Title | : | Тупейный художник |
Author | : | |
Rating | : | |
ISBN | : | - |
Language | : | Russian |
Format Type | : | Hardcover |
Number of Pages | : | 320 |
Publication | : | First published January 1, 1883 |
Тупейный художник Reviews
-
آی پروانه
های دختر مسلمان
که در کفن تنیدهات خفتهای
زندگانیکت و مردنکت
چه بزرگ و بلند است
سراسر.
ماندلشتام. یادداشت مترجم. ص 8 کتاب -
چه کتاب کوچک و جامع و با داستان یک دست و سر راستی بود،مدت ها بود کتابی این جوری نخوانده بودم و پایانی غیر قابل پیشبینی !
-
خواندن این شاهکارِ کم حجم از چند جنبه برایم اتفاقی ویژه، مهم، لذت بخش و فراموش نشدنی بود:
1- این رمانِ نیکالای لسکوف صدمین کتابی است که من می خوانم و از این نظر خوشحالم که صدمین کتابم رمانی فوق العاده و به جرأت می توانم بگویم بی نظیر در معنای حقیقی اش است.
2- درباره ی لسکوف بسیار تعریف و تمجید شنیده بودم ولی سعادتِ خواندن اثری از آثار گرانمایه اش نصیبم نشده بود؛ از آنجا که تجدید چاپ ترجمه های این مترجم به همان دلایلی که احتمالا مستحضر هستید ادامه نمی یابد، امیدم رفته رفته کمرنگ تر می شد ولی بی خود نیست که می گویند عاشقانِ ادبیات عاشقانی سیری ناپذیر و مصرّ هستند که تا به عشق خود دست نیابند آرام نمی گیرند.
3- این کتاب ششمین کتابی ست که من آن را لایقِ پنج ستاره و نمره ی کامل می دانم. اگر بخواهم خلاصه ای از روند کتابهای پنج ستاره دار بگویم: جنایت و مکافات اولین کتابی بود که پنج ستاره گرفت(53 اُمین کتاب)، و سپس: جایی برای پیرمردها نیست(57 اُمین کتاب)، برادران کارامازوف(72 اُمین کتاب)، شاهین مالت (77 اُمین کتاب) و سرگیجه(79 اُمین کتاب). هدفم از آوردنِ شماره ها بیان دلواپسی ام بود در ماه های اخیر؛ چرا که پس از خواندنِ بیست کتاب بعد از سرگیجه بالاخره کتابی خواندم که ��ه شدت مرا دگرگون کرد و از خود بیخود.
4- جنبه ی نهایی ای که خواندنِ این رمان را برایم به تجربه ای ماندگار تبدیل کرد و در واقع هر سه جنبه ی پیشین را هم تحت تأثیر خود قرار داده حجمِ رمان است. به شکلی که مخاطب، راستش را بخواهید خودِ من هم، انتظارِ مواجهه با شاهکاری ادبی را ندارد وقتی از حجمِ داستان مطلع می شود اما باید به استحضارتان برسانم که لِسکوف همان طور که در ابتدای رمان در مورد هنر و هنرمند می گوید، خودش هم "هنرمندی تمام عیار" است و به نظرم کسی که آثارش را نخواند قطعا پشیمان خواهد شد.
در مورد کتاب و داستانش نمی خواهم چیزی بگویم تا خودتان بخوانید و لذت ببرید.
در پایان شایان ذکر است این مورد که خودِ داستان 89 صفحه نیست؛ مقدمه ی مترجم و همین طور پیش گفتاری که نوشته ی فیلسوف کبیرِ روس، ولادیمیر سرگیویچ سالاویوف، و البته یادداشت اتوبیوگرافیکِ نیکالای لسکوف در پایان کتاب هم در این مجلد گنجانده شده اند؛ لذا مخاطب با داستانی 55 صفحه ای در قطع پالتویی مواجه است که آن هم در بخش هایی، به خصوص اوایل رمان، حاوی پانویس های مفیدِ مترجم است.
هنرمند چهره پرداز اضافه می شود به معدود کتاب هایی که به همه پیشنهاد خواهم کرد. چه آنانی که ادبیات روس را دوست دارند و چه آنان که نه.
امیدوارم بخوانید و لذت ببرید. به امیدِ تجدید چاپِ این اثرِ شگرف... -
•هنرمند چهره پرداز•
باز هم من شیفته ی مقدمه ی مترجم شدم، معرفی بی نظیری که از اثر و نویسنده میده، در عین شاعرانه بودن دقیق و ادبی و روشنگره...به تنهایی فقط میشه تشکر کرد بابت آشنا کردن ما با نویسنده هایی که برای ما ناشناخته هستن، چه برسه برای سیزده ماه وقتی که برای یه داستان کوتاه تقریبا شصت صفحه ای گذاشتن، داستانی که به قول خودشون ترجمه اش کار دو روز بوده اما قریحه روسی اش باید حفظ می شده...
این اولین اثری بود که من از این #نویسنده_روس خوندم و به شدت ترغیب شدم کتاب #زائر_افسون_شده رو هم بخونم.
.
داستان یه تراژدی روسی هست که در عین لطافت و خوشخوانی بیان میشه! همین به نظرم به زندگی نزدیکش میکنه، تراژدی هایی که انقدر طبیعی اتفاق می افتن که اصلا انگار آب از آب تکون نخورده! دردناک اما روزمره...
داستانی که خیلی راحت میشه توی کمتر از یک ساعت خوند اما حظ خوندنش رو نگه داشت...
از نویسنده نقل شده که:هیچ یک از پند و هدایتهای اجتماعی و سیاسی درباره اینکه باید خلق را مطالعه و به دقت بررسی کرد را به طور کلی نه می فهمیدم و نه راستش را بخواهید همین حالا هم ازشان چیزی دستگیرم می شود. راستش خلق را فقط باید مثل جریان زندگی خودت بشناسی،نه با تحصیل آن زندگی، که با زندگی کردن آن زندگی. من، خداراصدهزارمرتبه شکر، خلق را همانطور که بود شناختم و این شناخت هم به تدریج از همان کودکی شکل گرفت و به دور از هیچ تقلا و زحمتی؛واگر هم گاهی پیش آمده است که نتوانسته ام آن را به خوبی تصویر کنم، این را فقط باید مربوط به ناتوانی دانست و دیگر هیچ.
به نظرتون آدم نباید نوشته های همچین نویسنده ای که مردم رو اینطوری میشناسه خوند؟ بله و بله صد در صد! مخصوصا در ادبیاتی که به نقل از داستایفسکی در همین کتاب، نویسنده ها بیشتر به زندگی قشر خاصی از مردم روس پرداختن و بخش عمده ی زندگی از نظر جا افتاده و خب لسکوف داره همین بخش جامونده رو بیان میکنه...
خوندن ترجمه های آقای آتش بر آب ، این خوبی رو داره که بهت حظ ناشناخته های ادبیات روس رو میده و برای یه آدم کتابخون چه لذتی بالاتر از این؟
.
.
.
.
#نیکالای_لسکوف #حمیدرضا_آتش_برآب #ادبیات_روسیه #کتابهای_کمتر_دیده_شده #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #نشر_هرمس #داستان_کوتاه #bookstagram#کتاب_خوب#هنرمند_چهره_پرداز#کتابگرافی -
رمانی کوتاه با نگرش ضد نظام ارباب-رعیتی
تقدیم به خاطره مقدس خجسته روزِ 19 فوریه1861. کتاب با این تقدیم نامه شروع می شود. روز خجسته ی نامبرده مصادف است با لغو نظام ارباب-رعیتی در روسیه -
کوتاه و ساده و دلنشین
-
هرگز در سراسر عمرم ندیدم کسی اینچنین وحشتناک و دلخراش خاطره عزیز رفته ای را زنده نگهدارد
-
نمی شود کتاب از روس باشد ومترجم حمیدرضا آتش برآب و از او چیزی نگویی... بی شک نثر مترجم زیباست گاهی آدم احساس می کند از متن پیشی گرفته است.
گمان می کنم آقای آتش برآب قدری باید بر احساساتش در مواجهه با کارهایش غلبه کند یا لااقل نیاز به نشان دادن این شیفتگی و آشکار کردنش نباشد و آن را برای خودش نگاه دارد.
االبته الحق در ترجمه هایش روایی و گیرایی خاصی مشاهده می شود.
اما هنرمند چهره پرداز
کتابی کوتاه .. داستانی گیرا که بقول مترجم اگر داستایفسکی این را می نوشت دوجلد رمان می شد و لسکوف آن را چکیده کرده نه اینکه خلاصه باشد بلکه زوایپ و شاخه و برگ اضافه را هرس کرده و مانند یک جواهر آن را به ما رسانده است.
از داستان و روایتش واقعن لذت بردم. ماجرای عشقی در یک نظام ارباب رعیتی که به سرانجام رسید یا نرسید بسته به نگرش خواننده دارد.
و کشیش ، نماینده دین و مذهب که قرار است راه نجات و مفری از این دنیای نکبتی باشد در این ماجرا چه نقشی ایفا می کند.
کتاب را دوبار پشت هم خواندم -
شاید اگه روسی بلد بودم و می فهمیدم آقای مترجم تو زیرنویسا دقیقاً داره چی میگه به احتمال زیاد بهش پنج می دادم. مختصر-مفید بودن کتاب از مزایا بود ولی بقول مترجم اگه همین ایده رو داستایفسکی داشت کتاب دوجلدی در می آورد ازش. بازیهای زبانی که وای! اصن عالی . من از شاعرای روس خبر ندارم ولی بعضی جاها تو دلم می گفتم «ئــــه! مثه نظامی» چقد روون و چقد آسون پیش رفت اگرچه خیلی جاها نیاز به یک عالمه فکر کردن داشت.
یه جاهایی شکنجه کردن آدما رو توضیح میده انقد خوشم اومد -
عالی واقعا لذت بردم
-
Пронзительнейшая вещь. Убивает безысходностью.
-
Тупейный художник – новый персонаж среди удивительных героев Лескова. И к тому же талантливый, каковых всё чаще стал изображать Николай. Умел он хорошо стричь, чем хвалился его барин. В округе более не встречалось столь умелого мастера. Как на таком построить занимательное повествование? И Лесков решил сделать то частным случаем, смешав правду и вымысел. Некогда, когда установить невозможно, случилась история, вроде бы печальная, но вместе с тем и воодушевляющая. Всё началось из-за брата барина, пожелавшего быть постриженным. Что тому мешало? Принципы. Вот они-то и привели к негативным последствиям, отчего тупейный художник перестал стричь, а барин оказался и вовсе без него.
(c) Trounin -
ком в горле... Свобода- не всегда входила в ``базовый набор`` прав человека, после прочтения - хочется еще больше ее ценить!
-
از جمله داستانهای کوتاه بسیار زیبا و البته با اون ترجمه ی دقیق و زیبای حمیدرضا اتش برآب
-
Краткнький рассказ, содержащий очень многое для понимания человеческой природы. Шедевр.
-
Рейтинг: 5. Прочитала в Малом собрании сочинений Николая Лескова 📚 Язык автора приятен и легок, несмотря на то, что рассказ был написан в конце 19-го века. Очень помогли пояснения и комментарии в конце книги. История достаточно простая, но показывающая те жестокости и боли, которые были нормой жизни того времени.