشت!
پ.ن: نسخۀ فارسی، نیازمند ویراستاری مجدد میباشد؛ برای مثال:
صفحۀ 14: طمعه (طعمه)
صفحۀ 16: خسته نیستی)؟ (پرانتز اضافی)
صفحۀ22 : علاقمند (علاقهمند)
صفحۀ 27: حتی تی (حتی)
صفحۀ 38: ببل وینت (بیل وینت)
صفحۀ 67: پست سر (پشت سر)
صفحۀ 90: قهوره راه (قهوه را)
صفحۀ 112: دیوارهای تیرهی (تیره)
صفحۀ 122: تحمل شستن (نشستن) -
مجموعۀ بیستوچهار نمایشنامۀ تکپردهای خوب و بعضاً عالی
بعضی از نمایشنامهها خیلی کوتاهن؛ در حد کمتر از دو صفحه. و بعضیها طولانیترن. اما همهشون جالب و قابل تأملن. برشت هر نمایشنامه رو با یه شعر مینیمال شروع کرده که در ارتباط با موضوع نمایش سروده و گاهی اون شعرها برای من از خود نمایشنامه جالبتر بودن. گویا تمام این نمایشها بر اساس اتفاقات و گفتوگوهای واقعی نوشته شدهن و همهشون هم در همون عنوان کتاب «ترس و نکبت در رایش سوم» اشتراک دارن. عموماً گفتوگوها و موقعیتهایی هستن که زیر سلطۀ هیتلر بین آدمها یا اقشار مختلف در جریان بوده؛ از بلاهایی که بهعنوان لطف پیشوا سر مردم اومده یا ترس وحشتناکی که یکیک مردم از گفتن بدیهیترین حرفها توی خصوصیترین جمعها دارن یا اشکال مختلفی از بیاعتمادی که حکومت بذرش رو پاشیده و حالا بین مردم (حتی اعضای یک خانواده) ریشه دوونده و...
اشتراک موقعیتهای کتاب با موقعیت حال حاضر ما در ایران، از چیزی که فکر میکردم کمتره، ولی بههرحال دردهای مشترکی هم هست که شاید بشه گفت داره به زبانی دیگه بیان میشه. -
در این کتاب با 24 نمایشنامه ی کوتاه سر و کار داریم که همه در مورد اوضاع و احوال آلمان در هنگامه ی به حکومت رسیدن هیتلر هست. چندتا نمایشنامه ی شاهکار داره و بقیه هم اکثرا قابل قبول هستند. قلم گزنده ی برشت هم که بر همگان هویداست. همیشه موقع خوندن آثاری در مورد رژیم های دیکتاتوری به این نتیجه میرسم که اینکه اسم حکومت چیه و بر چه اساس خودش رو محق میدونه که حکومت کنه، هیچ تاثیری در مدل و ظلم و ستمی که روا داشته میشه نداره. برای همینه که افرادی که تحت یک حکومت دیکتاتوری زندگی کردن همیشه با خوندن سرگذشت و اوضاع و احوال مردم در دیگر رژیم های دیکتاتوری با اونها همذات پنداری میکنن. ��قط کافیه اسم رایش سوم و یک سری اسم خاص رو توی کتاب تغییر بدی تا ترس و نکبت یک جای دیگه رو بخونی.ه
-
Einzelne, zusammenhanglose Szenen, die scheinbar auf Nachrichten und Augenzeugenberichten beruhen. Meist geht es um einfache Menschen, die versuchen sich anzupassen um zu überleben, oft aber auch nicht wissen, wie sie das am besten tun sollen. Da ist zum Beispiel der Amtsrichter, der so entscheiden will, wie es den neuen Machthabern gefällt, aber der Fall ist kompliziert und egal wie – irgendeinem Mächtigen wird er es nicht recht machen können. Gerade durch die Kürze der Szenen sehr dicht und die Personen sind meist nicht eindeutig schlecht, sondern eher ratlos und verängstigt.
-
تاریخ دو بار ... نه! تاریخ بارها و بارها تکرار میشه و انسان، این اشرف مخلوقات، اونقدر احمقه که بارها و بارها به تمام خفتهایی پکه پیشینیاناش کشیدن تن میده
این کتاب شامل ۲۴ نمایشنامهی تکپردهایه که برشت بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ نوشته، تقریباً از اوج گرفتن قدرت هیتلر و تا کمی پیش از آغاز جنگ جهانی. تا جایی که حافظهی من یاری میکنه حداقل ۲ تا از نمایشنامهها بهصورت جداگانه و مجزا هم چاپ شدن. در مورد کلیت کار میشه گفت که کاملاً بیانگر نگاه «برشت» به وضعیت حکومت و جامعهست و چیزی که در تمام آثار دیگهش هم پیداست، اینجا هم به وضح و خیلی مشخص به چشم میاد. مثل همیشه اعتراض میکنه و در این اعتراض با کسی تعارف نداره.
نکتهی جذاب ماجرا برای من این بود که تکتک اتفاقات، شخصیتها و موقعیتها رو میتونستم با واقعیتهای حال حاضر جامعهی خودمون معادلسازی کنم. انگار داریم در آلمان ۱۹۳۵ زندگی میکنیم و افسوس که یک «برشت» نداریم که انقدر صریح و تند و قاطع و البته هوشمندانه جامعه و حکومت رو به چالش بکشه. هرچند که برشت و دیگر بزرگان زمانهش هم با تمام هنرشون نتونستن کاری کنن و جلوی اون قطار از ریل خارج شده رو بگیرن
جدای از مفاهیم، اعتراض و مضمون کار، خود نمایشنامهها کیفیتهای متفاوتی داشتن. خیلیهاشون فقط و فقط در حد یک موقعیت مونده بودن. خبری از خط روایی و داستانی آنچنانی و حتی اون نگاه کلاسیک و سادهی «ابتدا،میانه،پایان» نبود و تنها و تنها موقعیتهای جدا از هم، با موضوع و نگاه مشخصی کنار هم جمع شدهبودند. هرچند که در کل، و با نگاهی از دور به کتاب میبینیم که هرکدوم از این موقعیتها داستان گفتهنشدهای قبل و بعدشون دارن، که خیلی از ما -به واسطهی تجربههای مشابه- میتونیم تمام و کمال تعریفش کنیم
در آخر اینکه از اون کتابهاست که خوندنش رو به شدت پیشنهاد میکنم، اما نه به عنوان یک مجموعه نمایشنامه. -
Έτσι πρόδινε ο γείτονας τον γείτονα
έτσι κομματιάζονταν οι φτωχοί ανθρώποι
κι η έχθρα φούντωνε σε γειτονιές και σπίτια
κι εμείς με σιγουριά βαδίζαμε
και φορτώναμε μεσ'στο θωρακισμένο μας
καθέναν που δεν είχε εξοντωθεί:
προδωμένοι και προδότες, ολόκληρος ένας λαός
σ'ένα θωρακισμένο πάνω -
سه چهار نمایشنامه اول که خوندم فکر کردم چیزی سر در نمیارم و برام گنگ بود. تقریبا میخواستم ادامه ندم ولی بعدی ها رو که خوندم فهمیدم کاملا ارزش خوندن داره این کتاب و حتی حس میکنم خوش شانس بودم که این کتابو خوندم:)
-
A collection of sketches portraying the reality of fascism in the pre-war Germany of the 1930s. Of varying quality, and mostly superfluous in its message, but its historical value is undeniable and its representation of the angst of the era is an appropriately didactic instrument. For teenagers in particular.
Second Reading (selected fragments):
I disagree with my former review. While on the surface it does remain more simplistic once you dive in deeply the stories do evoque more variety than I was willing to give them credit for. The Jewish Woman and The Spy are two very different stories that compliment each other quite well and show a great contrast of what the Nazi Era looked like. The Ex-Literature so far has been very enjoyable, maybe I could try some "Innere Emigration" next. -
Una lectura intensa, profunda. Son escenas cortas, independientes entre sí, pero con un trasfondo social, político e histórico increíble.
-
I had a boyfriend once. He was a semi-professional drama actor. The last play he prepared before breaking up was Fear and Misery of the Third Reich. Many years after splitting up and attending the performances, I've summoned almost all my courage to read the play from beginning to end. Due to time and cast limitations, they didn't play the whole collection of scenes, so I had the feeling that I couldn't comment anything until I had read it from cover to cover.
I still remember many of the lines, though.
Set in Germany during the 1930s, Brecht uses 24 vignettes to show the rise of the Nazi party and its effect on the lives of ordinary people. Some of the vignettes are tiny, essentially a punchline. Some sketches work better than others, but taken together, they offer a remarkable collage of life in Nazi Germany. Each scene has a very specific political message (All bullies are cowards, treat Nazi apparent goodwill with suspicion, think before speaking if you want to keep living, out of sight out of mind) that it is almost impossible to overlook as a reader/part of the audience.
It is very disturbing to read –in scenes that hop from absurd comedy to the gloomiest drama to sharp symbolism– how civilian life is taken over by anxiety, prejudice, paranoia, denial, violence, dread, angst, insurgency, and darkness. The vignettes dramatize with surgical accuracy the distress experienced by common people, not only Jewish citizens. German citizenship from all walks of life is harassed into submission – housewives, medical personnel, teachers, factory workers, scientists, shopkeepers – and they display how complicated can be to resist such a change, regardless how much one might admit that is wrong.
Brecht's portray of the decay of common life under a political agenda is both historical interesting and emotionally fascinating. No matter if the action is set in the 1930s or in 2016, Fear and Misery of the Third Reich is a temperature gauge of what may happen in any country today when a dictatorship annihilates its own citizens in the name of morality, patriotism or cleansing. -
Certainly not joyous but Brecht shines in his arrangement of these vignettes, almost parables of daily life in the mid-30s Third Reich. They tap into something adjacent to reality that appears to me like nothing else I've encountered that attempts to represent the era. Perhaps Brecht's trick is range - 24 troubling windows into so many lives flicker in and out with a thematic consistency that never struck me as if Brecht was twisting each encounter to prove a political nuance, but rather that life would play out.
I read a lot of this with regard to the Decision, in the Kierkegaardian/Derridean sense. This translation also has a slight Kafkan ring - the phrase 'before the law' conspicuously appears so I couldn't help applying a little Derrida there. So looking with the decision or the structural inability to decide. Probably the Judge scene is the most obvious example here but I was thinking largely elsewhere -
"Um pequeno manto sempre cobriu a vilania.
Só que agora ele é de fibra." (pág. 108)
Um texto dramático extremamente destruidor.
Uma manta feita de retalhos; das histórias daqueles que, em nome de um manto maior, se submeteram à prossecução de um plano que não era o seu, ao Terceiro Reich.
É por isto, por concentrar tanto em tão pouco espaço, que Brecht será sempre um clássico dentro do género. -
What it must have felt to be a regular citizen not swept up by the frenzy of the era; the constant fear and paranoia, always on the lookout, afraid of being denounced.
Well written dialogues and characters. -
Estratti da Elementi per una cronologia, di Bernard Dort (in fondo al testo)
...
1923 maggio: ...Già dal «putsch» di Hitler e di Ludendorff, a Monaco, in novembre, figura al pari di Lion Feuchtwanger nella lista delle persone da arrestare in caso di successo...
...
1933 gennaio: rappresentazione di "La linea di condotta" a Erfurt, interrotta dalla polizia; si aprono procedimendi per alto tradimento. Le autorità di Darmstadt rifiutano l'inserimento di "Santa Giovanna dei macelli" nel repertorio del teatro
23 febbraio: all'indomani dell'incendio del Reichstag, partenza di Brecht e della sua famiglia per I'esilio: Praga, Vienna, poi Zurigo. Soggiorno a Carona, nel Canton Ticino (Svizzera).
10 maggio: i libri di Brecht sono bruciati dai nazisti.
... -
bertolt brecht sei un genio. io traumatizzata dopo questo libro
-
This play helps one to understand how, by small degrees the nazi oppression took hold of the everyday lives of ordinary people in myriad ways. The slow advancement of fascism and the Demi's of freedom is inexorably catalogued. The moral is, beware of the insidious loss of your freedoms. Are we vigilant enough today? What loss of our rights have we taken for granted? What unspoken aspect of our society do we willfully ignore?
-
همون کتاب ترسونکبت رایش سوم.نوشته برتولت برشته ..این کتاب در ایران توسط اقایشریف لنکرانی ترجمه شده است..
-
“Character is a question of time. It lasts for a certain length of time, just like a glove. There are good ones that last a long time. But they don't last forever.”
-
3.5
📝 تا حالا هرچی کتاب راجع به حکومت هیتلر خونده بودم دربارهی بلاهایی بود که سر یهودیها آورده بودن و تصورم این نبود که شهروندهای آلمانی هم اینهمه تحت فشار و ظلم و قحطی و ترس و ماجرا زندگی کرده باشن. نژادپرستی هیتلر بهحدی توی ذهنم بولد بود که فراموش کرده بودم حکومت هیتلر هم یه حکومت دیکتاتوری بوده و تحت کدوم حکومت دیکتاتوری مردم در آسایش و رفاه زندگی کردن؟ ترس و نکبت رایش سوم یه اسم کاملن گویا برای محتوای این کتابه که در قالب بیستوچهار نمایشنامهی کوتاه و خیلی کوتاه و بعضن یکی دو صفحهای، ترس و نکبت مردم خود آلمان رو از حکومت هیتلر و آدمها نشون میده. ترس و هراسی که بین تمام مردم عادی ریشه کرده و به جایی رسونده که دوست از دوست، همسایه از همسایه، صاحبخونه از خدمتکار، زن از شوهر، شوهر از همسر، مادر و پدر از بچه،.. همه از هم میترسند و هیچ اعتمادی توی جامعه نیست. جامعهای که تو در اون اجازهی بلند و راحت در مورد هر چیزی حرف زدن رو نداری، اجازهی اعتراض به شرایط موجود رو نداری، اجازهی ناراضی بودن در خلوت خودت رو نداری، اجازهی غذا دادن به دامهات رو نداری، اجازهی خرید مایحتاج زندگیت رو از یهودیها نداری و خارج از اون هم کسی کمکی به تأمین این نیازها نمیکنه، یک سال به جرم اینکه علف قاطی نون میکنی زندانی میشی و یک سال دیگه به جرم اینکه علف قاطی نون نمیکنی، چون تمام زندگی و وسایل رفاهی و هر چیزی که حق مردمه داره برای تغذیهی جنگ مصرف میشه و فقط جنگه که مهمه، این آرمان بزرگ ملی... نمایشنامهها کوتاه و در عین حال تکاندهندهن و با توجه به اینکه اولین کتابیه که از برشت میخونم نمیتونم بگم تو کدوم سطح از آثار این نویسنده قرار میگیره ولی کتاب خوندنیییه و ترجمه هم گرهای داخلش نداره؛ البته اگر موفق میشد قسمتهای ادبی متن اصلی رو کمی خلاقانهتر و شاعرانهتر به فارسی برمیگردوند خیلی خوشحالتر و راضیتر میبودم.
📚 #ترس_و_نکبت_رایش_سوم
✍🏽 #برتولت_برشت
🖋 #شریف_لنکرانی
🖨 #نشر_مصدق -
This is more something you read for analytical purposes: it wasn’t particularly captivating or interesting when it was read off the cuff, but when really examining its significance, and how it’s a literary anti-fascist tool, it becomes relatively interesting to examine.
-
"Vielleicht: die Straße vergißt nicht?" (p. 10)
-
« Vivre et laisser vivre. Et de temps en temps, une plaisanterie. Pourquoi pas ? Nous ne sommes stricts qu’en matière d’opinion » Le SA, scène de "la croix blanche"
-
بهترین عنوان ممکن: ترس و نکبت
-
Fascinating circumstances. Full of possibilities.
But way too verbose. Kills the intensity.