بر باد رفتهجلد اول by Margaret Mitchell


بر باد رفتهجلد اول
Title : بر باد رفتهجلد اول
Author :
Rating :
ISBN : 9646205356
ISBN-10 : 9789646205352
Language : Persian
Format Type : Hardcover
Number of Pages : 680
Publication : First published June 30, 1936

619. Gone With the Wind – Margaret Mitchell
بر باد رفته مارگارت میچل با ترجمه پرتو اشراق را نشر ناهید در دو جلد در سال 1383 منتشر کرده، این کتاب با ترجمه حسن شهبازی توسط انتشارات امیرکبیر و همچنین انتشارات نگاه به بازار کتاب عرضه شده، همین رمان را انتشارات دبیر نیز با ترجمه کیومرث پارسای ارائه کرده است


بر باد رفتهجلد اول Reviews


  • Ahmad Sharabiani

    (Book 619 from 1001 books) - Gone With the Wind, Margaret Mitchell

    Gone with the Wind is a novel by American writer Margaret Mitchell, first published in 1936.

    The story is set in Clayton County and Atlanta, both in Georgia, during the American Civil War and Reconstruction Era.

    It depicts the struggles of young Scarlett O'Hara, the spoiled daughter of a well-to-do plantation owner, who must use every means at her disposal to claw her way out of poverty following Sherman's destructive "March to the Sea".

    تاریخ نخستین خوانش این نسخه: روز اول ماه آوریل سال2000میلادی

    عنوان: بر باد رفته؛ نویسنده: مارگارت میچل؛ مترجم: پرتو اشراق؛ تهران؛ نشر ناهید در دو جلد؛ در سال1383هجری خورشیدی منتشر کرده است

    همین کتاب با ترجمه جناب حسن شهبازی نیز توسط انتشارات امیرکبیر و همچنین انتشارات نگاه به بازار کتاب عرضه شده، همین رمان را انتشارات دبیر هم با ترجمه جناب کیومرث پارسای ارائه کرده است.؛

    بر باد رفته، داستانی به قلم «مارگارت میچل»، نویسنده ی آمریکایی است؛ ایشان برای نوشتن همین رمان در سال1937میلادی، برنده ی جایزه ی ادبی پولیتزر شدند؛ رمان «مارگارت میچل» شرح حال «اسکارلت اوهارا» است، که مادرش از نجیبزاده های ساحل «جورجیا»، و پدرش دهقان‌زاده ای «ایرلندی» است؛ «اسکارلت» دلفریبی را از مادر به ارث برده است، و سرسختی و عزم راسخ را، از پدر؛ خصوصیاتی که به او امکان میدهد، تا از مصائب جنگ جان بدر برد؛ همینکه «اسکارلت» زیبا، و نازپرورده، و خودخواه، به سن نوجوانی میرسد، آینده ی خود را، بر اثر وقوع جنگ داخلی آشفته میبیند؛ پس از سقوط «آتلانتا»، دوباره به ملک خانوادگی برمیگردد، و با پشتکار و اراده ی خویش ملک را نجات میدهد؛ همین «اسکارلت» را سرسختتر میکند؛ او قحطی را از نزدیک لمس کرده، و سوگند خورده، که دیگر هرگز طعم گرسنگی را، نچشد؛ در بحبوحه ی اغتشاش و شورش ناشی از جنگ داخلی، به هر نوع سلاحی برای ثروتمند شدن، دست مییازد؛ «ملانی»، بهترین دوست «اسکارلت»، برعکس او، حاضر نیست دست از باور خود بردارد؛ دو مرد در کنار «اسکارلت» و «ملانی» زندگی میکنند، که آنها را دوست دارند: یکی «اشلی ویلکس»، که با شکست، دنیا در نظرش تغییر کرده است، و دیگری «رت باتلر»، یکی از سودجویان دوره ی محاصره؛ آدمی فاسد و رذل و بسیار جذاب، که مجذوب «اسکارلت» است؛ «اسکارلت» نیز چندان بیش از او، پایبند اصول اخلاقی نیست؛

    داستان، فاجعه ی جنوب را در حین جنگ، و پس از آن، تماماً در خود منعکس دارد؛ سختی و استواری کوههای سرخ رنگ «جورجیای شمالی» را، میتوان در شخصیتهای متعدد این حکایت پر حجم و مهیج، بازیافت – حکایتی که هم داستان سرنوشت خودخواسته «اسکارلت» است، و هم تصویری از دوره ای مشخص، در تاریخ امریکاست؛ در خلال خوشیها و ناخوشیها، عشق آتشین «اسکارلت» و «رت»، منحنی رمانتیکی را ترسیم میکند؛ در این کتاب، همه ی عناصری، که مشخصه ی رمان است، عناصری که «دوما»، و «بالزاک»، در سطوح مختلف و به انحای گوناگون، وارد ادبیات جهان کرده اند، دیده میشود؛ این عناصر را نویسنده ای به کار گرفته است که نبوغ داستانگویی و حس خطاناپذیری از ساختار نمایشی دارند

    تاریخ بهنگام رسانی 17/10/1399هجری خورشیدی؛ 10/08/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی

  • Nayra.Hassan

    *نحن الراحلون لنهاية العمر*
    مع سكارليت سهل ان تشعر بالتفوق و بانك افضل منها؛ لم لا ؟فهي انانية وصولية انتهازية جريئه؛ و لكن لا انكر انني غرت منها احياناً

    scarlett-o-hara-tomorrow-is-another-day
    فلو امتلكت طموحها و تنافسيتها و روحها القيادية و تبجحها لكنت  الان في مكان اخر تماما
    لكن يظل :في الغد متسع لكل شيء
    هكذا تخُبرنا الست سكارليت
    القوية؛النارية
    صلبة العود؛القيادية
    لها دوماً نصيب من اسمها

    *ما تراه مهماً الان لن تلتفت اليه ابدا بعد حين*

    tumblr-nbc86aeo-Ki1r11s4xo2-500
    سكارليت اوهارا فتاة في السادسة عشر تعيش بمزرعة تارا بجنوب امريكا عام ١٨٦٠؛ منذ البداية ندرك انها ذات طبع ناري؛ لا تعرف وازعا يردعها من اعتبارات الحياء الانثوي او التزمت الريفي
    مغرورة انانية
    و معها نتعرف على باقي الابطال الثلاثة ريت بتلر و ميلاني و اشلي الذي تستهدفه  سكارليت و تعلن عليه الحب بجرأة
    فيرفضها بقوة  بل و يفضل عليها ميلاني نقيضتها في كل شيء
    و يختار اختيار "ذكوري نمطي متكرر يدهشنا للابد فيُفضل نور ميلاني الخافت علي نار سكارليت المتاججة دوما

    VP1Woo
    لا ضير ان يتغابي المرء؛ ان كان دهره*
    * بالتغابي جديراً

    و هنا ترتكب سكارليت حماقة ترتكبها نساء الارض منذ فجر التاريخ و الي لحظتنا هذه
    حتي تنقذ كبريائها تتزوج سكارليت من شقيق ميلاني!!؟
    لتظل بالقرب من اشلي و سرعان ما  يموت زوجهامريضاً في الحرب
    و يتركها ارملة؛ حامل
    و مكبلة بنتائج حماقتها

    *تزوج على عجل و اندم على مهل*

    تفرغت "سكارليت هانم"لاعمال التمريض في مستشفيات الحرب و هي شديدة الضيق بهذا الُنبل الذي يتناقض مع انانيتها
    فهي خُلقت لتتمتع و تلمع
    لا لتخدم و تنكر ذاتها

    ستي قالتلي البنات بيلبسوا فساتين*
    *أمي قالتلي البنات ما يلعبوش ف الطين

    57bf21b6290c8b7d4e8b5e8276c84802
    لا شيء يغير روح الانسان كالحروب؛و اقسي الحروب هي الأهلية مع اهلك و جيرانك
    و قسوة الحرب غيرت من شخصيتها؛
    بعد فقدانها الثروة و الجاه و السند و فخامة البيت
    لتسقط قشرة الجلافة و الفردية رويدا رويدا

    a468369533b6a9ee89103a985fc38114
    و تنهض كالعنقاء بين رماد الخراب بشخصية قيادية ثابتة
    تحمي الضعفاء و تعبر بهم الشدائد
    تتحول الأيدي الناعمة؛ لحمل الفأس بل و السلاح ايضا

    سكارليت تعتبر ثورة صغيرة في عالم البطلة النسائية؛ فدوما البطلة رمز للخير و الطيبة و الرومانسية المطلقة؛ مفعول بها؛ وديعة ؛ حتي لو خانت فلضعف عواطفها امام حب لا يقهر

    و لكن سكارليت قوتها تعصف بطيبتها
    نفسيتها اقرب للرجال باندفاعها؛
    و تظل الغاية تبرر الوسيلة لديها فلا تشعر ابدا انها انجبت اطفال من كل زوج؛ حتي اصطدمت بباتلر الاجرأ منها ذو السمعة المريبة لكنه فاز بقلوب القراء كالسحر

    gone-with-the-wind-1939
    الموت والضرائب والولادة، ليس هناك*
    * أي وقت مناسب لأي منهم

    و خلال صفحات و سنوات الرواية الضخمة
    كان ريت باتلر يظهر في حياة سكارليت علي نحو متقطع
    لتنشأ بينهما تلك العلاقة التي يقع فيها اقوياء الشخصيات
    قوامها التحدي و العناد و الفهم المتبادل
    و اخيرا يتزوجا
    و لكن قلبه يتحول عنها من فرط العناد المتبادل و يهجرها
    الا انها لا تسلم بهزيمتها  ابدا؛ و لكن الاعتذارات بمجرد تأجيلها، تصبح أصعب وأصعب، وفي النهاية تصبح مستحيلة

    Important-Periodic-Dogwoodtwigborer-max-1mb
    كنت سأقطع قلبي لكي ترتديه إذا أردت ذلك*

    صدرت ملحمة ذهب مع الريح الفية الصفحات في عام ١٩٣٧ عندما كانت مارجريت في سن ٣٧
    كانت قد اعتزلت الصحافة و مفتونة بالتاريخ و  قررت ان تدون ما سمعته من العجائر عن الحرب الأهلية في بلد شديد التعقيد و وفقت في اختيار بطلين انتي هيرو مستفزين؛ و لكن معبرين عن روح الشخصية الأمريكية

    فشرعت بمثابرة تكتب عملها الادبي الوحيد للابد
    تعيد الفصل الواحد لسبعين مرة حتي يرضيها
    ليبيع ثمانية ملايين نسخة في عامين فقط و عشرات الملايين بعدها

    و قد اخترت الملحمة لتكون مراجعتي الالف في الجوودريدز؛ لاسباب لا تحصي 1️⃣0️⃣0️⃣0️⃣
    ١.فالرواية بقلم نسائي و بطلتها امراة استثنائية
    ٢.من الصعب نسيان سكارليت او تجاهلها
    و قد اكون حاولت تقمصها و نجحت لوهلة و لكن الطبع غلاب؛ فشلت في ان اكَون تلك الشخصية الكسبانة دوما

    ٣.و لكني كنت اشعر دوما انني متشابهة جدا
    مع مرجريت ميتشيل "او اتمنى"؟

    images-1
    باسمها المستعار
    و جسدها المنهار
    و قلمها الجبار
    و عمرها ذو الاعوام القصار
    و لكن لا ننسى ابداً ان الحياة ليست ملزمة بإعطائنا ما نتوقعه، نحن نأخذ ما نحصل عليه؛ ونحن ممتنون أنه ليس أسوأ مما هو عليه

  • Ana

    Ainda é algo prematuro fazer a avaliação deste clássico incontornável, porque ainda me falta ler todo um segundo volume, mas algo me diz que será uma avaliação muito, muito estrelada 😊

    Venha o segundo volume!

    Opinião em vídeo:
    https://www.youtube.com/watch?v=njv_T...

  • Celeste   Corrêa

    Terminei o volume 1/2. A caracterização do tempo histórico, espaço e personagens é tão boa, que não terá sido difícil a adaptação ao cinema.
    É uma autora que não aborrece nem na descrição da guerra; é intenso, mas a leitura fluída. E de tudo, podemos tirar lições para a vida: o amor à terra, a capacidade de sobrevivência e adaptação a uma nova ordem, e, como sensatamente disse a senhora Fontaine: que ninguém se envergonhe de ter de se servir honradamente das suas mãos, de trabalhar na terra.
    Destaca-se o papel da mulher nesta época conturbada dos Estados Unidos.
    E, depois, temos os inesquecíveis Scarlet O'Hara e Rhett Butler.

  • Carmo

    Os Bons livros nunca são grandes demais.

  • Haniye

    شاید اگه تو بازه 13 تا 16 سالگی میخوندمش عاشقش میشدم. احتمالا بهتر بود همون موقع میخوندمش و وقتم رو الان رو کتابای بهتری میذاشتم.
    آخراش واسم یکم جذابتر شده بود. اوایلش بنظرم چیزی جز یه سری اتفاق نوجوون پسند نبود!
    شایدم من غیرعادی ام که برخلاف نظر اکثر دوستان خوشم نیومده زیاد!
    در کل از کلاسیک های مورد علاقم نبود.
    از نقاط قوتش این که توصیفات قوی داشت.
    از قسمتهای تاریخیش بیشتراز کلیت داستان خوشم اومد.
    یک ستاره برای توصیفاتش - یک ستاره برای اینکه تاریخی بود تقریبا - 1 ستاره بخاطر اون 700 صفحه کاغذی که صرف شده

  • Patricija || book.duo

    Nusprendžiau apžvalgą rašyti perskaičiusi antrąją dalį, bet kol kas galiu pasakyti tiek: 23-ejų metų moteris, gulinti lovoje 21-ame amžiuje ir burbanti (iš pradžių tyliai, po to - vis garsiau) ant knygos, kai kažkas: 1. Skarlet šokti nepakviečia. 2. Skarlet šokti pakviečia. 3. Myli. 4. Nemyli. 5. Skarlet elgiasi kvailai. 6. Skarlet elgiasi protingai. 7. KUR DINGO RETAS???

    Šiaip šitais 7 sakiniais pilnai būtų galima knygą ir apibūdinti, bet palauksiu antros dalies, o tada mintis sudėliosiu šiek tiek tinkamiau ir tvarkingiau. Bet šiaip galiu priimt visų intelektualų akmenis mano pusėn, man lenkiant galvą ir pripažįstant: taip, planuoju 1200 puslapius klasikinio visuotinai pripažįstamo šedevro perskaityti tik dėl Reto Batlerio, jam priklauso mano širdis ir sveikas protas. Aha, to paties Reto Batlerio, kurio bendrai sudėjus pirmoje dalyje buvo turbūt 45 puslapiai. Stay tuned.

  • Rosie

    Não se é considerado um clássico só porque sim. Estamos perante um grande livro, ponto!

    Scarlett, Scarlett, que rico embuste me saíste.

    Tivemos que levar com esta personagem principal, tão bela por fora como tumefacta por dentro. Apesar de bajulada, mimada, idolatrada consegue ser insanamente fria, seca, destituída de sentimentos, generosidade ou sensibilidade. Tive que ler cerca de 600 páginas (600!) para sentir alguma empatia por ela.

    Esta razão só engrandece mais a autora que corajosamente coloca como protagonista uma personagem difícil de engolir. Em boa verdade, todas as personagens, quer se goste ou não, são o que são, numa verdade nua e crua.

    Scarlett tinha o mau génio irlandês de Gerald deixando-se arrebatar pelas emoções e uma enganadora doçura do rosto que tinha herdado de Ellen. Tremendamente leviana na sua forma de agir, presunçosa, egoista e obstinada. Duma ignorância patética, tinha cabeça somente para usar adereços ou chapéus, e a sagacidade era apenas para as frivolidades mundanas (até a sua sobrevivência depender das suas acções).

    Ellen, a matriarca, o pilar da família, dos criados, a benfeitora da comunidade, altruísta e tolerante.

    "A vida de Ellen não era fácil, nem sequer era uma vida feliz, contudo, ela não esperava que a sua vida fosse fácil, e, se não era uma vida feliz, tal era o destino da mulher. O mundo fora feito para os homens, e ela aceitava-o como tal. O dono da propriedade era o homem, e competia à mulher governá-la. O homem colhia os louros desse governo, e a mulher louvava a inteligência dele. O homem bramia como um touro quando feria o dedo com uma farpa, ao passo que a mulher abafava os gemidos do parto para não viesse a perturbá-lo."

    Capitão Butler é um postal. Cínico, mas verdadeiro, oportunista até ao tutano mas sensível à essência bondosa de quem encontra pelo caminho, assertivo, sem subterfúgios e absolutamente sem rodeios a atacar os podres da sociedade aristocrática e hipócrita.

    "Não conseguia resistir a dar umas alfinetadas à presunção, à hipocrisia e ao aparatoso patriotismo das pessoas que o rodeavam (…). Era com muito espírito que ele rebaixava o pomposo e punha a nu o ignorante e o fanático, além de que o fazia com grande subtileza, arrancando verdades das suas vítimas através de um aparente interesse movido pela cortesia, de forma que elas nunca se apercebessem realmente do que tinha acontecido até ao momento em que se encontravam já expostas como figuras empoladas, jactantes e ligeiramente ridículas."

    Lia ansiosamente os momentos entre Scarlett e Butler, farinha do mesmo saco, como este último dizia; situações amplas de tensões, cinismos e humor.

    "«Meu caro», disse ela, «você não é de todo um cavalheiro!»
    «Uma observação acertada», respondeu ele descontraído. «E você, menina, não é de todo uma senhora. (…) Não se pode continuar a ser uma senhora depois de se ter dito e feito aquilo que eu acabei de ouvir por mero acaso. Ainda assim, só raras vezes pude descobrir algum encanto nas senhoras. Eu sei o que lhes passa pela cabeça, mas elas nunca têm a coragem ou a má-criação necessárias para dizerem aquilo que pensam. E com o passar do tempo, acaba por ser aborrecido. Mas, a minha querida menina O’Hara, a menina é uma rapariga com um espírito raro, um espírito deveras admirável, e eu tiro o chapéu à sua pessoa.»"
    (O episódio de Scarlett e Ashley na biblioteca seguido do intruso Butler: uma delícia, entre outros)

    Melanie é de uma sinceridade e generosidade a toda à prova, uma senhora digna desse nome, tal como Ashley um cavalheiro em toda a sua essência, leal, honrado, íntegro.

    Mammy a escrava fiel que não se deixa lograr em situação alguma, sempre muito atenta aos seus amos para quem vive literalmente.

    Em suma, existe um leque delicioso de personagens que a dado momento são confrontados com a chamada Guerra Civil Norte-Americana, e que tal como todas as guerras, não deixa de ser absurdamente inútil, dolorosamente cruel, despojando de tudo e a todos.

    Uma história poderosa, muito bem contada, que anseio prosseguir de imediato!
    Já me apropriei do segundo volume, em breve falaremos novamente.

  • zineti

    Напълно искрена съм, когато казвам, че тази книга не очаквах да ми хареса толкова много, колкото ми хареса. Не е никаква обикновена любовна история. Личността на героите и промените в характера им са изследвани в такава дълбочина, че имаш чувтсвото, че те са истински хора. Обожавам трансформацията на Скарлет - толкова плавно премина от младо, разглезено момиче в зряла жена. Нямам търпение да започна и втори том, вълнението от четенето на тази история е огромно.

  • Esleme Hadj Sassi

    أروع كتاب قرأته على الاطلاق، قرأته بالانجليزية و العربية.. و لازلت للان مشدوهة ..بل عاجزة عن ابداء رأي في رائعة من روائع القرن العشرين...
    اجمل ما في الأمر، شخصية سكارلت اوهارا..تلك الشخصية القاسية الجليدية و المستميتة، الطموحة مهما فقدت و مهما حصل و التي و رغم فقدانها لكل شيء..مازلت كما هي، شامخة لا تتزعزع رغم الفقر و المصائب و اهوال الحرب و موت الحبيب و فقدان ابنها و رحيل زوجها..مازلت متجلدة لا يكسر لها كبرياء..
    من الشخصيات التي تعلمت منها معنى الطموح و القسوة الايجابية و المسؤولية و عدم اظهار الضعف امام الاخر و حتى امام النفس..
    ان كنت بطلة في رواية ما، كنت ساختار شخصية سكارلت اوهارا بلا ادنى شك
    ..ذهب مع الريح، الرواية التي فرضت بها مارغريت ميتشل نفسها بكتاب وحيد خلّدها.
    العبرة بالكيف و بجودة الكتاب لا بعدد الاصدارات
    رواية يتيمة و اشعاع لا يموت..

  • Pauline

    J’arrive pas à m’intéresser à la vie de Scarlett O’Hara alors qu’il y a cent mille livres géniaux qui m’attendent et dans lesquels je ne croiserai jamais le n-word.

  • Liepa

    Pagaliau ir mano laikas atėjo šitam epui. 
    Na ir visų pirma tai turėčiau pasijuokti iš savęs, kad gąsdino apimtis, ir padrąsinti kitus, kam irgi neramu dėl to- tikrai neverta bijoti, puslapiai tiesiog tirpsta, skaitosi bent ši, I-oji dalis, labai greitai ir įdomiai. Ir dar, galvojau, kad tai išskirtinai meilės romanas, bet jis didžiumoj apie stiprias moteris, išgyvenimą karo metu. Didžioji dalis skirta  Skarlet, ji pagrindinė  veikėja. Nekantrauju griebti antrą dalį :)

  • Emiliya Bozhilova

    От дистанцията на годините: единственият положителен образ е Рет Бътлър. Той единствен честно и почтено си изкарва прехраната, без в нея да участват роби.

    Най-противният образ - по вина на Мичъл - е Мами. Не че има нещо кой знае колко необичайно, а просто отвратителният факт, че писателката се стреми да го пропагандира като обобщение на истинския Юг, като отрицание на чичо Том и неговата колиба. Чичо Том печели в исторически план твърде дълго след 1865 г., защото дори през 1965 г. и колибата, и белият “масса” са си били почти същите. Но пък Мами стяга връзките на корсета на една от иконите на романтиката - пренеприятната ми, отвратителна, но така прочута Скарлет.

    Тъй че си запазвам петте звезди за романтичната и семейна линия, но откъм исторически твърдения книгата си е за боклука.

  • Fátima Linhares

    Bem, nunca pensei que fosse gostar tanto deste livro! A leitura fluiu tão bem que em sete dias terminei esta maravilhosa narrativa.
    Agora vou começar o volume II.

  • Mahdi Lotfabadi

    نوشتن درباره‌اش بمونه برای بعد جلد دوم اما فقط یه سؤال دارم... چطور می‌شه کتابی که به اشتباه به صف Currently Reading اضافه کردی رو حذف کنی؟

    -----------------------------

    بعد از خواندن کتاب دوم:

    معمولاً قبل اینکه کتابی رو بخونم نظرات بقیه رو نمی‌خونم اما خیلی اتفاقی نظر بقیه دوستان رو از بربادرفته قبل خوندن کتاب دیدم و انقدر نظرات منفی بود که یه کم دلسرد شدم از خوندنش اما به شخصه خیلی ازش لذت بردم. البته که داستان به مرور هر چی جلوتر می‌ره بیشتر جا میفته و اتفاقاتش جذاب‌تر می‌شه اما در کل اگه علاقه‌ای به تاریخ جهان و مخصوصاً آمریکا داشته باشید، این کتاب برای دوره‌ی جنگ داخلی آمریکا خیلی هم می‌تونه جذاب باشه.

    چیز جالبی که من رو جذب می‌کرد این بود که اولین باری بود که یه کتاب از دیدگاه یک جریان مغلوب می‌خوندم... جنوبی‌ها جنگ رو باخته و برده‌ها رو از دست داده بودند و حالا برخلاف چیزی که همیشه تو فیلم‌های آمریکایی می‌بینیم، روی بد جنگ و ظلم‌های شمالی‌ها رو هم می‌بینیم. هر چند به نظرم مارگارت میچل به خصوص درباره‌ی رفتارهایی که با برده‌های سیاه‌پوست می‌شده خیلی لاپوشونی کرده اما بعد خوندن این کتاب به خودم گفتم شاید اون دوران برده‌داری اونقدر که فکر می‌کنیم پر از نفرت نبوده. جالبه که تو خود کتاب نشون داده می‌شه که شمالی‌ها (که برده‌ها رو آزاد کردند) رفتاری تحقیر‌آمیزتر و نژادپرستانه‌تر از جنوبی‌ها به سیاهپوستان دارند.

  • نورة عبدالله

    تحفة معقدة عن شخصية أعقد وبلد أكثر تعقيداً

    **

    5-FA33136-504-F-4357-8-BD9-3-D6-CDBDFBA74

    الحرب الأهلية الأمريكية
    الصراع بين الجنوب والشمال

    بدأ عند فوز لينكولن في الانتخابات الرئاسية دون موالاة ولايات الجنوب ،فبدأت معظمها إعلان الانفصال عن الاتحاد ،وتشكيل حلف الولايات الكونفدرالية، لأنهم يعتقدون أنه ليس لديهم أي ممثل في الدولة

    الجنوب كان زراعي كسول متصدر في إصدار القطن ،لم تكن هناك حاجة تذكر إلى استخدام الماكينات، وتستخدم العبيد بوحشية في الأعمال اليدوية (أي أحد قرأ راوية جذور يعرف كم كانت المعاناة) ، وتأيد حق بيع القطن وشراء السلع المصنعة من أي دولة

    الشمال صناعي ن��ط ذو الروح التجارية، تستثمر بكثافة في الصناعة الناشئة، التي لا يمكنها منافسة الصناعات الأوروبية في تقديم أسعار عالية للقطن المستورد من الجنوب وعوائد منخفضة للصادرات المصنعة. وهكذا، دعمت المصالح الصناعية الشمالية التعريفات والحمائية بينما يطالب المزارعون الجنوبيون التجارة الحرة

    بدأ القتال في 12 أبريل 1861، حيث هاجمت القوات الكونفدرالية قاعدة عسكرية للولايات المتحدة في فورت سومتر

    وكعادة أمريكا في تغطية مصالحها بهدف نبيل
    -احتلال العراق لتحريرها من الراحل صدام
    -احتلال أفغانستان لتحريرها من طاغية أسامة بن لادن والقاعدة
    ففي خريف 1863 أصدر الرئيس لينكولن إعلان تحرير العبيد الذي جعل إنهاء العبودية هدفاً للحرب

    استنكر تجار العبيد في الجنوب هذه الاستراتيجية التي تنتهك حقوقهم الدستورية .ويعتقد اهل الجنوب البيض أن تحرير العبيد من شأنه أن يدمر اقتصاد الجنوب -فنظرتهم للعبيد كانت كحق مكتسب- بسبب رأس المال الكبير المستثمر في العبيد وكذلك المخاوف من جمع السكان مع السود من العبيد السابقين.
    ومع ذلك فالشمال لم يكن جميلاً لهذا الحد، فبائعى العبيد وأصحاب سفن النقل كانوا من الشمال


    0-E2-FCAB9-7-BAF-4-A1-D-982-E-05420-C36-C4-EC

    ***
    الكاتبة من مدينة أتلانتا في الجنوب ، وجعلت هنا مدينة طفولتها موقع الأحداث
    ترعرعت ميتشل بين أقارب عايشوا بصورة مباشرة أحداث الحرب
    الكتاب طافح بالعنصرية ليست عنصرية العرق فقط بل عنصرية فرد ضد فرد ،أبيض ضد أسود ،أبيض غني ضد أبيض فقير ،أسود عبد لسيد غني ضد أسود عبد لسيد فقير ،فالأبطال يتحدثوا عن السود بالسوء و يتحدثوا أيضاً عن البيض بأسوأ
    لكن اقتصر العبيد المشاركون علي خدم المنازل ، وليس أصحاب الأعمال الميدانية وهؤلاء من ذاقوا المر وعانوا أكثر ، أقسي شئ قرأته أن أهل الجنوب استخدوا العبيد لحفر الخنادق ليختبئوا عندما آتي الشماليون !

    فالنهاية العنصرية قبيحة و الكاتبة كانت مع العنصرية ،فأهل الجنوب عامة يتعاملون مع العبودية كشئ من المسلمات
    نصف نجمة ضاعة بسبب العنصرية والنصف الآخر بسبب الإسهاب الطويل ،هو عامة كان يجب يكون طويل ،لأنها تحكى مصائر بلد بأكمله و عائلات كثيرة ، بس الإسهاب زاد عن حده جداً ،797 جزء أول ،800 جزء تانى ، فبعض الأجزاء أصابها الملل
    **

    بينما كان الرجال يموتون ويقتالون في الجبهة كانت نهضة ومساعدة البيت والابناء علي المرأة
    ***

    لا شئ في الدنيا يعادل ما تفعله الحرب بنا ،أنه لا يوجد فيها أي شئ مشرف أبداً .فقط قذارة و بؤس


    232-B95-D3-A3-D6-4-E28-915-D-1-D5-F10-B8-BF91

    سكارليت تمثل ما كان عليه الجنوب قبل الحرب

    الجميلة من الخارج الفارغة من الداخل
    صاحبة نظرة تحليلية غريبة معيارها الوحيد في التعامل مع الآخر هو الجمال، لا الثقافة ،لا الأخلاق ،لا الذكاء
    ذات نظرة عدائية فالكل يكرهها و هي تكرهم أكثر،
    شابة ،خالية من الهموم لديها عبيدها يقومون بكل شئ عنها ،أنانية ،جاهلة
    و ككل السيدات الفاضلات في الجنوب لا تشغل نفسها بالحرب والمسائل السياسية ،فالإنشغال بإتخاذ وضع وجه جذاب عندها أهم
    العالم يدور حولها ،فلا فائدة من النظر أبعد من أنفها

    وكان هناك نظرة ملمة لنساء الجنوب عن الرقي :
    السيدات الراقيات يولدن بآلام مبرحة و الصراخ والعويل
    يغمى عليهم من أقل سبب
    ذوى شهية قليلة
    عند الجلوس مع رجل ،لا يسعك سوى أن تمدحيه ف حسب
    الأرملة بائسة لا تضحك و أن ابتسمت تكون إبتسامة حزينة
    -هذا كان حال النساء في القرن

    كانت سكارليت هكذا في قصر أبيها في جورجيا ولكن عند إنتقالها إلي أتلانتا و إندلاع الحرب ، تغيرت حياتها ....
    فأحياناً تصبح الشخصية السيئة أفضل من خلال التجربة الصعبة


    ***
    بدأ الأمر بإنتصار قوات الجنوب في معركة الأيام السبعة بقيادة أبطال الجنوب لي وجاكسون، وتحت حصار إقتصادي علي الميناء بدأت معاناة العامة.
    ولكن عاشوا علي أمل إنتصار سيميس و أسطول الحلف علي زوارق الشمال الحربية ، خاصة أن إنجلترا كانت قادمة لنجدة الجنوب ، بعد توقف مصانع النسيج لحاجتها للقطن.
    قائلين ( إنتصار واحد آخر وتنتهي الحرب)
    **
    مازالت سكارليت علي حقارتها

    4-F8-C4-D09-E36-F-48-C0-A5-FA-4-B3-E38-B90033

    food on sawmill

    **
    استمررت الحرب و معظمها إنتصارات للجنوبين ،ولكن الناس توفقوا عن قول(إنتصار واحد وتنتهي الحرب)
    انتصر الجنوبيون في تنيسى بقيادة الجنرال مورغان وفورست ، ومعركة بول وان الثانية.
    ومن جراء الحرب انخفضت عملة الحلف ،وارتفع أسعار المواردالغذائية والكساء وبدأت موائد الطعام بالقلة .
    اشتد حصار الموانئ فغدت المواد الكمالية صعبة المنال،والمستشفيات تعانى من ندرة المواد الطيبية.
    أضفت الحرب طابع إستهتار للقواعد و إزالة الكلفة

    227643-E6-2-A0-D-4890-B77-A-142-BA17-D0841
    **
    🙂

    ADD315-B3-BDD7-4-FDE-88-A4-83-C1-F3-F34457
    **
    الأمل بمساندة إنجلترا تبخر ،فالملكة تفضل أن يتضور عمال مناسج القطن جوعاً على أن تطلق رصاصة من أجل العبودية
    عادت نفس الجملة تتكرر (إنتصار واحد وتنتهي الحرب)بعد إنتصار الجنوب الساحق في فردريكسبورغ و شانسلورزفيل .وانتشار شائعة أن القائد لي يزحف إلي بنسلفانيا أي أرض الشمال .
    لكن الهجوم اتي من الغرب وسقطت فيكسبورغ بعد حصار مرير ف انشطر الحلف نصفين ، وبعدها خسر الجنرال لي المعركة في بنسلفانيا ورجع القهقرى إلي ميريلاند
    **
    تخلى سكارليت عن حقارتها

    3-FBF002-A-7-D4-E-4-DF6-B418-9951-AF5-F5580

    south beach grill wilmington nc

    **
    استمرت إنتصارات الشمال وظل جنود الجنوب يتراجعوا حتي أتلانتا، وخاضوا معركة أتلانتا وكنسية عزرا
    ووقي أهل المدينة أنفسهم فلجأوا إلي الأقبية والكهوف والأنفاق وأضحت أتلانتا بين فكى الحصار، وعملوا علي تدمير خطوط السكك الحديدية ،حتى استولوا علي الخط الحديدي في جونسبورو ، انسحب جيش الجنوب ودخل جنود الشمال أتلانتا

    خسر الجنوب وخسرت سكارلت

    **

    آتي مشهد الذروة بالنسبالي
    سكارلت تجرى في شوارع أتلانتا بحثاً عن طبيب لولادة ميلانى ،والجميع يهرب ، تجرى وتجرى و وقع خطواتها (الشماليون قادمون! الشماليون قادمون)
    تجد الطبيب يفضل إنقاذ مجموعة الجراحى علي إنقاذ فرد
    سكارلت وحيدة لا يوجد أحد يساعدها ، سكارلت يجب عليها حماية ميلانى المريضة و جنينها
    سكارلت تتحمل المسؤلية وتصبح أقوى

    بدأ التغيير ....


    B9-A83-BDE-1556-4095-B581-274-C76-FCAFF5

    hometown restaurants near me

    التغيير بطئ تطلب 560 صفحة -_-
    أبدعت الكاتبة في وصف مظاهر حياة الجنوب قبل وأثناء وبعد الحرب

    **
    سكارلت و كان الاسم يحمل لعنة
    أصابت صاحبته ، وكاتبته ، والممثلة الذي قامت به

    الكاتبة كانت تعمل صحيفة أصبت بكسور في العظام جعلها طريحة الفراش، اقترح عليها زوجها كتابة روايتها الخاصة لتسلية وقتها ،وتقضي في كتابتها 6سنوات، ورفضت نشرها في البداية كانت تعتقدة أن محاولتها الأولي ستكون لها فقط. ولكن الرواية ما أن نشرت حتى اعتبرت حدثا أدبياً مهماً، وعكس المتوقع شفيت من مرضها ولكن انتهت حياتها علي يد سيارة مسرعة -سبحان الله-

    فيفان لى الممثلة رغم نجاحها في عدة أعمال بعد فيلم (ذهب مع الريح) لكن ظل النقاد يقارنون أدوارها بدور سكارلت ،حتي كتبت في مذكرتها: "كيف يمكننى أن اقتلعها هذه السكارليت التى تحتلنى تماماً وتكاد تمحونى " ثم تصاب بمرض نفسي تنقل علي إثره للمستشفي وتشخص بإنفصام شخصية وعوارض إكتئاب ،وقيل أنها كانت تقف أمام المرآة وتخاطب صورتها كأنها تخاطب سكارليت أوهارا

    ............................................................................

    6-ADE585-B-FB1-E-4-E3-C-9-C7-A-9-B49-DD20-E7-B8

    "أنه رجل يملك كل الصفات التي تنقصها" علي لسان سكارليت (الجنوب)

    أشيلى المثقف اللطيف الحالم فارس سكارليت المفقود
    من أهل الجنوب ،لكن كثرة أسفار عائلته لأوروبا جعلته يندمج مع ثقافتها . فهو الهادئ محب الفن ، أمهر فارس في مقاطعته الجنوبية

    C7560-FB3-C59-C-4750-9-A82-0-F6-A50-BA96-B3

    مثل كل الرجال أراد كل شئ ،معجب بسكارلت لكن لا يحب عقلها، يتكافئ عقله مع ميلانى وثقافتها لكنه لا يتغاضي عن حب سكارلت له ، قلبه مع سكارلت عقله و روحه مع ميلاني وهكذا ،ادخل نفسه في صراع ولم يساعد نفسه علي الخروج

    **

    ميلانى الطيبة كالخبز .الشفافة كمياه الينبوع .
    بسيطة الملامح .
    المعتزة بنفسها و ثقافتها
    تستطيع الحصول علي ما تريد من خلال الإقناع والإرادة لا عن طرق سكارليت الملتوي�� البشعة
    لا تحسن رؤية شئ فى الشخص الذي تحبه سوى نزعات الخير فقط

    **

    5-A913160-51-C8-4476-94-B4-6-CFD8-B298-DC7

    best dinner wilmington nc


    ريت وآشلى يريان حقيقة هذه الحرب ،لكن آشلي يريد أن يموت في سيبلها بينما يأبي ريت ذلك


    CB6-D02-BC-FE4-D-4-B00-A7-C2-FE2-B66576635

    "أ��ا والجنوب متعادلان الان ،طردنى الجنوب يوماً كيما أموت من الجوع ولكنى لم أمت ، بل أني أجمع مالاً وفيراً من نزاع الموت الذي يعاني منه الجنوب سكراته ، أجمعها بديل حقوقي الشرعية الضائعة "

    ريت باتلر الشخصية المعكسة لكل ما في الجنوب
    الحقيقي بعيد عن التصنع
    لا يتخاذل عن إعلان ارائه مهما اختلفت
    طرده والده في شبابه ومسح اسمه من سجل العائلة، ف ذهب للشمال واعتمد علي نفسه وكون ثروته
    مخترق الحصار الجرئ ، والذي صرح أنه يقوم به فقط من أجل المال
    لا يدعم الحرب ولا يناصر أي الطرفين
    كلامه الكثير عن هزيمة الجنوب كان مبالغ ،وأشفقت علي الأم التى كان ولدها في الحرب وما انفك يقول لها هذا الكلام وكأنه استعدِ لموت ابنك

    وجملته لسكارليت ستظل الأجمل :
    لم أكن أحبك يا عزيزتى بهذا القدر العظيم ، ولو لم أكن أحب الشرف / البلد
    **
    سكارلت :
    أني كأتلانتا
    إخضاعى يتطلب أكثر من شماليين و حريق

    فهل ستظل شجاعة سكارلت المستحدثة أم تذهب مع الريح ؟
    الريح التى احتاجت الجنوب

  • Ugnė

    Man buvo tikrai sunku pamėgti Scarlett O'Hara ir vien dėl jos kažin, ar skaitysiu antrą dalį. Man atrodo, kad ji iš tų, kurias sunkumai ir amžius užkietina, tačiau neprideda išminties, ir klausimas, ar prideda proto.

  • Negar

    رمانس بود دیگه. ولی همین رسوندن پیام " رفتن بر باد " و به نثر در آوردن تمام این احساسات پشت سر هم و خود شخصیت اسکارت شاهکار نویسنده بود.
    کتاب عالی بود. روی این حرف نمیشه آورد.

  • Lamia Bellahcene

    قوة و جمال هذه الرواية لا يضاهيه شيء

  • Célia Loureiro

    Sem dúvida, o melhor livro que li. Tenho plena consciência de que jamais voltará a ser escrita uma obra como esta. A complexidade, o rigor histórico, a profundidade humana das personagens - com os seus erros, as suas vulnerabilidades, os seus egoísmos expostos a nu, as suas más intenções, os seus medos e pequenas conquistas. Ri, aprendi algumas lições e chorei. Confrontei-me assim com a realidade dos negros do Sul muito ligado a explorações de algodão, pobre em indústria. Fiquei assim a saber que a perspectiva abolicionista não estava assim tão carregada de boas intenções - pelo contrário, precisavam dos negros como aliados contra o Sul. Fiquei assim a conhecer aquela que pode ser descrita como a mulher mais detestável de todos os tempos, esta Scarlett O'Hara de olhos verdes e sorriso insinuante. Fiquei a conhecer uma mulher dócil, dada a perdoar, que no entanto não é tola - Melanie Wilkes. Fiquei a conhecer um homem profundamente apegado às suas raízes e à tradição do estado que muito ama, e que está assim disposto a dar a vida por uma guerra que, no seu íntimo, sabe que vai perder. Fiquei assim a conhecer um homem que me ensinou inúmeras lições sobre a natureza humana - Rhett Buttler, que não dá um chavo por causas perdidas. O país que se afunde: ele não se deixará afundar com ele. Tira o partido que puder das situações. Não tem reputação e sabe que aquele que não a tem é o homem mais livre entre os homens livres. Não deve nada a ninguém. Ninguém espera nada dele.

    Livro algum pode ser posto ao lado deste, ligeiramente aproximado a ele que seja, sem ser fortemente ridicularizado. Ficam todos abaixo, em triângulo, e o E Tudo o Vento Levou acima deles. A genialidade óbvia de uma mulher do início do século XX que mal sonhava com a repercurssão épica da sua grandiosa obra... Pena que seja o único. Brilhante, Mrs Mitchell. Adoro o universo que criou.

  • Mar

    Կան այնպիսի պատմություններ, որոնք գլուխգործոցներ են դառնում, արդիական են բոլոր ժամանակներում և անբացատրելի զգացողություններ են առաջացնում ընթերցողների մոտ։

    Սա ինձ համար էն գրքերի ցանկին ա պատկանում, որ համ ուզում ես արագ կարդալ, որ իմանաս՝ ինչ ա լինում, համ էլ ուզում ես դանդաղ վայելելով կարդալ, որ հանկարծ չավարտվի գիրքը։

    Առաջին հատորի կեսը ինձ համոզելով եմ կարդացել։ Գրքի ուղիղ կեսերից սկսած՝ էնքան կլանված եմ կարդացել, որ չհասկացա՝ ոնց ավարտվեց գիրքը։ Իհարկե չենք տխրում. առջևում դեռ 2-րդ հատորը կա։😁

    Հ.Գ. էնքան ուրախ եմ, որ գիրքը հայերենով կա։ Ինձ ինչ հիշում եմ, սպասում էի էս գրքի թարգմանությանը։ Էնպես որ առանձնահատուկ շնորհակալություններ ՆյուՄեգ հրատարակչությանը։ ❤

  • Whisperer of stories

    Скарлет е женски персонаж,който не понасям,но въпреки това възлагам големи надежди за развитието й.

  • Kamilė | Bukinistė

    Aš taip susigyvenau su Skarlet, kad net ir baigusi abi knygos dalis, bei pradėjusi kitą kūrinį, vis dar gyvenau kažkur Atlantoje. Ir nors istorijoje įvykių, atrodo, nemažai - mane sužavėjo tai, jog siužetas, kuris vyko 19 amžiuje nebuvo perdėtai, kartais net juokingai dramatiškas. Na, kad dramos čia nebuvo tai, žinoma, nė už ką nepasakysi - bet viskas buvo taip įtikinima, tikra ir atvira, kad abejonių nepaliko. Kuo Skarlet personažas skyrėsi nuo kitų to laikmečio romanų herojų? Ji nebuvo tas pamoksliškas, tyras, įstabiai šviesaus proto ir doros pavyzdys - ji buvo tokia, kokios dažniau nesirenkama vaizduoti - savanaudė, materialistė, pripažįstanti, jog jai neįdomu politika ar mokslas, užsispyrusi, drąsi, bet viską vainikuojantys žodžiai būtų - sąžininga sau. Skarlet charakteris toks neužslapstytas ir nepadailintas, savybės tokios, kurių mes visi kažkiek turime, tačiau net nuo pačių savęs slepiame. Ir nors lengviausia būtų ją teisti ir priekaištauti, man to visai nesinorėjo daryti, ši guvaus proto ir iš tiesų labai stipri asmenybė (jau man pačiai atrodo, kad ji tikra, aš sakau, kad buvo įtaigu) tikrai išskirtinis personažas mano skaitytų knygų arsenale.

    Ir man, dabar rašant, visai nesinori leistis į siužetą, o labiausiai norisi dar pakalbėti apie Skarlet. Pirmoje dalyje taip gražiai buvo piešiamas jos ir jos mamos portretai - jų santykis ir priešpiešos, nors šios moterys kategoriškai skirtingos, tačiau abi charizmatiškos ir negali sakyti, kad viena kuri už kitą būtų geresnė. Žinoma, Skarlet motina buvo gėrio pavyzdys, tačiau kai kuriomis savo ugningomis savybėmis, turbūt, visgi Skarlet buvo teisingesnė, nei jos idealioji motina. Ir ne tik santykis su motina, bet ir su kita svarbia veikėja – Melane - primigtynai parodė, jog nėra vienos tobulos moters portreto.

    Galite pykti dėl knygos naivumo, erzintis dėl impulsyvių Skarlet poelgių, nepatogintis dėl jos atvirumo, bet tuo šis kūrinys ir sužavėjo - savo gyvumu, jauno žmogaus virsmu, išryškintomis asmenybėmis, charakteriais, kurie taip aiškiai supranti - yra tokie kokie yra, nei blogi nei geri, tiesiog gyvenimiški, tikri. Tai ne perdėm teisuoliškas klasikinis kūrinys, o puiki pramogos ir gilesnės minties sąjunga.

    Ir dar! Atskiras nuostabus dalykas - vertimas. Nors originalo aš ir neskaičiau, bet net nežinau ar tikrai galėtų būti geriau, nei kad buvo sudėliota lietuviškai.

  • Booklover

    Gone with the wind by Margaret Mitchell... 🇮🇷📑🇰🇷👇
    .
    البته که تمام این جنگ ها برای آن کسانی که باید بجنگند، مقدس است! اگر آن مردمی که این جنگ ها را به راه انداخته اند، نمی گفتند این کار مقدس است، کدام احمقی حاضر می شد بی دلیل خودش را به کشتن بدهد؟ کاری به این نواریم که سخنوران ما چه داد و فریادهایی برای روانه کردن عده ای جوان ابله به میدان جنگ به راه می اندازند. از نتایج عالی و مقدس آن هم بگذرین، مسلما جنگ ها دلیل اصلی دیگری پست خود دارد و آن پول است. هنه ی این مرافعه ها بر سر پول دور می زند، ولی به ندرت اشخاص متوجه این موضوع می شوند. مثل اینکه گوش هایشان خیلی پر از صدای طبل و نوای شیپور و کلمات فریبنده ی رهبرانی است که خودشان ابدا از جایشان تکان نمی خورند! این داد و فریاد سخنوران برای احمق کردن مرد به صورت های گوناگون انجام می شود... .
    - تو هنوز موضوع را درست نفهمیدی. قضیه س سیاه و سفید نیست. این ها همه بهانه است. تا انسان در دنیا است، جنگ خواهد بود. برای اینکه این خود انسان است که جنگ را دوست دارد. البته مقصودم بیشتر مردهاست نه زن ها. مردها بعد از عشق زن، به جنگ بیشتر علاقه مندند. . .
    Ps; 타라 농장주 제럴드 오하라의 큰딸 스칼렛 오하라는 당차고 자기 주장이 강한 아름다운 여성이다. 그녀는 애슐리를 사랑하고 있고, 애슐리 역시 자신을 사랑하고 있다고 믿고 있지만, 애슐리는 착하디 착한 멜라니와 결혼을 하고 만다. 홧김에 스칼렛은 멜라니의 오빠인 찰스 해밀턴의 고백을 받아들인다...

  • Pejman Shojaeion

    داستانی هست به زعم من کاملا" سطحی ، پیش پا افتاده ، تا حدی تقدیس کننده برده داری و یا برده داران ، علی رغم ظاهر فریبنده و دلنشینی که دارد بیشتر ناشی از خشم نفرت جنوبی ها نسبت به شمالی ها و آبراهام لینکلن رییس جمهور فقید آمریکا ست، بیشتر موفقیت داستان بر می گردد به بغض فروخورده جنوبی ها به سبب شکستی که از هواداران آزادی سیاهان داشته اند، کتاب به راحتی در بسیاری از جاها به ورطه داستان پردازی های عوام زده می افتد

  • Farimah

    اولین بار وقتی خوندمش ک قرار بود بعنوان کار ترجمه تحویلش بدم..اونجا بود ک بااین کتاب آشناشدم ..و از خوندش واقعا لذت بردم ..عشق ..غرور..جنگ..خیلی زیبا باهم میکس شده بود..بعدها ک فیلمشو دیدم بارها و بارها از دیدنش سیر نمیشدم شاید بگم دیالوگهاشو از حفظ شده بودم ..در کل بهش پنج ستاره رو میدم..پیشنهاد میکنم اگه کتابشو نخوندید حتما فیلمشو ببینید

  • Shakiba Moein

    می‌تونیم این کتاب رو جزو استثناهایی قر��ر بدیم که فیلمشون به مراتب ازشون بهتره.

  • Saif Eddine

    لن أتحدث عن سكارلت و لا عن آشلي و لا عن ريت..سأختصر و أقول '' محظوظ من قرأ هذه الرواية ''
    شكرا مارغريت

  • Magdi

    المراجعة :


    https://www.goodreads.com/review/show...

    جزء أول عظيم
    "قلب السند، وكان قد ألصق على ظهره قصاصة ورق خشن بني من ورق اللف، مكتوب عليها بحبر محلي الصنع. وتنحنح وقرأ ببطء وصعوبة:
    العنوان: (سطور على ظهر سند حلفي)، قال:
    " إنك لا تمثل شيئًا على أرض الله الآن، ولا شيء في المياه تحتها..
    ولكن احفظه أيها الصديق وأَرِه للناس
    كعهد لأمة مضت.
    وأَرِه لأولئك الذين سيصغون
    للقصة التي سترويها هذه القصاصة
    قصة الحرية التي ولدتها أحلام الوطنيين،
    قصة أمة سقطت ومهدها العواصف."

  • Atefeh

    شانزده ساله بودم که این کتاب را همه جا با خود میبردم و حتی سرکلاس مدرسه دزدکی میخواندمش.
    هیچوقت نخواستم فیلمش را ببینم اما تقریبا تمام صحنه های کتاب را به یاد دارم.
    شاید بهترین رمانی است که تا کنون خواندم و از آن آموختم!
    اما وقتی عاشق یک کتاب میشوی حتی یازده سال بعد هم نمیتوانی ریویوی مناسبی برایش بنویسی.