داستان های برق آسا 1 by James Thomas

داستان های برق آسا 1 Reviews

• 
  Ahmad Sharabiani

  Flash Fiction: Very Short Stories, Russell Edson, Julia Alvarez, Dan O'Brien, James Thomas (Editor), Denise Thomas (Editor)
  How short can a story be and still truly be a story? This volume of seventy-two very short fictions, none much more than 750 words in length, demonstrates to our repeated satisfaction that less can be more, small can stand tall, and the diminutive can be dynamically and dramatically complete.
  تاریخ نخستین خوانش: روز هشتم ماه آگوست سال 2007 میلادی
  عنوان: داستان های برق آسا 1 : دوازده داستان؛ نویسندگان: ریموند کارور، مارگرت اتوود، فرانسیس پرو ، جو سپ و...؛ گزینش و مت‍رج‍م: پ‍ژم‍ان‌ طه‍ران‍ی‍ان‌؛ تهران، مان کتاب، 1385؛ در 76 ص؛ شابک: 9649676414؛ چاپ دوم 1385؛ چاپ سوم 1387، شابک: 9789649676418؛ موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان امریکایی - سده 20 م
  کتابهای «داستان‌های برق‌آسا» عنوان سری داستان‌هایی به گردآوری «جیمز توماس»، «دنیس توماس»، «تام هازوکا»، و ... (بیش از سی نویسنده)، و ترجمه جناب «پژمان طهرانیان» است. داستان برق‌آسا (فلش فیکشن) اصطلاحی است، که گردآورندگان مجموعه‌ ای به همین نام، برای نوعی از داستان بسیار کوتاه، برگزیده‌ اند؛ داستانی که حجمش از دویست و پنجاه واژه، تا هفتصد و پنجاه واژه در نوسان است. داستان‌های این مجموعه طی یک دوره‌ ی زمانی طولانی، و با روشی بیمانند برگزین شده‌ اند؛ به این ترتیب که در مرحله‌ ی نخست، صدها داستانِ چاپ‌ شده در نشریات، و کتاب‌های مختلف، در اختیار دانشجویان رشته‌ های ادبی، در سرتاسر آمریکا گذاشته شده، و از آن‌ها خواسته شده، تا با نمره‌ دادن به داستان‌ها، ارزیابی خود را اعلام کنند. داستان‌های چاپ‌ شده در این سنجش، بالاترین نمره‌ها را آورده‌ اند. در این مجموعه دوازده داستان کوتاه، از نویسندگان به فارسی برگردانده شده است. مشخصه‌ ی اصلی این داستان‌ها، پایانی ناباورانه برای خوانشگر است. در مجموعه داستان‌هایی از: «جان آپدایک»، «جولیا آلوارز»، «ردکسلر»، «دایان ویلیامز»، «ویلیام هین»، «لری فرنچ»، «دن ابراین»، «کنت تامپسون»، «مری موریس»، «مری دیل‌ورث»، «راسل ادسون» و «استیون مولن» و ...، برگزیده شده است. برای مثال، در داستان «برف» نوشته‌ ی «جولیا آلوار»، راوی کودکی است که از مناطق گرمسیر، به همراه خانواده‌ اش به امریکا مهاجرت کرده، در کلاس از معلم می‌شنود، که زمین در معرض خطر بمباران هسته‌ ای قرار دارد، که مانند پودرهایی بر زمین ریخته می‌شوند. راوی در یک صبح سرد، که در کلاس نشسته، از پنجره به بیرون نگاه می‌کند، و ناگهان فریاد برمی‌آورد: بمب، بمب، پس از آن معلم، به او یاد می‌دهد، که آنها دانه‌ های برف است. هر دانه با دیگری فرق می‌کند، مثل هر آدم که زیبا و بی‌همتاست. ا. شربیانی