شرق بنفشه by Shahriar Mandanipour


شرق بنفشه
Title : شرق بنفشه
Author :
Rating :
ISBN : 9643054209
Language : Persian
Format Type : Paperback
Number of Pages : 245
Publication : First published January 1, 1998

حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ی جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه‌ی این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان درد داده‌اند. رندی هم به جان شیدایت سپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از«ذبیح» و«ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی... نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی«حافظیه»، به سنگ مرمر گور...نگاه نیداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند دوباره از آسمان حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند...


شرق بنفشه Reviews


  • Miss Ravi

    چقدر فرق دارد که یک کتاب را کی بخوانی. فرق دارد که شرق بنفشه را آن روزهایی بخوانی که با اتوبوس می‌رفتی پارک گلها و از کیوسک‌های کتاب سیّاری که شهرداری برپا کرده بود «چند روایت معتبر» مستور را می‌گرفتی و «عشق روی پیاده‌رو» را. خنده‌دار است اما، حظ می‌بردی. چند ساله بودی؟‌ فقط آن‌قدری سن داشتی که جمله‌های پراحساس هر کتابی را ببلعی و مال خودت کنی. احساساتت غلیظ بودند و جایی جز همین کتاب‌ها برای فوران شدن‌شان مناسب نبود. لابد آن‌وقت اگر شرق بنفشه را خوانده بودی حالت را خوب می‌کرد. شاید حتا چند جمله‌اش را توی سررسیدت می‌نوشتی. این کتاب برای حالا نبود، برای سال‌ها پیش بود.

  • Zoha tajik

    شرق بنفشه را دیر خواندم و دیر فهمیدم. شرق بنفشه را باید وقتی چهارده ساله ای و همه چیز تمیز تر است خواند، با آن عاشق شد و کلماتش را از بر شد.

  • Dream.M

    طوطیان شکرشکن و راویان شیرین گفتار اینطور روایت می‌کنند که : ظاهرا در گذشته های دور، عاشق ها حرف دل شون رو توی نامه می‌نوشتن . بعد اون رو لای کتابی، جرز دیواری، زیر برف پاک‌کن ماشینی چیزی مخفی میکردن تا معشوق بره و برش داره . الان خیلی به نظر لوس میاد ولی توی دوره نامه نگاری ها حتما خیلی جذاب بوده.
    حالا فکرشو کن که دو نفر با رمزنگاری توی کتاب های کتابخونه باهمدیگه حرف بزنن . چقدر باحال و هیجان انگیز میشه .
    ....
    ۳ ستاره که دادم بخاطر موضوع داستان نیست. بخاطر نثر درجه یک کتابه و از اون مهمتر ارجاعات داستان به اسطوره هایی مثل آدم و حوا و رانده شدن از بهشته. ارجاعات خوبی هم به کتابهای ادبی داره که نمیشه ساده ازش گذشت.
    از طاقچه رایگان دریافت کردم و خوندم . مرسی ازش ؛)

  • Ahmad Sharabiani

    Violet orient, Shahriar mandanipoor
    Shahriar Mandanipour (born February 15, 1957, Shiraz, Iran) is a novelist and essayist in modern Persian literature.
    تاریخ نخستین خوانش: هفدهم ژوئن سال 1999 میلادی
    عنوان: شرق بنفشه؛ شهریار مندنی پور؛ تهران، نشر مرکز، چاپ نخست 1377، در 245 ص؛ شابک: 9643054209؛ چاپ دوم 1379؛ چاپ سوم 1381؛ ...؛ چاپ هشتم 1388؛ موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان معاصر ایرانی قرن 20 م
    با خوانش این اثر به زبان و فرمی زیبا و لذت‌بخش خواهید رسید. از آثار عاشقانه ی مندنی پور است که مجموعه‌ ای از نه داستان کوتاه فارسی با موضوع عشق است. نقل از متن: «حالا که دانسته‌ ای رازی پنهان‌ شده در سایه‌ ی جمله‌ هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه‌ نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌ اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌ اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبک‌باری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح» و «ارغوان» آموختم. به‌ روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ ی «حافظیه»، به سنگ مرمر گور... نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌ اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌ اند …»؛ پایان نقل. ا. شربیانی

  • Mohammadreza

    هشدار
    بهتر است مندنی پور را با این کتاب شروع نکنید، چون ممکن است مثل تجربه ی اول من از مندنی پور، با خواندن چند صفحه از داستان «شرق بنفشه» کتاب را پرت کنید و بکوبید به دیوار و تا مدتها از شنیدن اسم او هم حالتان به هم بخورد. و بهتر است آثار او را به ترتیبِ تاریخِ انتشارشان بخوانید و با روند پخته شدن تکنیک در آثار او پیش بیایید و بفهمید که نثر و زبانِ داستان، یک عنصر کلیدی در آثار این نویسنده است و توجیه دارد و چیزی تزیینی و تفننی نیست. بعد بروید سراغ شرق بنفشه و بخوانید:
    " ... حالا که دانسته ای رازی پنهان شده در سایه ی جمله هایی که می خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می کنی، شهد شرابِ مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره قسمت، سهم تو را از جهان دُرد داده¬اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند."
    اتهام مندنی پور
    مندنی پور در پن��مین مجموعه داستان خود، هر آنچه خواسته، در فرم و تکنیک، و هر پشتک وارویی که می¬شود در یک داستان کوتاه زد تجربه کرده؛ از نثر و ذهن شاعرانه¬¬¬ ی راوی، تا درهم پیچاندن و شکستن خط زمانی رویدادها، تا درهم آمیختن واگویه ی ذهنی شخصیتها با خاطره و خطوط روایت، به طوریکه خواندن و فهمیدن برخی داستانهاش برای خواننده ی حتا حرفه ای، تجربه ای سخت و دردناک است. این همه پیچیدگی و توجه به تکنیک دایره ی مخاطبان داستان را محدود می کند. به همین دلیل مندنی پور - به عنوان یکی از مهمترین نویسنده های نسل سوم - یکی از متهمان اصلیِ بیگانه شدنِ کتاب خوانان با ادبیاتِ درست و متعالی، و سوق دادن آنها به سمت ادبیاتِ راحت الحلقومِ پاورقی در دهه هفتاد است.
    در نگنجد عشق در گفت و شنید/ عشق دریاییست قعرش ناپدید
    و اما شرق بنفشه. موضوع اکثر داستانهای این کتاب، عشق است. یک عشقِ شرقیِ پر سوز و گداز و لیلی و مجنون¬ وار که در در دنیای امروزِ ما شاید غیرممکن و مسخره و حتا غیرجذاب باشد، اما اگر دوست دارید داستانِ پرآبِ چشم چند عاشقِ بخت برگشته را بخوانید و با تب و تاب آن شاد و غمگین شوید، و فرو روید در دنیایی پر از رنگ و حس و شعر، حتمن شرق بنفشه جذابیت زیادی برایتان خواهد داشت، منتها اگر رنج اُخت شدن با تکنیک پیچیده ی مندنی پور را بر خود هموار کنید. مخصوصن توصیه می کنم داستانهای «شرق بنفشه» و «آیلار» را که بسیار خوش ساخت هستند.
    این مجموعه کنکاشی در مفهوم عشق است و از زوایای گوناگون به آن پرداخته شده است. حتا حافظ و هدایت نیز به عنوان شخصیت های داستانها نظر خود را در این مورد مطرح می کنند. چرا که نه؟ در داستان همه چیز ممکن است. توجه به درون مایه ی داستانها، پرسشهایی را در ذهن خواننده شکل می دهد. پرسشهایی مثل : آیا وصال جسمانی مرگ عشق است؟ (شرق بنفشه) آیا در منطق عشق، هدف (وصال معشوق) وسیله (جرم و جنایت) را توجیه می کند؟ مرز بین عشق و جنون در کجاست؟ (شامِ سرو و آتش) آیا عشق صرفا رانه های غریزی و زیرشکمی است و انسان دارد خود را گول می زند؟ (آیلار) یا عشق، آنقدر قوی هست که تعلقات دیگر انسان از جمله، وطن و خانواده را تحت الشعاع خود قرار دهد؟ (سالومه) و از این قبیل.
    و اما راوی
    تا جایی که من خوانده ام ادبیات معاصرمان را، هیچ کس را نمی شناسم که به اندازه ی مندنی پور به راوی تشخص ببخشد و سعی کند لحنِ طبیعیِ او را با تمام ریزه کاری هاش از کار در بیاورد و این دستاوردی در داستان است که از اقتدار نویسنده در متن می کاهد و صدای شخصیت ها را به گوش می رساند و متنی دموکرات و مرکزگریز، و البته پیچیده و همراه با عدم قطعیت پدید می آورد. نویسنده به جای حقنه کردن زبان و تفکر خود به راوی و شخصیت ها، اجازه می دهد خود آنها روایتگر تفکر و دید خود باشند و این اصلن کار ساده ای نیست به نظرم. کاری که گاهن ابراهیم گلستان با آن عظمتش از پسش بر نمی آید و حرفها و نگاه خود را در دهان شخصیت ها می گذارد.
    در آخر
    من این مجموعه داستان را به کسانی که مخاطب عام ادبیات هستند و یا تازه شروع به خواندنِ داستان کرده اند توصیه نمی کنم. هرکسی نمی تواند از این مجموعه داستان لذت ببرد چون درکِ صناعتِ پیچیده ی نویسنده، نیازمندِ دانشِ داستانی و آشناییِ نسبتن عمیقی با تکنیک های داستان کوتاه است.

  • Baahaarmast

    اگر هنوز در تب و تاب عشق‌های افلاطونی و عجیب و دل‌ پر و خالی کن هستید و حوصله‌تان میکشد یک نفر مدام «بانو، بانو» کند، حتما این کتاب را بخوانید. من دیگر نه میفهممش، نه میخواهمش.
    اما نگذریم از نثر. اگرچه باب میل من نیست و به سختی از خوانشش حوصله به در بردم، اما پر است از تشبیه‌ها و توصیف‌های خوب. درخور و دل‌چلان.

  • Ellie

    کتاب رو دقایقی پیش تموم کردم و هنوز احساسات و افکارم تر و تازه‌ست. باید اعتراف کنم که هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم که از یک نویسنده‌ی ایرانی با این نثر خوشم بیاد. اما ناباورانه خودش رو دلم جا کرد. کتابی شامل ۹ داستان؛ روایت عشق‌هایی غیر معمولی و جنون‌آمیز. تمامی راویان از همون اول دستشون رو رو می‌کنند براتون. بهتون می‌گن که پایان خوشی در انتظارتون نیست. نثر هم شگفت‌زده‌م می‌کرد. نثر روان و معمولی اکثر کتاب‌های امروزی نیست. کمی سخت و شاعرانه‌ست و بعضی از داستان‌هاش واقعا در نظرم به یک اثر هنری میومد. اما چرا ۵ ستاره نه؟ چون همه‌ی این نه داستان بی‌نظیر نبودن و بعضی‌هاش کشش کم‌تری برام داشت. جایی متن از شور می‌افتاد و فقط برای این‌که بدونم پایان چیه ادامه می‌دادم. اما باید بگم خوندنش رو توصیه می‌کنم. من زیاد آشنا با ادبیات ایران نیستم، اما تصور می‌کنم شبیهش رو کم‌تر داریم.

  • Zahra Dashti

    این کتاب ، کتابی در مورد *عشق* است! عشقهایی عجیب ، متفاوت و خاص! لحن و بیان کتاب ، شیوه داستان س��ایی ، کتاب را خاص تر هم می کند. به جرات می توان گفت که این یک کتاب عامه پسند نیست و هر کسی از خواندش لذت نمی برد. بیشتر به سبب لحن خاص و شیوه داستان سرایی و کمتر (ولی مهم) به خاطر عشق های عجیب و شورانگیز و ب��ضا رعب انگیزی که از آنها نوشته. از ان کتابهاست که باید با دقت خواند تا فهمید چه می گوید ، پس و پیش رفتن داستان ، تند و کند شدن ، رفتن از خاطره به واقعیت و بعد به رویا و ....
    کتاب جالبیست اگر تحمل روبرو شدن با عشق های عجیب و خاص را دارید و بیش از آن تحمل خواندن سبک های نوشتاری خاص و مبهم .

  • Sadjad Abedi

    شرق بنفشه برای استعلای ادبیات داستانی ایران نوشته‌شده. اگر به دنبال داستان‌های روان و ادبیات متوسط هستید، اگر برای چالش‌های ذهنی حین خواندن متن آمادگی ندارید، اگر ترجیح می‌دهید داستان سرراست و بدون پیچیدگی باشد و ترجیح می‌دهید راوی، داستان را تمام و کمال برای شما بازگو کند و شما زحمتی برای کشف آن نکشید، اگر به دنیال صدباره شنیدن استعارات و جملات کلیشه‌ای احساسی هستید و برخوردن به کلمات اصیلی که معنای آن‌ها را نمی‌دانید یا استعاراتی که فقط با به کار بستن تمام قوای ذهنیتان قابل تصور می‌شوند، برایتان ناخوشایند است، اگر ازمواجهه با تلخی ناگزیر زیستن و زندگی کردن گریزانید، اگر می‌خواهید تصوراتتان از معنای عشق دچار چالش نشود، اگر از قرار گرفتن در تنگناهای اخلاقی وحشت دارید، از مندنی‌پور و شرق بنفشه دوری کنید.
    شرق بنفشه دنیای تکنیک‌های گوناگون ادبی‌ و فرم‌های نو است. جادوی فرم نو و زبان نو. مندنی‌پور هرآنچه می‌خواسته و هرچقدر می‌توانسته از تکنیک‌ها بهره برده تا حرف جدیدی داشته باشد. به شخصه معتقدم مضامین چه در شعر و چه در داستان آنقدر دستخورده شده‌اند که جز با استمداد از تکنیک و فرم نو نمی‌توان جذابیتی برای آن‌ها متصور شد. مطالعه‌ی داستان‌های مندنی‌پور یک مطالعه‌ی فعال است. از سویی صور خیال تازه و بکرند و درگیری قوه‌ی تخیل مخاطب را می‌طلبد و از سوی داستان‌ها با پیچیدگی و بعضا به صورت غیرخطی روایت می‌شوند و مخاطب باید تمام توجهش معطوف کشف سیر داستان باشد. همچنین شیوه‌های روایی انتخاب شده بکر و تازه است، مثلا داستان ناربانو یا داستان قلعه کهن‌دژ و مخاطب ناچار است برای درک داستان کلیشه‌های ذهنی خود را بیرون بریزد. استفاده استادانه از جریان سیال ذهن در اکثریت داستان‌ها رنگ بوی مدرن به داستان‌ها بخشیده و از سویی زبان مندنی‌پور که زبانی فاخر و متعهد است رابطه‌ی آن‌ها را با داستان‌های سنتی حفظ کرده است.
    در زمانه‌ای که همه به سمت چیزهای ساده و دم دستی می‌روند، خوشحالم که مندنی‌پور و داستان‌هایش به بهای از دست دادن مخاطبین راحت‌طلب، برگ زرینی از تاریخ ادبیات داستانی ایران به جای گذاشته تا برای شیفتگان ادبیات باعث افتخار باشد.

  • Roya

    برای این شروع کردم خواندن که دو هفته دیگر بیش تر شیراز نیستم و هر روز از کنار رودخانه ی خشک و باغ ارم و گاهی حافظیه رد می شدم- و مندنی پور به تمام این ها روحی وهم زده و در عین حال نزدیک تر و ملموس تر بخشیده بود، انگار این مکان هایی که هر روز می دیدم و می شنیدم تازه جان گرفتند، بگذریم، خواندن این کتاب مثل یک جور مراسم خداحافظی بود
    از زن های قصه های ش متنفرم. نه جسم دارند و نه روح، تنها بهانه ای اند برای قصه گفتن. بیش تر وقت ها "مال" خوانده می شوند و مخاطب هایی اند که هیچ چیز نمی فهمند و میانه ی قصه می روند. کلیشه ترین و ابزاری ترین و دردناک ترین نگاه ممکن به زنان. (تنها انسیه ی چهارده ساله از این قضیه مستثنی بود)

    و عشق هم تنها بهانه ای است برای مرگ. قصه های مندنی پور قصه های عشق نیستند، قصه های مرگ ند

  • Ava

    یکی از عجیب ترین مجموعه داستان هایی ِ که خونده ام. زبان و نثرش واقعن غریب و خاص بود: شاعرانه، زمان بر و البته تا حدی خسته کننده. با این حال شنیده ام که به عنوان یک نمونه ی خوب از کاربرد عناصر داستانی به دانشجویان ادبیات پیشنهاد می شه.

    " شام سرو و آتش " تنها داستانی ِ که تو دسته ی کارهای دلخواه من جا می گیره. مثل بیشتر داستان های مجموعه، یه مونولوگ روان پریشانه است با یه مخاطب فرضی به نام "بانو" . این داستان به نوعی کامل تر شده ی مضامین داستان های دیگه ی مجموعه است. نویسنده، دنیای عجیب خادم ِ آرامگاه " ماه نهال " رو ساخته که نگاه خاص و بیمار گونه به عشق مهم ترین وجه اش محسوب می شه.

  • Yasaman A

    شرق بنفشه داستان گیر افتادن عاشقا توی عشق هاییه که از اولم معلومه عاقبت خوشی ندارن. هرچند داستانا خیلی با هم فرق داشتن و روایتا بعضی وقتا میخکوب کننده بودن، لحن بیش از حد رمانتیک و توصیفای طول و دراز کتاب بیچاره م کرد و آخر از خیرداستان آخر گذشتم و رفتم سراغ کتاب بعدی

  • Aida Ganjian

    معشوق چنان می‌نماید که انگار سرگشتگی وظیفه ی عاشق است و دیگران هم.

  • Peymanjafari

    زبان و قلم مندنی پور خیلی سحر انگیز و پر از رمز و راز هست
    داستان اول یا همون شرق بنفشه از سایر داستانای این مجموعه سنگین تر و رازآلود تر هست
    از این مجموعه “کهن دژ” رو بیشتر از سایر داستانا دوس داشتم

  • Tahmineh Baradaran

    گفت: "حکماً پیمانه هایِ زیادی شکسته ای؟"
    گفتم: " شرابِ هرکدامشان فقط یک مستیِ کوتاهِ بدخمار داشت."
    گفت: " اصلت، تشنه نبوده، اگر بودی با همان اولی، مست می شدی، تا ابدالآباد.... "

    بایدیکباردیگربخوانمش ..آن بارحالم خیلی خوب نبود

  • Ehsan

    نوشته بود:«برایِ قامت الف.» نوشته بود تا بخوانم که این جوان هم روشنایی فراقش خاموش می‌شود همین که کام بگیرد، وگرنه، من صاحب سایه خواهم شد. نوشته بود:«برایِ مرگ که معشوقِ ابدیِ زندگی‌ست.» خواندم که من شب‌های ماه، خیره به ماه در همین حیاط می‌نشستم. آن‌قدر به ماه خیره ماندم که چشمم سفید شد. موهام سفید شد. نوشتم:«به روایت اسفند یک هزار و سیصد و هفتاد و چهار.»

  • Mobina J

    مدت طولانی بود که داستان کوتاه و در این حد عاشقانه نخونده بودم و به نظرم انتخاب خوبی بود بعد این همه مدت.
    توصیف احوالات لیلی و مجنونی و دیوانگی ها و بی قراری ها بهم چسبید.
    در کل حس عجيب غریبی دارم نسبت به این کتاب که هنوز نمیدونم چطور توصیفش کنم.

  • Ali

    کاش هیچ وقت در بهار، بهار کسی نمیمرد.

  • Maryam

    اولین داستانش که کتاب هم با همین داستان شروع می شود یعنی شرق بنفشه عالی بود. عاشقانه ای زیبا و نفس گیر با کلماتی جادویی و سحرانگیز

  • امیرمحمد حیدری

    نمی‌توانم بگویم الکی و پرطمطراق بود (مثل دولت‌آبادی) چون بعضی جاها واقعا مشخص بود که کلمات از قلبش بیرون می‌زنند و دل آدم را می‌برند.

  • محمد شکری

    مجموعه «شرق بنفشه»، متشکل از 9 داستان کوتاه، اولین تجربه من ازمندنی پور بود و احتمالا آخرین آن نباشد
    نوشتار مندنی پور بسیار خاص، منحصر بفرد و شاعرانه است. تا اواسط کتاب (یعنی تا پیش از آنکه زندگی نامه مندنی پور را بخوانم) گمان میکردم که او اساسا یک شاعر است که به نویسندگی روی آورده؛ به دو دلیل: یکی فرم نوشتاری او که بسیار شاعرانه و حتی «حافظانه» است. و دیگری رویکرد او که لحنی کاملا مرکز-حاشیه در آن غالب است: لحنی که یک «من» یا «او»ی درک ناپذیر را در مرکز داستان قرار میدهد که دیگران از درک او عاجزند
    محتوای تمام داستانهای شرق بنفشه یک چیز است: چیزهایی هست که نمیدانی؛ این چیزها (به ترتیب) یا جنون عشق است، یا جاذبه وطن، یا معنای رفاقت، یا اسرار دیگران و یا حقیقت مبارز بودن

    برای خواندن شرق بنفشه باید صبور باشید. سبک مندنی پور عجیب است و طفره هایی که از بیان مستقیم میرود (و از نظر من چندان هم جذاب نیست) حوصله می طلبد... بهرحال بدون تردید می گویم که تجربه سبک نوشتاری منحصربفرد و عالی مندنی پور به تحمل عدم جذابیت غالب پیرنگهای او می ارزد
    از نظر من بهترین داستانها عبارت بودند از شرق بنفشه، هزار و یک شب و با اغماض، باز رو به رود
    بهتر است کتاب را از انتها به ابتدا بخوانید

  • Amir

    داستانِ اولش جور خوبی بود.دوست داشتم. کلن از نوع روایت نویسنده راضی‌م. اما یه کم به قول دوستی زبانش زیادی فاخره. کلی ترکیب‌های بلند و کلمه قلمبه داره که من گاهی موقع خوندن از روشون می‌پریدم. اما در مجموع راضیم.


    برچسب‌ها : پادگان,

  • sotoodeh

    کتابی عاشقانه که اگه تو طول عمرتون شیراز زندگی کرده باشین اونم نزدیک حافظیه حس نزدیک و آشنایی داره براتون

  • Satar Mahmoudi

    روایت گر عشق های مریض
    داستان دوم رسما مرا یاد روانی هیچکاک انداخت، با این تفاوت که روانی مندنی پور، بانو بانو می‌کند و از شهود عشق در دلش می‌گوید.

  • Shakila Nabakhteh

    سه ستاره برای نثرش

  • Hamideh Parsaeian

    برای من که همیشه و هنوز فکر می‌کنم عشق منجی‌ست، خواندنش تجربه‌ی دل‌چسبی بود.

  • Lida Golshanpour

    دهان های عشق نچشیده وراجند.

    کوتاه و کامل!

  • Faezeh delshad

    الان موقع‌اش نبود
    کاش زودتر می‌خوندم
    کاش وقتی هنوز نوجوون بودم می‌خوندم
    راستی، چرا اون وقتا از این کتاب ها نمی‌خوندم؟
    چرا هر احساسی که داشتم رو تو خودم کشتم؟
    چرا خودمو محروم کردم از لذت خوندن امثال این کتاب‌ها؟
    چرا از بچگی تلاش کردم عاقل و منطقی و بی احساس
    باشم و این متن ها نتونه تاثیری روم بزاره؟
    در من تحمل عشق های عجیب و غیر‌معمول وجود نداره
    به همین دلیل سِیر داستان برام لذتی نداشت اما نثر و قلم نویسنده واقعا قشنگ بود
    احساس می کنم یه جاهایی، داستان از دستم در رفته که باید شروع کنم برای دور دوم

  • pure

    كتاب شرق بنفشه، شامل روايت هايي عاشقانه. كتاب با نثرى بسيار شاعرانه و شعرگونه نوشته شده، ميشه گفت يك نثرشعرى. شخصيت عاشق هاى اين كتاب زخم خورده اندو داستان در فضايي تاريك و ديوانه وار پيش ميره.
    من سه داستان شرق بنفشه، شام سرو و اتش و دژ كهن رو به عنوان بهترين هاى اين مجموعه انتخاب ميكنم.
    اما در كل كتابى بود كه واقعا دوست داشتم.