معرکه by Louis-Ferdinand Céline


معرکه
Title : معرکه
Author :
Rating :
ISBN : 9643623955
ISBN-10 : 9789643623951
Language : Persian
Format Type : Paperback
Number of Pages : 112
Publication : First published January 1, 1949

معرکه اثری است مستند دربارهٔ جنگ. روژه نیمیه – نویسندهٔ فرانسوی – می‌گوید: «این کتاب ارزش و اهمیت بسیاری دارد، چرا که به نظر اتوبیوگرافیک است… سلین، زبان بریده بریده و بی‌منطق یک افسر جزء بسیار عصبانی را که از سر خشم و مستی دست به کارهای خنده‌دار می‌زند، به طور شگفت‌انگیزی بازپروری کرده است. هرگز در هنر فحش و ناسزا غرق نشده، همچنان که در اغراق هم زیاده‌روی نکرده است، چرا که همه می‌دانیم در باب اصطبل و فحش‌های مربوط به این فضا، اغراق حرف اول را می‌زند… سربازخانهٔ قشون هفدهم توصیف نشده است، بلکه حاضر است، نمایان است، کم‌کم از دل شب بیرون می‌آید، سربازهای اهل بریتانی، از لابه‌لای گفتگوی آدم‌ها سر درمی‌آورند، با سبیل‌های پر پشت، و شمشیرهایی که سنگ فرش‌ها کشیده می‌شود و صدا می‌دهد: سربازهای برتانی کوتاه‌اند و شمشیرها بلند…»


معرکه Reviews


  • Ahmad Sharabiani

    ‭Casse - pipe. Suivi du Carnet du cuirassier Destouches = Cannon-Fodder (Guignol's Band), Louis-Ferdinand Céline

    Cannon-Fodder is an unfinished novel by the French writer Louis-Ferdinand Céline.

    The largely autobiographical narrative is set before World War II, and roughly continues where Célines' 1936 novel Death on Credit ended.

    Much of the novel disappeared in 1944. Surviving fragments have been published from 1948 and onward, the main part in book form in 1949.

    The story begins at night with the arrival of a new soldier in a regiment, and ends at dawn the next day. During the night, we see slang, violence and military rudeness. A scurrile, and grumpy commander, whose words at the same time make people happy, a squad that all together have forgotten the password of the night and ...

    تاریخ نخستین خوانش: روز بیست و دوم ماه دسامبر سال2008میلادی

    عنوان: معرکه؛ نویسنده: لوئی فردینان سلین؛ مترجم: سمیه نوروزی؛ تهران، چشمه، چاپ نخست سال1386، در111ص، شابک9789643623951؛ موضوع داستانهای نویسندگان فرانسه - سده20م

    پس از کتاب «مرگ قسطی»؛ «فردینان سلین» در این داستان، سرباز است؛ «سلین» رمان «معرکه» را، در سال1936میلادی بنگاشته‌ اند و کتاب برای نخستین بار در سال1949میلادی توسط توسط «فردریک شامبریان» منتشر شده؛ داستان هنگام شب و با ورود سربازی تازه به یک هنگ آغاز می‌شود، و در سپیده‌ دم روز بعد نیز پایان می‌یابد؛ در طول شب، شاهد بیان عامیانه، خشن و بی‌نزاکت نظامی هستیم؛ یک فرماندهٔ بددهن، و بدقلق، که در عین حال، سخنانش باعث تفریح افراد است، جوخه‌ ای که همه باهم، رمز عبور شب را فراموش کرده‌ اند و...؛ «سلین» با استعاره‌ های تمسخرآمیز خود، می‌کوشند تا فضای آکنده از مرگ جبهه را، به گونه‌ ای نو، تصویر کنند؛

    تاریخ بهنگام رسانی 08/11/1399هجری خورشیدی؛ 12/09/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی

  • Dream.M

    سلین عزیزم!، این روزها خیلی بهت احتیاج دارم ، به حضور یک آدمی مثل تو درد کشیده و مرگ چشیده که از قضای روزگار بلد باشه بشاشه به سرتاپای زندگی. راستش من خودم خیلی پتانسیلش رو دارم، انگیزه هم که اووف! تا دلت بخواد . اما متاسفانه بصورت بالفعل ابزارش روی بدنم تعبیه نشده و نمیتونم مثل تو هنرنمایی کنم.مثلا مثل تو که با ادرار روی دیوارهای پاساژ حرف S رو حک میکردی ، من نمیتونم روی هیکل متعفن و درحال فروپاشی زندگیم R بنویسم و خودمو ابر قهرمان تصور کنم .

    سلین عزیزم! حیف نبودی ببینی زندگی اون شبِ خفه و سنگین ، زیر شرشر بارون، چجوری توی سرمای گدا کش منو یه لنگه پا وایسونده بود و درحالیکه نور فانوسش داشت چشامو کور میکرد، توی صورتم هی عاروق و فریاد میزد بجنب سرباز! خبردار! اگه بودی و میدیدی حتما توی کتابت ازش استفاده میکردی.

    سلین عزیزم ! کاش بودی. خیلی به یه دوست بی‌شیله‌پیله مثل تو احتیاج دارم که توی قید و بند ادب نباشه، مراعات حالمو نکنه و بلد باشه برای توصیف حال و روزم، منو غرق کنه توی فاضلاب واژه‌های بوگندویی که انگار بجای بیرون اومدن از دهن ، از ماتحت یه پیرمرد مبتلا به دیسانتری بیرون میان.

    آخ سلین عزیزم! میدونی چقدر دوستت دارم؟ نه؟ خاک‌توی سرت اگه هنوز اینو نفهمیدی. اگر تا الانم نمی دونستی دیگه باید امشب با این پنج ستاره‌ای که به کتاب ناقص‌ و آشغالت دادم فهمیده باشی. آره لعنتی! اونجوری با اون نگاه خالی و صورت بی‌احساست بهم زل نزن. تو هرچی بنویسی من دوس دارم. حتی اگه زیر یه ورقه سفید، اسم و امضای تو باشه بازم من عاشقشم. دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم...

    سلین عزیزم! هردو امشب مست مستیم. حالمون یجور خوشی خرابه. تو نشستی توی یه کافه وسط پاریس و مست شراب تلخ صوفی سوزی، منم دراز کشیدم زیر سقف سیاه اتاقم و مست خیال چشم یارم. بیا باهم بخونیم سلین عزیزم!
    عيناك أصفهان/ أوى إلى أبراجها الحمام/وبعث الخيام/ بعندليب فمه الظمآن/ موزعا ألحانه في الحان/ومترعا قبة هذا لليل بالمدام...

  • صان

    ریتم بالایی داشت. سرعت رو حس می‌کردی! پر از کثیفی و آشغال و گند بود. یک موقعیت شلوغ و کثیف! اما اتفاقات خیلی خاصی توش نمی‌افتاد و زبان تند(از نظر سرعت) و تیکه‌تیکه‌ش حوصله آدمو سر می‌برد. چندبار باید توصیفاتی از تیکه‌های تاپاله و گوزیدن و آروغ رو بشنوی؟
    احتمالن رمان‌های اولیه‌ش(سفر به انتهای شب و دسته دلقک‌ها) کم‌تر افراطی‌ترن تو این زمینه و بیشتر خوشم خواهد اومد از خوندن‌شون.

  • Mohammad

    فردینان بعد از مرگ قسطی وارد این کتاب میشه، در صفحه های آخر مرگ قسطی فردینان از دایی ادوارد میخواد که وارد ارتش بشه تا شاید بدبختی ها و نکبتهاش تموم بشه ، حالا تو این کتاب فردینان به عنوان یک کارآموز وارد ارتش میشه،وارد یک طویله میشه که زیر نظر "لو موهو" و "رانکوت" اداره میشه.شخصیتهایی که سلین با دقت اونها رو شرح داده و با ظرافت فضای تیره و تار ارتشها ، یاس و بدبختی ، تحقیر و تهمت ، مرگ و تلخی و صد البته بدمستی سربازها و افسران رو نشون داده.
    غالب دیالوگهای این کتاب مبهم و گنگه ، چون تمامی سربازها مست هستند ، چیزهایی که گفته میشه همه از روی مستی و بی عقلیه ، رفتارها و حرکات و دروغهایی که به هم میگن ، همه و همه از مستی دائمی سربازهاس.سبک نوشتاری سلین یکم گیج کنندس چون چیزی رو که میگه مینویسه و بریده بریده نویسیش تو این کتاب در اوج خودشه.
    اگر با دنیای سلین آشنا نباشین این کتاب مبهم و گنگ خواهد بود یا اگر به عنوان اولین اثر از سلین خونده بشه ، قطعا تاثیر خوبی بر خواننده نخواهد گذاشت.
    باید بعد از این کتاب دسته دلقک ها رو بخونم ، شاید ادامه این کتاب باشه!

  • Soheil Khorsand

    توصیه نامه
    پیش از هر چیز لازم ‌می‌دانم به علاقه‌مندانِ سلین و عزیزانی که عاشق شخصیتِ «فردینان باردامو» در کتاب نخست مجموعه‌ی فردینان باردامو یعنی «سفر به انتهای شب» و کتاب دوم یعنی «مرگ قسطی» شده‌اند با احتیاط به خواندن این ریویو بپردازند و یا از خواندنِ آن خودداری نمایند و به ترتیب به خواندن کتاب‌های معرفی شده بپردازند و سپس به سراغ این کتاب بیایند تا ریتم داستان برایشان برهم نخورد زیرا ما در کتاب نخست(سفر به انتهای شب) ماجراهای بارداموی عزیز و دوست داشتنی را در جنگ و سفرهایش به چهار قاره را می‌خوانیم یعنی در حالیکه جوان بود و در کتاب دومِ مجموعه(مرگ قسطی)، سلین کام‌بکی زده به گذشته و کودکیِ او و به این پرداخته که فردینان باردامو چگونه بزرگ شد و به آنجا رسید و داستانِ این نوول دقیقا از جایی آغاز می‌شود که کتاب دوم مجموعه به پایان می‌رسد.

    گفتار اندر معرفی کتاب
    معرکه، عنوانِ فارسی‌ست که خانم «سمیه نوروزی» (مترجم کتاب) چراییِ انتخاب این نام را برای عنوان اصلی یعنی «Casse-pipe» و همچنین چگونگی جمع‌آوری نوشته‌ها و تبدیل شدنش به یک نوول را در مقدمه شرح داده اما به نظرِ حقیر، این کتاب نه رمانی بود که سلین نصف و نیمه نوشته باشد و نه نوولی که قصد نوشتن آن را داشته باشد و معتقدم صحبت‌هایی‌ست که سلین با دوستان و اطرافیانش در مورد زندگیِ فردینان باردامو(شخصیت اصلی کتاب‌های سفر به انتهای شب و مرگ قسطی) مطرح کرده و حرف‌ها و توضیحات او توسط آنان به داستان تبدیل شده است.

    گفتار اندر ترجمه‌ی کتاب
    به هیچ‌وجه دلم نمی‌خواهد مستقیما مترجم را مورد حمله قرار دهم چون همانطور که استاد «فرهاد غبرایی» در مقدمه‌ی کتاب سفر به انتهای شب نوشته است ترجمه‌ی نوشته‌های سلین به دلایلی که نام برد، کاری بود بسیار سخت و غیرقابل وصف اما من با سلین و دو کتاب سفر به انتهای شب و مرگ قسطی زندگی کردم و او به دومین نویسنده‌ی محبوبم تبدیل شد و در طی این راه مترجمان این دو کتاب یعنی اساتید آقایان «فرهاد غبرایی» و «مهدی سحابی» نقش بسیار پررنگی داشتند و با ترجمه‌ی بی‌نظیرشان متنی کم‌نظیر ارا‌ئه نموده بودند اما ترجمه‌ و تسلطِ مترجم به قلم سلین حداقل تاکید می‌کنم حداقل چند لول پایین‌تر از ترجمه‌ی آن دو عزیز بود و من حس خوبی از متن دریافت نکردم.

    گفتار اندر داستان کتاب
    فردینان بارداموی عزیز ما همانطور که در پایان کتاب مرگ قسطی در خانه‌ی دایی‌ش بود و پایش را در یک کفش کرده بود که به ارتش ملحق شود حالا یک کاپشن از دایی‌اش گرفته و پوشیده و به ارتش پیوسته و داستان‌ها و تجارب اولیه‌ی او در ارتش را می‌خوانیم.
    گفتم تجارب اولیه، شاید بپرسید اولیه؟
    بله اولیه چون دوران اصلی او پس از آموزش و ... در جنگ بود که در رمان اول مجموعه‌ی فوق‌الذکر یعنی سفر به انتهای شب خواندیم اما در این نوول او در جنگ نیست و دوران آموزشی خود را در یک هنگ سپری می‌کند.
    از داستان چیزی بیان نمی‌کنم چون انقدر کوتاه‌ است که خواندن آن را می‌گذارم به عهده‌ی سایر علاقه‌مندان به سلین، مطمئن باشید سلین همان سلین است و بارداموی عزیزمان همان بارداموی دوست داشتنی و هیچ تفاوتی ندارند.

    نقل‌قول نامه
    "بی‌بند و باری، عشق و عاشقی می‌آره..."

    "خدا نکنه پات بیفته جایی که به دلت بد افتاده باشه..."

    "واقعا سخته بعد از این همه سال، آدم بخواد بگه کدوم یکی از درجه‌دارا نفهم‌تر از بقیه بودن!"

    "الان سربازی شده‌ کون‌گشادی..."

    کارنامه
    طبق استاندارهای شخصی خودم که برای نمره دادن به ن��ول‌ها استفاده می‌کنم می‌خواستم دو ستاره بابتِ نبود پیوستگی در روند داستان و پایان ضعیف از کتاب کسر کنم اما چون سلین دومین نویسنده‌ی محبوب من است و روزها با دو کتابش زندگی کرده‌ام و عاشقش شدم و از طرفی این کتاب مجددا یاد و خاطره‌ی فردینان باردامو را در ذهنم زنده کرد تنها یک ستاره از آن کسر و با ارفاق چهار ستاره برایش منظور می‌کنم.

    شانزدهم تیرماه یک‌هزار و چهارصد

  • Katayoon

    یه اسم شب گم شد و چیا که نکشیدن!
    سلین با قدرت حس و حال جوخه های جنگ رو به تصویر میکشه، از صبح تا شب تنبیه، بی‌منطقی�� بد و بیراه گفتن به قشون خسته و کوفته... داد و بیداد سر سربازا... توفان فحش‌‌های رکیک و حرف‌های زشت...

    گزیده‌هایی از کتاب:
    - واقعا سخته بعد از این همه سال آدم بخواد بگه کدوم یکی از درجه‌دارا نفهم‌تر از بقیه بودن!...

    - الان سربازی شده‌ کون‌گشادی... 😅

  • Iman Vaezi

    داستان از آنجا شروع می‌شود که شخصیت اول (بعدا متوجه می‌شویم خود نویسنده است) تصمیم گرفته است وارد ارتش شود (ارتش فرانسه در زمان جنگ جهانی اول). داستان "معرکه" قصه فردینان موتور (اصطلاح ... (بیب) موتور به سربازان تازه‌وارد اطلاق می‌شود!) است در اولین برخورد او با ارتش؛ وسط یک پادگان آکنده از بوی گوشت و شاش و توتون؛ او دائم در حال تحقیر شدن است و مدام در معرض توهین و فحاشی قرار می‌گیرد. اولین شب سربازی‌اش را با گیر افتادن در معرکه‌ای آشفته در شبی بارانی در قرارگاه با سرجوخه‌ای بددهن و مست و خنگ می‌گذراند. سرجوخه لو موهو و مافوقش، که او هم سرجوخه ولی از رسته سواره‌نظام است، جز فحش و ناسزا چیزی دیگری از دهانشان بیرون نمی‌آید و مدام در حال تحقیر سربازان جوخه خود هستند. زمان تعویض پست نگهبانی فرا رسیده و جوخه با آرایش نظامی در تاریکی شب و بارش شدید باران به سمت پست حرکت می‌کند. در پس گم شدن اسم شب اتفاقات بسياري رخ مي دهد (عبور و مرور در شب کلا با اسم شب انجام می‌شود و نگهبان در مقابل کسانی که اسم شب را نمی‌دانند حکم تیر دارد، از طرفی تا وقتی نگهبان شیفت بعدی برای دریافت پست نیاید نگهبان فعلی باید در پست باقی بماند، حتی اگر چند روز طول بکشد). سرجوخه از جوخه منفک می‌شود و به دنبال اسم شب می‌رود و سربازان به اصطبلی پناه می‌برند.

    سلین هوشمندانه این وضعیت بغرنج گم شدن اسم شب و حال و روز سربازان خسته و درمانده را به تصویر می‌کشد. با تصور فضای ترسیم شده از این جوخه مفلوک کاملا می‌توان فضای جنگی در مقیاس جهانی را درک کرد (خیلی‌ها این اثر سلین را نوعی مستند می‌دانند تا داستان)، فضایی مملو از حماقت، سردرگمی و بی‌نظمی. کسانی که خدمت کرده‌اند حتما این جملات را شنیده‌اند: در پس هر چیزی در ارتش فلسفه وجود دارد، یا، ارتش مجموعه منظمی از بی‌نظمی‌ها است. آن چیزی که از یک محیط نظامی و نظم آن در ذهن داریم در این کتاب از بین می‌رود. خبری از نظم نیست بلکه فقط خشونت و جنگ روانی در میان است. جنگی که در این سرباز خانه می‌خوانیم بین افراد خودی یک جوخه است، کسانی که شاید نمی‌خواستند در این سربازخانه باشند، و حالا که هستند یا اعتراضشان را با شکستن هنجارها نشان می‌دهند و یا آنقدر بی تفاوت هستند که مرگ و زندگی برایشان فرقی نمی‌کند. بیشتر دیالوگ‌های این کتاب مبهم و گنگ است، انگار ضبط صوتی در اون فضا قرار گرفته و کلیه دیالوگ‌ها را بی کم و کاست ضبط کرده است؛ اصلا متوجه نمی‌شوی که کی دارد چی می‌گوید! چون مستی همگانی در قرارگاه حاکم است و چیزهایی که گفته می‌شود همه از روی مستی و بی عقلی است، رفتارها و حرکات و دروغ‌هایی که به هم می‌گویند، همه و همه از مستی دائمی سربازها است. مثلا جنگ است و زمان تعویض پست شبانه! سرجوخه نگهبان‌ها را دایورت می‌کند و به بهانه پیگیری اسم شب به سراغ نوشیدن می‌رود و سربازانی هم که به اصطبل رفته‌اند در پناه گرمای تاپاله اسب در هم می‌لولند و مست می‌کنند (فضاهای بویایی داستان عالی تصویر شده است و تمامی چندشی و حال به هم زنی لوکیشن‌ها و اتفاقات قابل احساس است).

    با خواندن این کتاب، حسی خفقان‌آور به خواننده دست می‌دهد، سرجوخه مدام و بی وقفه فحاشی و بازجویی می‌کند و هیچ کس جوابی نمی‌دهد. اینکه چرا هیچکس در آن سربازخانه اسم شب را به یاد نمی‌آورد، خودش داستان جالبی است. انگار هیچکدامشان نمی‌خواستند پست را تحویل بگیرند و یا خلع درجه شدن برایشان پشیزی اهمیت نداشت. هیچ کدام انگیزه‌ای نداشتند تا فکر کنند اسم شب «گل نرگس» بود یا «نسرین» و یا «مارگریت». و البته شاید از کوره در رفتن سرجوخه برایشان تبدیل شده بود به تفریح! سرباز با اینکه با سرجوخه‌ی بد دهان و زورگویش حرف نمی‌زند و اعتراضی نمی‌کند اما در درون خودش غوغایی است. تا جایی که می‌توان گفت آن خشم و نارضایتی درونی او می‌تواند از او یک سرجوخه دیگر بسازد. این را با چشم خودم دیده‌ام، زمانی که یکی از بین خود سربازان را به عنوان ارشد انتخاب می‌کنی به محض اینکه قدرت گرفت همان‌کاری را با هم‌خدمتی‌هایش می‌کند که سرجوخه یا گروهبان می‌کرد. در زمان جنگ که اصلا دور از ذهن هم نیست، به هر حال بودن در شرایط جنگ و وضعیت آنچنانی می‌تواند از هر آدمی، یک دیو بسازد. کما اینکه سلین در فصل نهایی معرکه اینطور یاد می‌کند که هر یک از آنها احتمالا آدم بد ذات و بی‌رحمی نبودند، فقط حماقت زیادی داشتند که از صبح تا شب بی‌محابا به آزار و فحاشی می‌پرداختند. کسانی که مدام مست و لایعقل بودند و قدرت تصمیم گیری درست نداشتند.

    دوهزار و پانصد سال پیش! کنفسیوس گفته بود: "هیچ داستان تازه‌ای برای گفتن نمانده، هر آنچه ارزش روایت کردن داشته، تا کنون روایت شده است". همه داستان‌ها تکراری هستند، این سبک است که خواننده را مجذوب می‌کند. همین استدلال بود که باعث خلق اولیس توسط جیمز جویس شد. سلین هم سبک خودش را دارد، کاری نمي‌شود كرد، بايد کتاب را بلعید.

    سبک او در استفاده از زبان آرگو و فحش‌های چارواداری در این کتاب به اوج خودش می‌رسد. در نظر او ادبیات نوشتاری و قوانین نگارش چیزی نیستند جز عوامل دست و پا گیری که مانع انتقال راحت و بی دردسر کلام می‌شوند. پس او این واسطه را حذف می‌کند تا آن طور که دلش می‌خواهد حرف بزند. جواب منتقدانی که به زبان بی‌ادبانه و بی‌رحم‌اش گیر می‌دهند را اینطور می‌دهد که "من همانطور می‌نویسم که حرف می‌زنم، بدون هیچ شگرد و ادا.... از بی رحمی و خشونت در کتاب هایم انتقاد می کنند. چه کنم؟ دنیا ذاتش را عوض کند، من هم سبکم را عوض می کنم." "آرگو زبان نفرت است. آرگو ساخته شده تا حس واقعی فلاکت و بدبختی را نشان دهد. آرگو ساخته شده تا یک کارگر بتواند به رئیسش بگوید از او متنفر است: تو حال می‌کنی و من سگ دو می‌زنم. از من کار می‌کشی و با ماشین پت و پهنت این ور و اون ور می ری، یه روز پدرتو در می آرم".

    در مقایسه با ترجمه‌هاي مهدي سحابي ترجمه ضعيفي بود، اما در نهايت سلين است ديگر، سنگ گرانیست. خیلی‌ها می‌گویند کتاب جشنواره‌ای از فحش و کلکسیونی از انواع و اقسام بد و بیراه و تیکه‌های سربازخانه‌ای است. خب واقعیتش هم همینه! الان، در زمان صلح، در پادگانی وسط شهر هم سرجوخه با سربازش اینجوری حرف می‌زنه. اصلا سربازی ادبیات خودش را دارد، واژگان و اصطلاحاتی در پادگان استفاده می‌شود که اونهایی که خدمت نرفته‌اند هیچگاه نشنیده‌اند.
    در آخر، کتابی است که می‌توان یک نفس خواند؛ دوستم در یک روز آن را خواند (تو پادگان بودیم!!) و در انتها با بازدمی سنگین لبخندی زد.

  • Hossein

    خيلي وقت بود مي خواستم يه كتاب از سلين بخونم اما هميشه جاخالي مي دادم.
    تند و بي پروا بودن و استفاده از زبان محاوره سبك مخصوص سلين در نويسندگي است و همين باعث شده تا نوشته هايش منحصر به فرد شود.
    كتاب به زيبايي اتفاقات يك غروب تا طلوع را در سربازخانه هنگ هفدهم از زبان سربازي كه روز اولي است كه به آنجا وارد مي شود، روايت مي كند.
    در پسِ گم شدن يك اسم رمز اتفاقات بسياري رخ مي دهد.
    با اين كتاب تا جايي خنديدم كه اشك از چشمانم جاري شد.

  • Moshtagh ghurdarvazi

    اولین رمانی که از سلین خواندم و سبک گفتارش منو گرفت
    ترجمشم خوبه!
    کتابی با وقایعی یک شبه که یک شبه میشه خوندشو لذت برد

  • Romina

    من برای اینکه تصمیم گرفتم دکتری سلین شناسی بگیرم اینو خوندم. اگر صرفا به دنبال یه کتاب جذابید نرید سراغش. اگر میخواید رسالتتون درباره سلین کامل شه بخونیدش

  • amir

    برخلاف کارهای قبلی که از سلین تو ایران چاپ شده و خوندیم معرکه حجم جمع و جور تری داره...منتها یک جورهایی مخلوط بین مرگ قسطی و در انتهای شب توی این معرکه دیده میشه.همان زبان رک و تلخ فردینان مرگ قسطی که هنوز به سن در انتهای شب نرسیده و اولین روز سربازی اش را با گیر افتادن در معرکه ای آشفته در شبی بارانی در قرارگاه با سرجوخه ای بددهن و مست و خنگ میگذرانه...سلین هوشمندانه این وضعیت بغرنج گم شدن رمز شب در قرارگاه میان جوخه ای از سربازان خسته و درمانده را به تصویر میکشه...

  • Elham Ghafarzadeh

    این کتاب روایتِ بعد از "مرگ قسطی" هست.. فردینان حالا سربازه و کتاب روایتگر دوران کوتاهی از جنگ و سربازی است. به نظرم اگر حجم کتاب بیشتر می بود و مهدی سحابی هم مترجمش می بود باز هم به اندازه مرگ قسطی برا من دلنشین نمی بود و دلیلش هم اینه که خیلی تلخ, سیاه و چندش آور بود..درسته روایتی از زندگیه ولی آخه این همه چندشناک..؟ اونم برا منی که هم حس بویایی قوی ای دارم و هم موقع کتاب خوندن دقیقا لوکیشن و شخصیت هارو می بینم و حضور دارم تو تک تکِ جمله ها..

  • Peyman Talebi

    معرکه سلین روایتی ست از مشقت های سربازانی که لوموهو؛ سرجوخه آنها اسم شب را فراموش کرده و این ماجرا دردسرهایی فراوان برای سربازانش دارد.
    کتاب سرشار است از اتمسفری متعفن و حال به هم زن تا مخاطب با اوج تنگنای شرایط سربازی آشنا گردد. از این نظر زمان مطالعه، صحنه های شاهکار کوبریک؛ غلاف تمام فلزی به ذهنم می آمد.
    روایت سلین در این کتاب بسیار دیالوگ محور است اما از آنجا که بسیاری از دیالوگ ها در حالت مستی سربازان توسط آنها ادا می شود، اعتباری به گفتگوها هم نیست!
    در اینجا باید به زبان خاص سلین در این کتاب اشاره کرد که همان زبان محاوره ای در سطح نازل اجتماعی نیز هست و مترجم نسخه ای که من خواندم؛ خانم سمیه نوروزی به خوبی این نکته را در برگردان اث�� رعایت کرده است.
    از سلین خوانده ها شنیده ام که زبان و بیان روایت داستان در آثار دیگر سلین کاملا با این اثر متفاوت است. بنابراین واجب شد کتاب های دیگرش را بخوانم شاید برایم از تلخی این کتاب کاسته شود.

  • Ayeh


    " معرکه " اثری است مستند در باره ی جنگ . روژه نیمیه – نویسنده ی فرانسوی – می گوید : (( این کتاب ارزش و اهمیت بسیاری دارد , چراکه به نظر اتو بیوگرافیک است ... سلین , زبان بریده بریده و بی منطق یک افسر جزء بسیار عصبانی را که از سر خشم و مستی دست به کارهای خنده دار می زند, به طور شگفت انگیزی باز پروری کرده است . ... سربازخانه ی قشون هفدهم توصیف نشده است , بلکه حاضر است , نمایان است , کم کم از دل شب بیرون می آید ... ))

  • Cathérine

    Dit verhaal is een fragment van een verloren gegaan manuscript. Een jongeman meldt zich aan bij de cavalerie als vrijwilliger, de ellende begint vanaf de eerste minuut.... Dat Céline niet van het leger en het kazerneleven hield, is een understatement. Van begin tot het einde schuttingtaal, kleinerende scheldpartijen, de gewone soldaat krijgt nogal wat stront over hem heen, letterlijk en figuurlijk.

    ‘Alles wat strepen heeft is alleen maar op de wereld gezet om Jan Lul kapot te krijgen! Ik weet waar ik het over heb! Ik heb mijn portie gehad! Het is overal niks, maar het ergste is wel zoveel stront te vreten voor een sou per dag!… (…) Wij arme stakkers! De gebeten honden! Als het oorlog wordt gaan we d’r allemaal aan! Arme ons! Kanonnevoer! Schietschijven!’

  • Ava

    نسخه ی من از صفحه ی80 می پره به 97. جدای این 17 صفحه ای که نخونده ام اگر بخوام تعریفش کنم نمی تونم. عوضش می تونم داستان رو "ببینم". درسته که هم از زمان دیگه ای میاد و هم از یه فرهنگ متفاوت، با این حال واقعن قابل لمسه.
    یکی از قشنگ ترین قسمت هاش هم واسه من جایی بود که رانکوت به فردینان که سرباز کشیک جدیده باتوم رو نشون میده. وقتی که می فهمین سرباز اصلن نمی دونه باتوم چیه.
    آخرین حرف هم این که ترجمه های مهدی سحابی رو بیشتر می پسندیدم.

  • Lolo

    Un fragment de la vie d'un bleu engagé volontaire dans la cavalerie lourde à l'aube de la guerre 14-18. Bien qu'un peu familier de l'œuvre de Céline, le jargon militaire combiné à l'argot cher à l'auteur rend quelques demi-pages parfois difficilement intelligibles. Mais c'est bien du Céline, ça envoie et c'est bon, même si c'est très (trop) court.

  • George K.

    Αν και εδώ και κάμποσα χρόνια το "Ταξίδι στην άκρη της νύχτας" ανήκει στη συλλ��γή μου, δεν έχω μπει στον κόπο να το διαβάσω ακόμα, για ευνόητους λόγους (όντας τούβλο γεμάτο ιδιαιτερότητες, θέλει το χρόνο του και μια κάποια ψυχολογική προετοιμασία). Πριν λίγες μέρες όμως πέτυχα το "Μακελειό", που γενικά αναζητούσα. Έτσι, είπα να διαβάσω αυτό για να γνωρίσω τον Σελίν. Χμ, δεν μπορώ να πω ότι ξετρελάθηκα. Προφανώς θα διαφέρει κατά πολύ σε σχέση με άλλα βιβλία του συγγραφέα, τόσο από άποψη θεματολογίας όσο και από άποψη γραφής και ύφους, όμως και πάλι... Πιθανότατα πρόκειται για αυτοβιογραφικό κείμενο, από τις εμπειρίες του Σελίν στον στρατό και τον πόλεμο. Μέσω των διαφόρων εξωπραγματικών καταστάσεων και των τρελών τύπων που πρωταγωνιστούν, ο Σελίν μάλλον ήθελε να αναδείξει την παράνοια και τη μιζέρια που επικρατούν κατά τη διάρκεια μιας στρατιωτικής θητείας εν μέσω πολέμου. Δεν λέω, είχαν τη φάση τους οι διάφορες τρελές σκηνές, όμως από ένα σημείο και μετά κουράστηκα και βαρέθηκα. Και η γραφή δεν βοήθησε ιδιαίτερα την κατάσταση, το όλο ύφος που αρχικά είχε την πλάκα του, μετά με κούρασε και αυτό. Εντάξει, δεν πέρασα και άσχημα, αλλά σαν βιβλίο δεν μου έκανε ούτε κρύο ούτε ζέστη. Τρία αστεράκια.

  • Saman

    روژه نيمه)نويسنده‌ي فرانسوي درباره‌ي اين كتاب مي‌گويد: اين كتاب ارزش و اهميت بسياري دارد، چرا كه به نظر اتوبيوگرافيك است... سلين، زبان بريده بريده و بي‌منطق يك افسر جز بسيار عصباني را كه از سر خشم و مستي دست به كارهاي خنده‌دار مي‌زند، به طور شگفت‌انگيزي بازپروري كرده است. هرگز در هنر فحش و ناسزا غرق نشده، همچنام كه در اغراق هم زياده روي نكرده است، چرا كه همه مي‌دانيم در باب اصطبل و فحش‌هاي مربوط به اين فضا اغراق حرف اول را مي‌زند...سربازخانه‌هاي قشون هفدهم توصيف نشده است، بلكه حاضر است، نمايان است، كم كم از دل شب بيرون مي‌آيد، سربازهاي اهل برتاني، از لا به لاي گفت و گوي آدم‌ها سر در مي‌آورند، با سبيل‌هاي پر پشت و شمشيرهايي كه روي سنگ‌فرش‌ها كشيده مي‌شوند و صدا مي‌دهند: سربازهاي برتاني كوتاه‌اند و شمشيرها بلند

  • Hamid Hasanzadeh

    معرکه رمان کوتاهیست اثر لوئی فردینان سلین ، نویسنده شهیر فرانسوی که در نگاه منتقدان یک "نویسنده بی ادب و نزاکت" می باشد. این رمان روایتی است از گذران یک شب در یک اردوگاه نظامی که به گونه ای هولناک به تصویر کشیده شده است.

  • Jan

    A volunteer experiences World War I as a soldier. It ’s no feast, it ’s hardship to the excremential. I can see for Céline the need to live it up and take it out on readers, but I cannot see literature in it. JM

  • Mohsen Rajabi

    زیر و رو و بالا و پایین می شوی با این کتاب، و در نهایت با حیرتی تمامش می کنی، همان طور که با حیرت شروع کرده ای.

    از مرگ قسطی خیلی پایین تر بود، ولی اگر این طور نگاه کنیم که تنها یک شب یک سرباز را روایت می کند، و حواسمان تنها به همین یک شب باشد، آن وقت کتابی خواهد بود که حتی می شود دوستش داشت.

    به نظرم این کتاب، را نباید برای فهمیدن خواند... البته سایر کتاب های سلین نیز همین طورند، اما اگر بخواهید "سردربیاورید" از ماجرا، هیچ چیز عایدتان نخواهد شد... بخوانید و همین طور بگذارید کم کم جا بیفتد. (برای اکثر کتاب ها من این توصیه را دارم ولی برای سلین خصوصا برای این کتاب، تاکیدم بیشتر است.)

    صحنه های طویله، واقعا عالی هستند...

  • Elham

    فضای نظامی و کاملا مردو��ه ای بود.مردهای مستی که وقتی درجه دارهای قشون هم بی نظم و مست هستن دیگه وضع سربازها نباید بهتر از این باشه.خیلی جاها بریده بریده نوشته شده بود و در مجموع فقط توصیف نه چندان خوبی از فضای پادگان ِ به کثافت کشیده شده ای بود

  • Reza Farshchian

    عجب آش شله‌قلمکاری!
    قبل از هر نکته و نظری فورا بهتون بگم که اگر «مرگ قسطی» رو نخوندید اصلا سراغ این کتاب نیاید. چرا؟ به دو دلیل!
    اولا اینکه اکثرا سلین رو با سفر به انتهای شب می‌شناسید و این دوتا کتاب هیچ شباهتی در سبک نوشتاری و محتوا با اون ندارن
    دوما «معرکه» ادامه‌ی اون کتابه! ( این روزا دیگه به این چیزا میگن اسپین‌آف )

    من از سلین طوری لذت می‌برم که از زندگیم دارم لذت میبرم؛ کاری به سر و ته‌ش ندارم، از مسیر لذت می‌برم.

    در واقعا تو هردو کتابی که اشاره کردم هیچ‌چیزی قرار نیست اتفاق بیفته. دوتا داستان، یکی بلند و یکی کوتاه، یه‌جورایی اتوبیوگرافی ولی با اغراق، همراه با کلی اتفاقات جالب و مسخره! همین.

    معرکه رو من سال پیش شروع کردم که بخونم ولی بعد از ۳۰ صفحه انداختم گوشه‌ی قفسه کتاب‌هام! یه چیزایی بود که داشت آزارم میداد. جدا ازینکه داستان قبلشم نخونده بودم.
    اون مسئله آزار دهنده چیزی نبود جز سه نقطه… چیزی که سراسر کتاب بار ها تکرار میشه، سرنخ جمله از دستت در میره، گم میشی توی کلاف سر در گم.
    این سبک سه نقطه و جملات منقطع البته فقط تو معرکه آزاردهنده بود، برای مرگ قسطی آهنگ خاصی داشت و روال جمله‌ها رو مشخصا می‌شکوند. در این مورد نظرم اینه که خانم سمیه نوروزی نتونستن به خوبی کتاب رو ترجمه کنن!

    در کنار سبک سه نقطه، ادبیات محاورهای بیشتر از هرچیزی حس میشه، قلم سلین زیادی خودمونیه و همین دل‌چسب‌ترش میک��ه.
    سلین واسه این سبک محاوره یه نقل قول از پدربزرگش داره: « از لفاظی بپرهیز،پسر!…»

    در مورد سبک سه نقطه هم نظرش رو در مقدمه‌ی کتاب دسته‌ی دلقک‌ها با ترجمه مهدی سحابی بیان کرده. من حال نداشتم بنویسم!

    دوشنبه هفتم آذرماه هزار و چهارصد و یک
    ساعت دو و پانزده‌ دقیقه‌ی بامداد
    در توالت!

  • Atefe

    همه ی کتاب در گه و شاش گذشت

  • Bas

    Vooral heel veel gevloek en ranzigheid, het soldatenleven is een grote janboel, zo blijkt.

  • Amene

    یک ابسورد سیاه در مورد موضوع سیاهی مثل جنگ،گم و گیج همراه با سربازهای بی فرجام و تنها و خسته از کارزارهای بیهوده در نا کجا آباد جنگ.

  • Nooshari

    آشوب بود؛ پر از کثافت و بوی گند. بیشتر شبیه یه آمریکایی عصبانی بود!

  • lnz

    - سرجوخه سوار نظام ! سرجوخه سوار نظام! خودشه! فهمیدم!اسم شبو یادم اومد! اسم یه گله
    - گُل !!! ؟؟
    بدبخت بیچاره.اونایی که تو کاها خوابیده بودن دیگه نتونستن جلو خودشونو بگیرن اونقدر که این حرف مضحک اومد دلشونو گرفته بودن و میپیچیدن به هم

    صفحه 84
    ......

    افسر مست و عصبانی که همه رو به باد ناسزا میگیره
    داستان از لحظه معرفی سرباز صفر (راوی داستان) به پادگان شروع می شود...و تا بیست و چهار ساعت بعد از ان در اصطبل انبار باروت ادامه میابد
    هنگی متشکل از سربازان و افسران مست که کنترلی در رفتار و گفتار خود ندارند..به راحتی اسم شب را فراموش کرده و در انتظار اتفاقات ناگواری هستند

    اگر نثر ازاردهنده داستان رو کنار بذاریم..شخصیت پردازی ها قابل تحسین هستند
    اینکه تخیل نویسنده تا چه حد میتونه قوی باشه تا داستانی خلق کنه سراسر از دیالوگهایی که از دهان عده ای سرباز و مافوق بیرون میاید...بی سر و ته و گاهی خنده دار
    این داستان حاوی هیچ نکته معناداری نیست چون نویسنده (سلین) هیچ وقت خودش رو نویسنده ای نمیدیده تا با نوشتن داستان به دنبال اموزش درس اخلاق باشه
    به گفته بسیاری از منتقدان فرانسوی زندگی پر از اشوب و التهاب سلین رو به تمامی میشه در اثارش دید

    لویی فردینان دتوش با نام مستعار سلین ... پیش از مشهور شدن در فرانسه ...مایه ننگ جامعه فرانسه محسوب میشده
    سلین به دلیل پیروی از افکار ضد یهودی خائن شناخته شده و به یکسال زندان با اعمال شاقه در زندان کپنهاگ متهم میشه...اما چند سال بعد از ازادی از زندان دادگاه دیگه ای تشکیل میشه و او که در استانه حکم مرگ بوده با وساطت چندین نویسنده سرشناس فرانسوی در سال 1951 مورد بخشش قرار میگیره به شرط عذرخواهی از مردم فرانسه
    و بعد از این اتفاقت اولین رمان وی سفر به انتهای شب مورد استقبال خوانندگان قرار میگیره
    و همیشه بعنوان یک نویسنده بد دهن شناخته میشده

    داستان معرکه با ترجمه سمیه نوروزی توسط نشر چشمه منتشر شده

    با توجه به اطلاعاتی که دارم این کتاب چندان درایران مورد استقبال نبوده...نقدهای کمی ازش داریم و شاید بشه گفت بخش قابل توجهی از کسانی که این کتاب رو خوندن اون رو یک داستان بی سر و ته و سراسر فحش توصیف کردن

    خوندنش وقت چندانی نمیبره...110 صفحه
    با این حال کتابی نیست که توصیه بکنم