Title | : | Ehen in Philippsburg |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | 3937793089 |
ISBN-10 | : | 9783937793085 |
Language | : | German |
Format Type | : | Hardcover |
Number of Pages | : | 297 |
Publication | : | First published January 1, 1957 |
Hans Beumann, Hauptfigur und roter Faden, der sich durch das ganze Buch zieht, befindet sich nach beendetem Studium auf dem Weg in die Metropole Philippsburg. Sein Ziel ist das größte Verlagshaus am Ort. Beharrlich arbeitet er an seinem Aufstieg, lernt Chefredakteure und Rundfunkintendanten kennen, stößt zur Gesellschaft der Mächtigen und Einflußreichen. Nur der Konvention halber verlobt er sich mit Anne, einer Studienkollegin. Liebe ist dabei nicht im Spiel, seltsam kühl, fast verachtend blickt Beumann auf diese Frau. Geschickt benutzt Walser eine anstehende Abtreibung bei Anne, um im zweiten großen Kapitel den Gynäkologen Benrath und dessen Geliebte einzuführen. Der große Arzt, ein im Wohlstand erstickter Zyniker, der seine Patientinnen nur noch mit Abscheu betrachten kann ("ihre häßlichen Leiber, ihre tierische Dankbarkeit!") -- erneutes Vorgaukeln ehelichen Glückes.
Die Höhenflüge dieser Karrieristen im Nachkriegsdeutschland, im Gegensatz dazu ihre private Unzulänglichkeit und Armseligkeit, dies darzustellen ist Walsers große Stärke. In vier großen, mit einander meisterhaft verwobenen Kapiteln beschreibt er den Weg der im Privaten so kläglich Gescheiterten, die unbeirrt, den gesellschaftlichen Gipfel vor Augen, auf den Abgrund zusteuern -- Opfer der Gefühlskälte und des nüchternen Materialismus dieser vielfach nostalgisch verklärten Zeit, deren Darstellung selbst heute, 40 Jahre nach ihrer Entstehung, nichts von ihrer Eindringlichkeit eingebüßt hat. --Ravi Unger
Ehen in Philippsburg Reviews
-
آنچه معمولا از آلمان پس از جنگ جهانی دوم می دانیم بازسازی و پیشرفت سریع و معجزه آسا آن بوده ، مارتین والزر در کتاب ازدواج های فیلیپس بورگ نشان داده که این پیشرفت سریع با گونه ای فروپاشی اخلاقی و یا فراموش شدن اصول همراه بوده است .
نویسنده برای نشان دادن فساد یا سقوط ارزشها آشنایی و روابط و خیانت های زندگی زناشویی را تِم اصلی کتاب خود قرار داده اما شاید با گسترش دادن مشکلات به دیگر شهرهای آلمان غربی پس از جنگ بتوان یه ریشه های این بی اخلاقی و یا حرص و طمع برای کسب ثروت و قدرت بیشتر پی برد .
به نظر می رسد که جمله تاریخی دکتر گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی که دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن برای تودههای مردم راحتتر است در جامعه آلمان پس از جنگ همچنان کاربرد فراوان داشته ، آنچه که در کتاب بسیار دیده می شود مجموعه ای از دروغها برای پوشاندن خیانت است ، دروغهایی که برای ادامه دادن ازدواج هایی که به خاطر مصلحت و نه به خاطر عشق ادامه پیدا کرده اند لازم بوده است .
شخصیت های کتاب همگی تقریبا شبیه به هم هستند و هانس بویمان ، جوانی که به خاطر پیشرفت به شهر آمده نویسنده نشان می دهد که او هم در مسیر تبدیل شدن به افراد دیگر با همان حقه ها و دروغ هاست ، گویی که جامعه مسیر یا گزینه دیگری ندارد .
اما خواندن کتاب ازدواج های فیلیپس بورگ ممکن است خواننده را با یک پرسش اساسی روبرو کند ، اینکه منظور و مراد نویسنده از این حجم حاشیه و داستان بافتن چه بوده ؟ آشکار است که دروغ و خیانت های زناشویی و دورویی تنها مختص به آلمان غربی آن هم در یک دوره خاص نبوده و شاید همانگونه که میل به پیشرفت در آلمان سبب ازدواج های مصلحتی و تلاش برای حفظ آن در کنار مجموعه ای از خیانت ها بوده ، شاید برخی جوامع هم بوده اند که مردم به خاطر پاره ای دیگر از مصلحت ها و نه لزوما کسب قدرت و ثروت بیشتر ، دروغ را انتخاب کرده و یا آگاهانه و به انتخاب خود در جامعه نقشی دو گانه بازی کرده اند ، از این رو خواننده ممکن است پس از خواندن این کتاب 546 صفحه ای با پرسش فلسفی که چی ؟ رو برو شود ! -
خیلی خوب بود در واقع.
والزر یه شهر پر از فساد رو نشون داده بود یه حکومت پر از تباهی که هر کسی رو به طرفش ميره در نهایت سرنوشتش فساده.
تو این شهر دو رویی خیانت شکستن تابو ها موج میزنه. همه هم درش گرفتار هستند از پزشک و وکیل تا عتیقه فروش و زن یه کارخونه دار...
مرد ها و زن های این شهر چنان عنان گسیخته خیانت جزئی از زندگی شون شده که این قضیه ناموجه تبدیل به رویه اي عادی شده!!!
ظاهر سازی های الکی و دروغین موج میزنه. از صحنه ای عجیب که کشیشی برای یک کپسول موعظه میکنه تا درست جلوه دادن و تيريپ شخصیت برداشتن شخصیت های عجیب و تو چشم...
بويمان هم که از روستا و نزد مادر به این شهر میاد راهی به غیر از هم پیاله شدن با شخصیت های این داستان نداره تا وقتی که ته داستان همرنگ همین جماعت میشه. شهری که مثل گندآب ميمونه... -
شاید اگه ترجمه اش یه کم روونتر بود ۵ ستاره رو میگرفت
توصیه میکنم -
مارتین والزر در "ازدواجهای فیلیپس بورگ" شکست آلمان در جنگ جهانی دوم را، از پشت سنگرهای جبهه به شهر و کوچه و خانهها میکشاند. در دهه ۵۰ میلادی، طرح مارشال کلید میخورد و کتاب، داستان تازه به دوران رسیدههایی را حکایت میکند که ناگهان دری به تخته میخورد و جاه و مقامی به دست میآورند.
خط کلی داستان، چهار زندگی در شهر فیلیپس بورگ را روایت میکند که با وجود ویترینِ باشکوه و فریبندهای که بهنمایش میگذارند، از درون، همچون تودهای کثافت، بوی تعفن میدهند.
والزر، هانس بویمان را محور داستانش قرار میدهد تا از خلال روایت سرگذشت او، مبدا و مقصد آن سه قصه دیگر را رسم کند. هانس بویمانی که با کنار هم گذاردن شواهد، گویی خود والزر در دنیای حقیقی است.
دروغ، خیانت، فساد، بی بند و باری، روشنفکران دوزاری و همسرانی که شریک زندگی خود را جز نردبانی برای رشد و دستیابی به اهداف بلندپروازانه خود نمیبینند؛ شاخصهای اصلی رمان هستند.
داستان قبل از پا گذاشتن به محفل بزرگان و پارتیهای شبانه مجلل، در پایین شهر و مظاهر آن دست و پا میزند، شکاف پررنگی بین سطح زندگی طبقات بالا و پایین
میکشد و هانس بویمان را خط ارتباط آن دو قرار میدهد. اما آنچه در روایت والزر جلب توجه میکند این است که، آدمهای پایین شهر و بالای شهر، جز در ظاهر، تفاوتی نشان نمیدهند. جنس همان است، منتهی یکی پول بیشتری در جیب دارد.
بوی گند واقعیت، از تک تک صفحات کتاب بیرون میزند و مشام خواننده را میآزارد. دروغ و خودخواهی دام میگسترد و شخصیتها را یک به یک میبلعد. در این میان "آقای کلاف"، در آن اتاق نمور و محقر تنها کسی است که از چهار دیوار تنگ اتاقش، خود را در این وانفسا تنها و بیصدا مییابد. کلاف حقیقت را به نظاره نشسته است، حقیقتی که تاب تحمل آن از توان هرکسی ساخته نیست.
فیلیپس بورگ، یا اشتوتگارتِ والزر، قطعاً خواندنی و قابل توجه است، از آنجا که به قول خود او، متعلق به عصر و زمانه مشخصی نیست؛ بلکه همواره معاصر و زنده خواهد ماند.
.کتاب را به اعتبار نشر بیدگل و شناختی که از سلیقه و تبحر اژدر انگشتری به یاد داشتم شروع کردم و مثل گذشته ناامید نشدم. -
یک سری کتابها را دست میگیری و کمکم مزه میکنی و به جانت میچسبند، همین اول کار شما را بر حذر میدارم که ازدواجهای فیلیپسبورگ از آن کتابها نیست. هرجا که کتاب را دست گرفتم و چند ساعت زمین نگذاشتم به جانم نشست و در نهایت دیدم ضربهای مهلک هم وارد کرد، در صحبت با آشنایان از این کتاب و شباهتش به شربت سرماخوردگی صحبت کردم. که بدطعم و تلخ است و حین خوردنش از خود میپرسیم اصلا برای چه باید این کار را بکنم اما درنهایت میدانیم مفید است!
آدمهای فیلیپسبورگ همگی کریهمنظر و کریهخصلت هستند. حتی در دل مظلومترین آدمهای داستان هم من کسی را نیافتم که بتوانم به لکههای سفید وجودش حقانیت دهم. نویسنده باید از چیزی منزجر بوده باشد که این حجم از نفرت و زشتی را با این عمق به ما منتقل میکند، البته که سانسورهای کتاب بخش زیادی از این وقاحت را از چشم ما دور کرده (حیف!) و از سمت دیگر ترجمه یا ویراست بد کتاب هم کمی در درک کتاب تاثیر میگذارد. (که به همین دلیل سه ستاره دادم)
اما مردان فیلیپسبورگ همگی شبیه هم هستند، مهم نیست وکیل باشند یا پزشک یا روزنامهنگار سرنوشت اساطیری آنها مردانی خودخواه و خیانتکار است که از آن سو در برابر زنهایی قرار میگیرند که باز هم نمیتوانم خوشبین باشم به حضورشان. در این شهر فرضی همهچی زشت و خشن است، شاید این خصلت آلمانی برآمده از زبان نویسنده است که فقط میتواند چنین جامعهی پوسیدهای را به درستی در برابر چشممان بگذارد. -
Ein Hans im Glück der Wirtschaftswunderzeit
Verhältnismäßigkeit der Bewertung
Ein literarisches Zeitdokument mit etlichen unvermeidlichen und zahlreichen vermeidbaren Schwächen. Drei Sterne sind eigentlich fast zu viel für dieses biedere Büchelchen, aber „Ehen in Philippsburg“ hat mich an keiner Stelle so genervt wie die viel zu vielen Mitläufer bei „Tauben im Gras“ oder der geschredderte Schluss der beiden „schwarzen Jäger“, von daher sind es drei. Auch wenn es sich in seiner hemdsärmligen Biederkeit auf einem deutlich niedrigeren Niveau befindet, und auch nicht in der Lage ist, je die Gipfelmomente der beiden ebenfalls mit drei Sternen bedachten Bücher zu erreichen. Andererseits passt Brillanz auch nicht so recht zum beschriebenen Hort der Mittelmäßigkeit.
Klassikerbonus oder Nostalgie?
Mit meiner Wertung von drei Sternen tue ich mich, trotzdem sehr, sehr, sehr schwer. Mit 44 von 100 Punkten ist dieser zum Schlüssel- oder gar Bildungsroman hochgetrickste Erzählband nur knapp dem unteren Durchschnitt entkommen, bei „Ehen in Phillipsburg“ kam dann wohl doch der Klassikerbonus zum Tragen. Vielleicht auch der Sentimentalitätsbonus und die Vertrautheit mit einigen Lokallitäten.
Schließlich habe ich auch mal ein Praktikum im Funkhaus Stuttgart absolviert und bin auch einige Spielzeiten lang durch den Bühneneingang des Staatstheaters Stuttgart spaziert, um mit anderen Opernenthusiasten bei den Sängern in der Kantine zu sitzen. Kaum zu glauben, dass Walser erst 50 Jahre später zugab, dass es sich um Stuttgart handelte, auch wenn es zwanzig Jahre danach vermutlich noch viel Ärger deshalb gegeben hätte.
In Sachen Stuttgartschelte und Kritik an der damaligen guten Gesellschaft und ihrer prominenten Protagonisten vom Schlage eines Walter Erich Schäfer (Mauthusius) waren Walsers „Ehen“ seinerzeit sicherlich ein kühner Streich. Die aus eigener Erfahrung geschilderten Funkhausverhältnisse treffen den mit missionarischem Kulturauftrag untermauerten Zeitgeist vortrefflich. Die Rückkehr des zum Quotenpaulus gewordenen abgewählten Ex-Intendanten aus den Staaten, beschreibt ziemlich treffend den Paradigmenwechsel in den Medien. Für eine Satire oder kritische Abrechnung ist der Roman, den die Großkrtiker der alten Schule für Walsers gelungensten Roman halten, aber doch ziemlich lahm ausgefallen. Zumal sich der Erzähler immer wieder zu Gesten mit dem erhobenen Zeigefinger hinreißen lässt, insbesondere in den beiden mittleren Erzählungen.
Diese zwitterhaften Erzählwerke mit vier oder mehr irgendwie miteinander korrespondierenden Segmenten sind Ende der Fünfziger bis Anfang der Sechziger gängige Praxis und Erzähungen wie „Ein Tod muss Folgen haben“, mit der Walser erstmals die Erzählperspektive wechselt, ragen qualitativ überhaupt nicht aus dem Durchschnitt jener Ära heraus. Von daher nimmt es nicht Wunder, dass zeitgenössische Kritiker Martin Walser und Gerd Gaiser in einem Atemzug nannten.
Der „Roman“ besteht aus vier Segmenten, der Titel des ersten, in Hans „im Glück“ Beumann sein Debüt gibt und gewissermaßen in den gesellschaftlichen Aufstieg hinein stolpert, lautet Bekanntschaften. Denn hätte der frisch vertröstete Jungjournalist Hans schon eine andere Telefonnummer gewusst, als die seiner Ex-Kommilitonin Anne, so hätte er vermutlich ein halbes Jahr in Philippsburg vertrödelt und wäre unverrichteter Dinge wieder heim gefahren. So spaziert er ins Leben der freudlosen Fabrikantentochter und wird als Schwiegersohn in Spe schon am ersten Abend mit einem Pressedienst für den Verband der Rundfunk- und Fernsehindustrie betraut und nicht viel später in die feine Gesellschaft eingeführt, allerdings stets am publizistischen Gängelband. Mithin klassischer bürgerlicher Gesellschaftsroman.
Die nächsten Stationen oder Begleiterscheinungen seine Aufstiegs spielen sich eher im Augenwinkel, der viel zu sehr mit sich beschäftigten Protagonisten Doktor Benrath und Doktor Alwin ab, die der Aufsteiger aus der Provinz beide im Verlauf von Gesellschaften seiner zukünftigen Schwiegereltern kennen lernt.
Das erst durch den Selbstmord von Doktor Benraths Frau Birga aufgelöste Dreieck mit Cécile geriet für mich denn auch zum Tiefpunkt. Walser fehlen einfach die sprachlichen Mittel um diese Tragödie des durchschauten Selbstbetrugs überzeugend darzustellen, im Gegensatz zum Doppelmoralisten Doktor Alwin will Walser den Arzt zwar nicht verdammen, trotzdem ist diese ganze, ungelenk wirkende Geschichte mit dem ausgestreckten Zeigefinger geschrieben und entsprechend steif geraten. Der Verweis auf die Doppelexistenz von Cécile, der Betreiberin des angesagten Ausstattungsgeschäfts, die mit der Angst der reichen Stuttgarter Spießer vor einem Stilbruch gute Geschäfte macht, aber ihr Liebesnest als buntes Sammelsurium ausstattet, soll wohl ein bezeichnendes Licht auf die Gesellschaft werfen, zu der sie einfach gehört. Ihre Vorgängerin in dieser Funktion betreibt ja inzwischen den ominösen Nachtklub Sebastian, in dem sich die Herren der guten Gesellschaft entspannen. Der Gedanke, dass es Benrath erst nach der Auflösung der scheinbar ausweglosen Situation wie Schuppen von den Augen fällt, wie schlampig es eigentlich bei seiner Geliebten hinter den Kulissen zugeht, ist nicht einmal schlecht, dafür die Durchführung.
Die Verdammung des Karrieristen Doktor Alwin, der allenfalls darunter leidet, dass er mit seinen Eroberungen nicht im Sebastian prahlen kann, sondern ein stiller Genießer blieben muss, fällt Walser schon leichter. Die Satire auf den Sohn eines Vorortsvereinskassierers, der es bis zum Präsidenten des LSB gebracht hat und damit dem Sohn Verbindungen verschafft hat, geht Walser flott von der Hand. Die Passagen über die Ehe mit Ilse, einer psychologisch geschulten Juristin aus alten Verwaltungsadel, die ihr Männchen als Karriereinstrument nutzt, sind verhältnismäßig gelungen. Aber der Moralist Walser verpatzt das Ende mal wieder gemäß den Konventionen der Zeit. Statt zu zeigen, wie derartige Leute auch nach einem selbst verschuldeten Unfall mit Todesfolge weiter machen und ungerührt über Leichen gehen, lässt Walser der Doktor Alwin einfach tagelang tatenlos und handlungsunfähig dasitzen. Natürlich kann ein durch Unachtsamkeit verursachter Verkehrstod einen derartigen Schock nach sich ziehen, nur fehlte bei „Verlobung im Regen“ jeder noch so kleine Hinweis auf eine derart empfindliche Psyche des Juristen mit politischen Ambitionen. Der betrunkene Motorradfahrer als Opfer dürfte allemal Ausrede genug sein. Auch die Alternative den Karrieristen der öffentlichen Meinung preiszugeben und dessen Leben am Pranger der Medien zu beschreiben hätte poetisch-moralisch mehr Sinn gemacht, gerade als Kontrast zu Hans Beumanns Aufstieg und den damit verbundenen Nebenkosten.
Das Sympathiekapitel des ersten Teils ist jedenfalls gründlich verspielt, als der Held im Finale wieder in den Fokus tritt. Denn mit den gelegentlichen Säuglingsknöchelchen, die beim Verkehr im Wege sind oder zu Wundreibungen führen, erinnert Walser überdeutlich an
die Abtreibungs- Odyssee von einem Fummler zum nächsten Pfuscher, die Anne im zweiten Teil durchmachen muss. Und das alles nur, weil Hans, dem ohnehin keine Wahl bleibt als sie zum Altar zu führen, nicht wegen eines Kindes heiraten will und Doktor Benrath zu sehr auf seinen Ruf bedacht ist. Der ach so gewissenhafte Doktor bekommt seine Strafe sofort, Hans dafür späte Erfüllung seiner erotischen Wünsche über die Einführung in das Schlüssellokal Sebastian durch den neuen Rundfunkintendanten.
Denn im Sebastian arbeitet inzwischen die schöne Marga, die er schon bei seinen vergeblichen Vorstellungsgesprächen bei der „Weltschau“ bewundert und später in einem Gartenlokal vergeblich angeschmachtet hat.
Als Bardame im Insiderklub verdient die schlanke Blondine doppelt so viel wie als Chefsekretärin, immerhin muss Hans nicht für ihre Gunst bezahlen. Und ich finde es ziemlich schade, dass Walser seinem Helden diese Schäbigkeit erspart hat, das wäre wenigstens poetische Konsequenz gewesen. Andererseits festigt er mit der Kneipenheldentat, mit der er den neureichen Eindringling aus dem Elendsviertel seiner Bodenseeheimatstadt aus dem Sszenelokal vertreibt, zum ersten mal aus eigener Kraft seine Position in der guten Gesellschaft von Philippsburg. Und nach der Nacht mit Marga kann er getrost seine, aufgrund der miserabel durchgeführten Abtreibung, rasch alternde Braut zum Altar führen.
Fazit: Mit einem weitgehend identischen Personal und den denselben Schauplätzen motzt Martin Walser seinen zweiten Erzählband zum Roman auf. In vielen Details zeigt sich aber doch seine erzählerische Unreife, bzw. seine Verhaftung in den Erzählkonventionen der Zeit. Auch wenn dieser Biedersinn sehr gut zu dieser Spießerstadt schlechthin passt, deren gute Gesellschaft aber einen scharfzüngigeren Chronisten oder Kritiker verdient hatte. Aber jeder Autor schreibt nun mal so gut oder schlecht, wie er gerade kann, - die Gesellschaftspassagen und inneren Monologe sind in Halbzeit schon deutlich besser gelungen. Nur fällt es mir schwer in diesem Buch ein Meisterwerk zu erkennen, das man als exemplarisch heraus stellen muss. Auch wenn der Einfall, dass der Held das Mädchen, das er eigentlich will, letztlich als Bardame ins Bett bekommt, schon etwas für sich hat. -
کاش با هم صادق باشیم
واقعا این ترجمه و این کلاف سردرگم آقای والزر ۵ستاره نداره دوستان
در بعضی مواقع بخاطر استفاده فراوان والزر از that و as جملات بلند تر از حد معمول شده و مترجم نشر بیدگل هم خراب کرده -
کتاب چهار فصل داره که ما در این فصلها با افراد مختلف محلهی فیلیپس بورگ آشنا میشیم؛ افرادی که تازه به دوران رسیدههای پولدار هستن و شرح زندگیشون رو میخونیم
موضوعاتی مثل رفتار سیاستمدارهای کشورهای اروپایی، بردن جنگ به کشورهای دیگه، ظلم طبقات بورژوا به پرولتاریا و رفتار آدمهایی که تازه به پول رسیدن ولی در باطن هنوز فقیر هستن همیشه مورد علاقهام بوده و اتفاقاً نویسنده در کتاب به این موضوعات اشاره میکنه ولی این قدر توصیفات اضافه داره و ترجمه بده که خوندن کتاب هیچ حسی رو به من منتقل نکرد و این همه توضیح اضافه واقعاً کلافه و خستهم کرده بود
مثلاً شخصیت برتولت کلاف از معدود افرادی بود که خودش رو به پول نفروخته بود و دغدغهی جامعه رو داشت و نگران بردن جنگ به کشورهای آسیایی بود خیلی شعاری از آب در آمده بود و اصلاً هیچ حس همراهی یا دلسوزی باهاش رو نویسنده نتونسته بود منتقل کنه -
Fena olmayan, akıcı ama hayatın içinden herkesin çevresinden gizledikleri ilişkileri ortaya döken keyifli bir kitaptı...
-
از مقاله نوشته شده توسط فلوریان ایلیس در مورد کتاب:
" ... مارتین والزر این رمان را در سال 1957 نوشته، رمانی که با الگو قراردادنِ اشتوتگارت، توصیف استادانهای از دغدغههای انسانی و فاجعهی سالهای معجزهی اقتصادی ارائه میکند...
ازدواجهای فیلیپسبورگ روایتگر سرزمینِ آنسوی عشق است و از این میگوید که چطور نه فقط زنان متاهل، بلکه به همان اندازه معشوقههای کارخانهدارها و وکلا و پزشکان و روزنامهنگاران هم قربانی جاهطلبیهای اجتماعی میشوند. ولی فراتر از اینها "ازدواجهای فیلیپسبورگ" یک بیلدونگس رمان بزرگ است.
(bildungsroman:
در نقد ادبی به سنتی در رماننویسی اروپایی اطلاق میشود که تمرکز داستان بر بلوغ و شکلگیری جهان عاطفی و ذهنی شخصیت اصلی داستان از دوره نوجوانی تا بزرگسالی و در تقابل با ارزشها و هنجارهای جامعه باشد. [ویکیپدیا])
..والزر موقعی درباره عمق زمان حال نوشت که تازه این کشور با هزار زحمت داشت با گذشتهاش رودررو میشد. بعدها از والزر انتقاد شد که اثری از گذشتهی آلمان در رمانش نیست، ولی احتمالا درست در این کتاب رماننویس در مقام آسیبشناسِ زمان ظاهر میشود، زیرا نشان میدهد که سکوت عامدانه دربارهی گذشته چقدر میتواند پر سروصدا باشد، که پافشاری بر زمانِ حالِ بیتاریخ چقدر میتواند موجب خودفراموشی و خودویرانگری شود...."
"Der vergessene große Roman" by Florian Illies:
https://www.zeit.de/2008/16/Walser-16... -
Der Anfang hat mich begeistert, die Mitte fand ich zum Teil überflüssig, die Quasi-Schlussszene im geheimen Lokal war für mich der Höhepunkt. Insgesamt hatte ich vermutlich zu hohe Erwartungen. Irgendwas hat aus meiner Sicht gefehlt - vielleicht wäre es runder gewesen, sich nur auf die Erlebnisse des jungen Mannes zu konzentrieren, anstatt mehrere Figuren einzuführen.
-
Deutschland 1957. Der Krieg ist vorbei, die Wirtschaft boomt, Deutschland "ist wieder wer".
In diesem Buch zeigt Martin Walser anhand von drei Paaren, dass die 50er Jahre keineswegs nur von Ehe- und Familienglück analog zum wirtschaftlichen Aufschwung geprägt waren, dass es damals schon jede Menge gestörte Beziehungen gab, die um der Gesellschaft willen vertuscht wurden.
Der junge Journalist Hans Beumann ist als uneheliches Kind einer einfachen Frau in einem kleinen Kaff auf dem Land aufgewachsen und schnuppert in Philippsburg erstmals richtig Stadtluft. Er bewirbt sich um eine Stelle bei einer Zeitung und besucht eher nebenbei seine ehemalige Kommilitonin Anne Volkmann, deren Vater ein einflussreicher Mann in der Rundfunkgeräteindustrie ist und gerade einen Schreiberling für seine neue Programmzeitschrift sucht. Nicht gerade der anspruchsvolle Job, der Hans vorgeschwebt hatte, aber nicht übel.
Durch die Volkmanns lernt er die Society von Philippsburg kennen, fühlt sich dort aber so gar nicht wohl. Heimlich träumt er von Marga, der Sekretärin des Zeitungsverlages, wo er sich beworben hatte, während sich im wirklichen Leben etwas zwischen ihm und der biederen Anne entspinnt und ein Geheimnis, das niemand sonst erfahren darf, die beiden zusammenschweißt.
Das nächste Paar: der Gynäkologe Alf Benrath und seine kränkliche, introvertierte Frau Birga, die sich mit aller Macht an ihren Mann klammert, ohne den ihr Leben keinen Sinn hätte - während der sie schon seit langer Zeit mit Cécile betrügt, der außergewöhnlichen Halbfranzösin, die den schicken Kunsthandwerkladen in der Stadt führt. Birga ist dem Doktor zunehmend eine Last, er weiß aber, dass es sie umbringen würde, wenn er sie zugunsten Céciles verlässt - doch eigentlich fühlt er sich schon längst mit seiner Geliebten verheiratet, nicht mehr mit seiner Frau.
Und schließlich das dritte Paar, zwei Juristen, Alexander und Ilse Alwin. Den beiden kommt es ausschließlich darauf an, in der Gesellschaft "wer" zu sein. Er kommt aus einfachen Verhältnissen, während sie aus Adelskreisen stammt und ihrem Mann dadurch die Tür zur höheren Gesellschaft geöffnet hat. Viel zu sagen haben sich die beiden nicht, Alexander hat wechselnde Liebschaften, doch Hauptsache, die Fassade stimmt.
Der Anfang des Buches gefiel mir gut, Hans Beumann ist ein sympathischer Protagonist, in den ich mich sehr gut hineindenken konnte, insbesondere in den Szenen, in denen er sich so schwertut mit dieser High Society, zu der er nicht so recht passen will. Die beiden anderen Paare, insbesondere die oberflächlichen und berechnenden Alwins, mochte ich nicht sonderlich, die ganzen kaputten Beziehungen fand ich ziemlich deprimierend und teils auch langweilig.
Hinzu kamen noch einige Bemerkungen über Frauen, die selbst mir, die ich so gar keine ausgeprägte Feministin bin, aufgestoßen sind. Da war die Rede davon, dass "Wöchnerinnen" (den Ausdruck mag ich eh nicht) in den Tagen vor der Geburt "animalisiert" sind , und in einer Passage wurde Vergewaltigung als nachvollziehbar dargestellt. -
Ein wirklich sehr schönes Buch, geschliffene und manchmal staunend machende Sprache und ein wirklich tiefes Verständnis der damaligen Gesellschaft und insbesondere ihrer - häufig durchaus mitleiderregenden - Männer und "ihrer" Ehen. Die Perspektive der Frauen ist leider zeitgemäß bzw. als teil der literarischen Bearbeitung dieses Zeitgeistes eher Staffage.
-
Very interesting book about the moral in Germany in the 50th of the last century. Still very actual!
-
Было бы 5 звездочек, если бы не хотелось пойти удавиться.
-
تکه هایی خوب و خواندنی به خصوص موفق در امر فضاسازی ولی نه آنچان دلانگیز در قالب تکه هایی از یکل کل که قرار به یک رمان منجر شوند.