Title | : | Veils (Cultural Memory in the Present) |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | 0804737959 |
ISBN-10 | : | 9780804737951 |
Language | : | English |
Format Type | : | Paperback |
Number of Pages | : | 108 |
Publication | : | First published January 1, 1998 |
Veils (Cultural Memory in the Present) Reviews
-
از آن کتابهایی بود که کنارش گذاشته بودم برای وقت مبادا؛ همان روزهایی که به هر دلیلی، از کار زیاد گرفته تا افسردگیِ گریبانگیر، نمیتوانم درست و حسابی کتاب بخوانم و به یک کتابِ در-یک-نشست-تمامشو نیاز دارم - حتی در حد ۲۰ صفحه! - تا مانند یکی از پرهای سیمرغ آتشش بزنم (و صدالبته سیمرغی هم به یاری نیاید).
داستان یادآور آن آیهی معروف با این مضمون است که چهبسا چیزی را دوست بدارید اما خیر شما در آن نباشد.
هوای سرد مطبوعِ بیرون از پنجرهی باز به فضای گرم نامطبوع اتاق میآید. چای بدطعمِ فوقعطری را کنار کتاب میگذارم و یک مشت کشمش برمیدارم. یاد جملهی نوری بیلگه جیلان میافتم که امروز صبح حین تورق کتاب «همیشه همان ابرها» به چشمم خورد : آیا تارکوفسکی با مناسبات بازار آزاد میتوانست آندری روبلف را بسازد؟ (که بعدش به خودم گفتم یادم باشد در اولین فرصت آن سکانس شاهکار آندری روبلف را دوباره ببینم که تاتارها دخترک را با خودشان میبرند.) به یاد مناسبات بازار آزاد در دانشگاه خودمان میافتم؛ همان ساز و کاری که به خاطرش رزیدنت بیچاره جلوی چشممان خودش را کشت و جان داد. در نهایت یاد خودم میافتم که از شنبه به مدت دو ماه باید در بدترین بخشِ بدترین بیمارستانِ (بدترین؟) دانشگاه کار کنم.
همه را فراموش میکنم.. (نذر بناگوش میکنم؟) کشمشها را میجوم و چای را که حالا خنک شده مینوشم و میگذارم معجزهی نصفهونیمهی کلمات داستان خانم هلن سیکسو اثر کنند.
از متن کتاب : " چنین تجربهای ممکن است تنها یک بار اتفاق بیفتد، و این سخت آزارش میداد. نزدیکبینی دیگر رشد نخواهد کرد، بیگانه دیگر هرگز به سمت او باز نمیگردد، نزدیکبینیاش، قَدَرقدرتی که همیشه آن را ضعف و ناتوانی خوانده. اما اکنون نیرویش، نیروی سهمگینش، بر او آشکار شده بود، با نگاهی به گذشته آن لحظهای که آن را از او گرفته بودند.
حسرت دریغآلودِ رازوارگی ندیدن در اهتزار بود.
و همچنان پافشاری میکنیم که ببینیم، مگر نه؟ دیدن! ما میخواهیم ببینیم!" -
باور همهچیز در حد شاید بود
شاید هرگز چیزی جز بصر نخواستهایم -
her myopia was her own foreigner, her own accidental necessary weakness.
1.24 Reread. I likely enjoyed this more the second time. Found the brush of influence upon the errant lines of Paul Celan (and St. Paul as well)
Original review:
Veils is almost an idea that was more coveted than the actual book. How do I approach such? Is this a parsing of apprehension? The work is two-fold, with the first half (by Cixous) obscured by the second, obscured by Derrida. Cixous relates that until middle age she was secretly afflicted by a myopia, one which she finally decided to have corrected by surgery. Derrida finds the disclosure and the decision to be linked in etymology and perhaps metaphysics to the role of the veil, the sail, and the prayer scarf (the Tallith). This exploration is sewn--is supplemented--by a sidelong song, a long-view at the prevailing winds of thought, of ontology.
This is lyrical contemplation at a high form. The endnotes are crucial to exploring the links lost in translation.
Likely a 3.2 experience rounded up for two of my favorites. -
حالا که بود؟ تک و تنها. سوزنی خرد که در خلا گیر کرده باشد.
-
Cixous: *****
Derrida: ..?? -
تا آن موقع هرگز درگیر جنگ صورتها نشده بود، بیهیچ تصویری آن بالا زیسته بود، جایی که ابرهای محو و تیره به خود میپیچیدند.
در ندیدنِ خود آرامشی هم نهفته است. هرگز ناچار نبود چهرهاش را تحمل بکند. برای خود سیمایی دوستداشتنی خلق کرده بود، نه اینکه چهرهاش دوستداشتنی نباشد، چون آن را نمیدید. مگر از فاصلهای بسیار نزدیک. از آن فاصله قادر بود لبش را، چانهاش را ببیند اما صورتش را نه. آیا این دیدن به حساب میآید؟ آن سیمای مطلوبْ چهرهی او بود.
فوقالعاده بود. توضیح خاصی هم نمیشود راجع بهش داد، یک ایدههایی دربارهی قرابت «مردن با گیاهان دارویی» عطارزاده و این داستان کوتاه (؟) دارم. متن سیسکو اما چندان توضیح دادنی نیست باید غرقش شد و درکش کرد. -
آنچه دیده وران هرگز ندیده اند:هست در پیش گاه هستی..
اما این پیش گاه آیا همان است که زن دیده است؟
آیا زن آن را دیده است؟
آیا دیده وران واقف اند که می بینند؟
آیا غیر دیده وران می دانند که دیگرگونه می بینند؟
ما چه می بینیم؟
آیا چشم ها می بینند که می بینند؟
بعضی ها می بینند و نمی دانند که می بینند. -
It's interesting to see the dialogue between Cixous and Derrida in this volume. Cixous gives an account of the restoration of her sight after an eye operation, but mourns this new clarity because 'her myopia was her own foreigner, her own accidental necessary weakness' (p. 10). Derrida uses Cixous' account as a jumping off place for a discussion of veils and folds, clarity and myopia when it comes to how we view or know the world. I found his engagement with Freud's essay on 'Femininity' especially interesting
-
This Cixous at her best. The writing couldn't be better.
-
I've always had the pdf of The Laugh of Medusa stored in my phone to read, but haven't yet gotten the opportunity to do so. I picked this up randomly & suddenly, I couldn't believe the mastery of writing that Hélène Cixous possesses—she wrote such a small thing that is so natural for people with weak eyesights, something we've gotten used to after years and years, and yet there is so much we never thought about those weak eyesights. I am so grateful that I was able to read this little story/epiphany.
-
Cixous' bit was lovely, but Derrida's was not as good at all
-
Cixous = 5 stars
Derrida = 2 1/2 stars
Cixous' contribution is pure poetry - really beautiful, evocative piece of writing - Derrida's is the usual jargon-laden merry-go-round - with a couple startling passages on the silkworm
I recommend the first half of the book - and last two pages of Derrida's -
This book's first and shortest of two stories is much clearer and profound than Derrida's meditative essay that followed it, yet falls behind in riguor and innovation. How Cixous and Derrida mastered writing in such amazing and beautiful style perplexes me.
-
Will read again and again and again and again