The Diaries of Adam and Eve by Mark Twain


The Diaries of Adam and Eve
Title : The Diaries of Adam and Eve
Author :
Rating :
ISBN : -
Language : English
Format Type : Paperback
Number of Pages : 95
Publication : First published January 1, 1906
Awards : Audie Award Multi-Voiced Narration (2000)

"Good deal of fog this morning. I do not go out in the fog myself," notes Adam in his diary, adding, "The new creature does. It goes out in all weathers. And talks. It used to be so pleasant and quiet here."
Adam has a lot to learn about Eve, and even more from her, as she names the animals, discovers fire, and introduces all manner of innovations to their garden home. Mark Twain's "translation" of the diaries of the first man and woman offers a humorous "he said/she said" narrative of biblical events. The great American storyteller found comfort and inspiration in the company of women, and his irreverent look at conventional religion is also a thoughtful -- and humorous -- argument for gender equality.


The Diaries of Adam and Eve Reviews


  • oyshik


    The Diaries of Adam and Eve by
    Mark Twain

    In this book, Mark Twain introduced the history of the Garden of Eden in his way. Twain described the life of the first parents-Adam and Eve- with subtle tones of humor and emotion. Furthermore, this story showed an analysis of the nature of a woman and a man.

    I wish I could make him understand that a loving good heart is riches enough, and that without it intellect is poverty.

    Delightful read.

  • Ahmad Sharabiani

    The Diaries of Adam and Eve, Mark Twain

    Mark Twain retells the Garden of Eden story in the first person, presenting the separate perspectives in diary form of the legendary father and mother of the human race.

    In Twain's version Adam comes across as the original couch potato, grumpily uninterested at first in the new long-haired creature with the different shape who keeps pestering him with her new ideas. Eve, by contrast, is the talkative, ever-curious experimenter whose inquisitive nature prompts her to name all the animals in the garden and leads her to the discovery of fire, among other things.

    Cain and Abel also make brief appearances as squawking infants whom Adam largely ignores while Eve does all the hard work of child-rearing. It doesn't dawn on him till they are almost full-grown that these puzzling new creatures are his children.This is a funny and touching retelling of the age-old myth, full of Twain's sarcastic humor, incisive intelligence, and subtle touches of pathos for the foibles of human nature.

    تاریخ نخستین خوانش: روز بیست و دوم ماه ژوئن سال1998میلادی

    عنوان: خاطرات آدم و حوا؛ نویسنده: مارک تواین؛ مترجم: حسن علیشیری؛ تهران، دارینوش، سال1384؛ در87ص؛ چاپ سوم سال1389؛ شابک9789645250513؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 19م

    عنوان: دفتر خاطرات آدم و حوا : مجموعه داستانهای کوتاه مارک تواین؛ نویسنده: مارک تواین؛ مترجم: سعید بافندی؛ تهران، جامی، سال1391؛ در208ص؛ شابک9786001760553؛

    روایت نخستین داستان عاشقانه دنیا است، که «مارک تواین» به زیبایی و طنازی آنرا نگاشته اند

    نقل از کتاب خاطرات آدم و حوا: (حوا: سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و امروز: همه بدون دیدن اون. زمان زیادیه واسه تنها موندن؛ اما با اینحال تنها بودن از اینکه حس کنی مزاحمی و نمیخوانت بهتره؛ باید یه همدم داشته باشم؛ فکر میکنم برای اینکار ساخته شدم، واسه همین با حیوونا دوست میشم؛ اونا هم جذابن هم مودب و مهربون؛ هیچوقت عنق نیستن و نمیذارن حس کنی مزاحمی؛ بهت لبخند میزنن و برات دم تکون میدن، البته اگه دم داشته باشن؛ همیشه هم آماده بازی و سر و صدا کردن و اینور اونور گشتن، یا هر کار دیگه ای که بگی هستن؛ ما با هم خیلی جاها رو گشتیم؛ بیشتر جاهای دنیا رو دیدم، شایدم همه دنیا رو؛ پس من اولین جهانگرد دنیام؛ اولین و تنها جهانگرد دنیا؛ پرنده ها و حیوونا همه باهم دوستن، و هیچوقت باهم بحث و دعوا نمیکنن؛ اونا باهم حرف میزنن؛ با منم حرف میزنن؛ اما احتمالا به یه زبون خارجی صحبت میکنن، چون من حتا یک کلمه از حرفاشون رو نمیفهمم؛ با اینحال وقتی من باهاشون حرف میزنم میفهمند چی میگم، مخصوصا سگ و فیل؛ این باعث خجالت منه، چون نشون میده از من با هوشترن، بنابراین نسبت به من برتری دارن؛ این من رو اذیت میکنه چون میخوام فقط خودم تجربه اصلی باشم.)؛ پایان

    برگزیده های دیگری از متن
    حوا: این دنیای نوساز و بزرگ قشنگترین اثر هنریه

    حوا: گاهی از خودم میپرسم این موجود واقعا به چه دردی میخوره؟ اصلا قلب داره؟

    حوا: خیلی کم حرف میزنه؛ شاید چون باهوش نیست و به این مسئله حساسه و میخواد پنهونش کنه

    آدم: به من گفت از یه دنده من که از بدنم گرفته شده، ساختنش. حرفش یکم مشکوکه، چون همه دنده هام سر جاشون

    آدم: او همراه خوبیه و میدونم اگه نبود، خیلی تنها و افسرده میشدم

    آدم: زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با حوا، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدونه اونه

    آدم: واسه اینکه زیر بارون نمونم یه سر پناه ساختم، اما اونجا هم نتونستم آرامش داشته باشم...؛ اون موجود جدید «حوا» مزاحم شد و وقتی سعی کردم بیرونش کنم، از سوراخهایی که باهاش میبینه آب بیرون میومد، و اون با پشت پنجه هاش پاکشون میکرد، و از خودش صدایی رو درمیآورد که حیونا وقتی ناراحتن درمیآرن

    حوا: قبل از این، انقدر به همه ی چیزهای قشنگ علاقه داشتم، که مثل گیجا، فقط دستمو طرفشون دراز میکردم؛ بعضی وقتها خیلی دور بودن، و بعضی وقتها چند سانتیمتر باهام فاصله داشتن؛ اما من فکر میکردم چند متر ازم دورن، خیلی وقتا کلی هم خار تو این فاصله بود! اینطوری یه درسی رو یاد گرفتم، در ضمن واسه خودم یه قانون ساختم: اولین قانون من: «یک تجربۀ زخمی از خار دوری میکند»...؛ گمونم واسه کسی به سن و سال من، نتیجه گیری خوبیه؛

    تاریخ بهنگام رسانی 29/09/1399هجری خورشیدی؛ 16/08/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی

  • Guille

    Una obra muy agradecida que se lee en un suspiro, con una prosa clara, elegante, inteligente, irónica y sorprendentemente irreverente. No es una obra redonda, los diálogos de una y otra parte están claramente descompensados. Personalmente, me hubiera encantado leer la parte de Eva referente a la gran pérdida o a Caín. También hay que hacer un esfuerzo por obviar algunos de los comentarios acerca de la diferenciación de los sexos… pero eran otros tiempos.

  • Petra X living the city life

    The first half of this short book was absolutely excellent. Eve is a free spirit determined to enjoy and bring order to the wonderful Garden of Eden. Adam is a curmudgeonly misogynist who thinks Eve talks too much and should give all this naming of animals and plants a rest.

    The second half of this book is throw-across-the-room frustrating and annoying. The scales fall from their eyes, Eve fancies Adam like mad and falls in love with him. They marry and forever after she subsumes her individuality completely, and is absolutely dedicated to being an entirely submissive good wife to Adam, even willing to die for him. Which, according to Twain, together with motherhood, is the absolute zenith of a woman's life.

    I'm sure the many male-created, run and dominated fundamentalist religions of the world would absolutely agree with him and maybe should substitute this book for Genesis.

  • منال الحسيني

    محاولة من الكاتب الأمريكي الساخر مارك توين لفهم طبيعة العلاقة الاولى بين آدم وحواء، بداية من لحظة التعارف الأولى، وحتي يفرقهما الموت
    السخرية في الرواية تكمن في موقف كل منهما من الآخر في البداية، وبخاصة آدم الذي يبدو لا مبالياً ولا يقدر أي ما تقوم به حواء، قبل أن يشعر تدريجياً كل منهما بالانتماء للآخر، ويفتقد الاحساس بطعم الحياة في غياب شريكه
    لم يعجبني فقط محاولة مارك توين "أمركة" الرواية، حيث شلالات نياجرا وطائر الدودو في أحداث العمل، وكأن آدم وحواء هبطا في أمريكا، وربما كانت جزءا من الأطار الساخر العام للرواية لكنه لم يعجبني، بالاضافة إلى صغر حجم الرواية والتي لم تتعد الخمسين صفحة

  • Mohamed Al

    كتب مارك توين مقتطفات من يوميات آدم في عام 1904، ومن ثم كتب يوميات حواء في عام 1905، وتم جمعهما معا بعد ذلك في كتاب في عام 1906. والمطلع على سيرة توين سيدرك أن آدم في هذا الكتاب ليس سوى توين نفسه، وحواء هي زوجته ليفي التي توفيت عام 1904، لذلك يمكن أن أقول لك هؤلاء الممتعضين من تناول توين لقصة آدم وحواء بهذا الشكل الهزلي والساخر بأن هذا العمل شخصي جدا، وليس له أي علاقة، لا من قريب ولا من بعيد، بمعتقدات توين الدينية أو لا الدينية.

    عندما ماتت ليفي كتب توين إلى شقيقه قائلاً "أنا رجل بلا وطن، أينما تكون ليفي يكون وطني" وهو ما يوافق الجملة التي نقشها آدم على قبر حواء في نهاية الكتاب: أينما وُجدت حواء .. وُجدت الجنّة!

  • Peiman E iran

    ‎دوستانِ گرانقدر، این کتاب روایتِ افسانۀ «آدم» و «حوا» به صورت طنز و البته با مزه است که از زبانِ خودِ آنها از روزِ اولِ به اصطلاح پیدایشِ آنها و به صورتِ خاطره بیان شده است
    ‎نکتۀ جالب و قابل توجه در این داستان این بود که، «حوا» موجودی باهوش و با احساس و زرنگ است و تمامِ اسامیِ موجودات و گیاهان و اشیاء گوناگون را انتخاب میکند و برگزیدنِ نام و کشفِ محیطِ اطراف با اوست... ولی «آدم» موجودی تنبل و خنگ و بی احساس است که مدام از «حوا» فراری میباشد
    ----------------------------------------------
    ‎حوا: قبل از این انقدر به همۀ چیزهایِ قشنگ علاقه داشتم که مثلِ گیجا فقط دستمو طرفشون دراز میکردم. بعضی وقتها خیلی دور بودن و بعضی وقتها چند سانتی متر باهام فاصله داشتن. ولی من فکر میکردم چند متر ازم دورن، خیلی وقتا کلی هم خار تو این فاصله بود! اینطوری یه درسی رو یاد گرفتم، در ضمن واسه خودم یه قانون ساختم: اولین قانون من: «یک تجربۀ زخمی از خار دوری میکند»... گمونم واسه کسی به سن و سال من، نتیجه گیری خوبیه
    ************************************
    ‎آدم: واسه اینکه زیر بارون نمونم یه سر پناه ساختم، اما اونجا هم نتونستم آرامش داشته باشم... اون موجودِ جدید (حوا) مزاحم شد و وقتی سعی کردم بیرونش کنم، از سوراخ هایی که باها�� میبینه آب بیرون میومد(گریه کردن) و اون با پشتِ پنجه هاش پاکشون میکرد و از خودش صدایی رو در میآورد که حیونا وقتی ناراحتن در می آرن
    ---------------------------------------------
    ‎عزیزانم، آن خدایی که خلقتش، با <آدم> و <حوا> آغاز میشود، باید هم حجله ای به گشادیِ بهشت خلق کند!! وگرنه چگونه میتواند نیازهایِ جنسی و زفافِ این همه عروس و دامادی که حریص هستند و از پیروانش میباشند را پاسخگو باشد!؟؟ این خدایِ ادیانِ ابراهیمی، عجب خدایِ عجیب و غریب و خنده داریست!! اینگونه که کتابهایِ بچگانهٔ دینی میگویند، آدم و حوایِ بیچاره را به سببِ گناهِ خوردنِ سیب یا گندم و آن میوهٔ ممنوعه، از بهشتِ موهوم بیرون می اندازد.. بعد بر رویِ زمین، انواع و اقسامِ پیامبرانش را میفرستد که به زورِ چوب و چماق و شمشیر و تهدید و میلهٔ داغ، فرزندانِ همان آدم و حوایِ طرد شده و بیچاره را به بهشتی وعده دهند و فرا خوانند که یک روزی، پدر و مادرشان را با خفت از همان بهشت بیرون کرده است!!! باور کنید که این خدایِ ادیانِ سامی، یک جایِ کارش میلنگد.. درست است!!؟ خدایی که نتوانسته یک اشتباهِ کوچک از آدم و حوا را بپذیرد، چگونه میتواند گناهانِ بیشمارِ فرزندان و نسل در نسلِ همین آدم و حوا را ببخشد!!؟ اگر این خدایِ عجیب و غریبِ ادیانِ سامی، از همه چیز آگاه است، پس میدانسته که این آدم و حوایی را که آفریده و در سوراخشان روح دمیده است!!! سرانجام میوهٔ درختِ ممنوعه را میخورند. پس دیگر چرا تعجب کرده و آن دو را موردِ غضب و خشمِ خویش قرار داده و آن شیطانِ ننه مُرده را موردِ لعن و نفرین قرار داده است!!؟ اگر آن درختِ ممنوعه، همان درختِ شعور و معرفت بوده است، پس این شیطانِ بیچاره به آدم و حوا لطف کرده است ... این چه خدایی است که نادانی و بیخردیِ موجوداتش را خواستار است!!؟ گویا این حقیقت دارد که دیکتاتورها همیشه دوست دارند تا زیردستی هایشان نادان و بیشعور باشند... گویا به این خدایِ دیکتاتور، خیلی فشار آمده که آدم و حوا، میوهٔ درختِ معرفت و خرد را خورده اند... حالا این به کنار که مشخص نیست، آن شیطانِ ننه مُرده، به کدام زبان با آدم و حوا، سخن گفته است!!!!!! آن زمان، نه زبانِ عربی بوده و نه عبری!! حال پیدا کنید پرتقال فروش را!! .... عزیزان و نورِ چشمانم، پرسش در موردِ داستانهایِ موهوم و خنده دارِ خلقت در کتابهایِ به اصطلاح مقدسِ ادیانِ سامی، بسیار بسیار زیاد است.. ولی آنچه نمایان است، این است که این داستانها، نشان میدهد که این خدایِ ادیانِ سامی، تا چه اندازه در آفرینشِ خویش، دچارِ سردرگمی بوده است و کسانی که این داستانهایِ موهوم را نوشته اند، چه نویسندگانِ ناپخته ای بوده اند و بدتر از همه باید به حال و روزِ آنهایی که در این زمان و با پیشرفتِ دانش، همچنان به این داستانهایِ کودکانه، ایمان و باور دارند، گریست
    ‎در هر حال، با آنکه داستانِ پیدایشِ «آدم» و «حوا» داستانی موهوم میباشد، ولی نویسندهٔ این کتاب، میتواند با استفاده از این افسانه، برایِ لحظاتی لبخند را به رویِ لب هایِ شما بنشاند
    ‎امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید
    ‎«پیروز باشید و ایرانی»

  • Caroline

    ***NO SPOILERS***

    No fan of Mark Twain’s work should overlook this slim masterpiece, an ingenious and highly amusing peek into the minds and lives of Adam and Eve during their first days. The narrative is organized as half Adam’s diary and half Eve’s. The tones are distinct. Adam’s is a straightforward, puzzled, and sometimes cranky daily accounting of the day’s accomplishments and discoveries. He shuns Eve and complains about her to hilarious effect. Eve’s is optimistic, wonder-struck, and feeling. She seeks out Adam and is sad when she doesn’t spot him, sometimes for days at a time. Both diaries have in common a deep curiosity and sense of awe, and both are truly laugh-out-loud comedic in their own ways. Eve’s in particular is moving at times.

    It’s difficult to decide what’s best about The Diaries of Adam and Eve. It’s playful and engaging from start to finish, proof that a novella can be just as well done as any Pulitzer Prize–winner. The story is one giant quotable passage, and little observations Eve records about Adam (and vice versa) highlight how fresh her impressions are (e.g., at one point she notes that his body is shaped like a carrot).

    Readers will get a special kick out of the illustrations, which complement the story perfectly. In this edition, Adam’s are depicted as his own, coarsely drawn on slabs of stone, and most are funny:





    Eve’s are from a third-person perspective and lovely:





    Strangely, some versions of this book don't contain illustrations. Readers should seek out an illustrated edition, as the illustrations not only greatly enhance the writing but compose half the story. Each story page has an illustration opposite, and some pages contain only a sentence or two, in plain writing. The book easily could be read in just a few minutes. Note that a basic knowledge of Genesis--Twain alludes to the part of Genesis that mentions Eve was in charge of naming the animals, for instance--is helpful but not necessary.

    The Diaries of Adam and Eve is priceless. It contains Twain’s trademark wit and inventiveness and plays up differences so astutely that one cannot deny just how sharply observant he was in his study of people and how they relate to one another.

  • Ahmed Ibrahim

    بعكس من قالوا إن الكاتب أهان الانثى برسمه لشخصية حواء فأنا أرى أنه حللّ شخصية آدم وحواء بشكل عظيم ومنصف لحواء بالأخص.
    في إعادة تشكيل لقصة آدم وحواء يقوم مارك توين بالكثير من الإضافات واللمحات الساخرة لمسيرة البشر.
    نجد أن الأهم في هذه اليوميات هو التحليل العميق غير المباشر للرجل والمرأة، فآدم في يومياته قليل الكلام غير عابئ بشيء، متبلد العاطفة، واكتسابه للصفات الجيدة والمشاعر سيأتي بسبب عشرته مع حواء، فهي من أضفت عليه من صفاتها. أما حواء فكانت فضولية، عاطفية، ثرثارة، رغبتها في المعرفة كبيرة.
    حينما أراد التعبير عن حواء مثلها في مقاطع بعد الخروج من الجنة واكتشافهم لمعنى الموت عندما مات هابيل، وحينما أراد التعبير عن آدم تحدث عن رغبته في بناء أثر سيظل له تعبيرا عن فضله.

    هناك الكثير من الملاحظات الجانبية والإيحاءات الساخرة المضمنة في الرواية.
    أحببتها، لكن بعد أن أنهيتها شعرت أن هناك شيء ناقص، أن الرواية لم تكتمل.

  • SheAintGotNoShoes

    Absolutely charming book ! It was a very quick and easy read with most pages bringing a smile.
    Especially adorable were the parts after Cain was born and Adam first thinking he was a fish, then discounting that theory, thought perhaps a kangaroo, and so on !

    Very cute.

  • فايز غازي Fayez Ghazi

    افتراض مارك توين الخيالي عن آدم وحواء وكيفية الحوار والتأقلم والتطور..
    نمطية... لا بأس بها..

  • فؤاد

    اولش نمی تونستم بفهمم واسه چی ساخته شدم. اما الآن فکر می کنم واسه ی این خلق شدم که رازهای این جهان عجیبو کشف کنم، شاد باشم و از کسی که تمام این چیزا رو بهمون داده تشکر کنم.

  • Riku Sayuj


    Expulsion from The Garden of Eden, Reinterpreted

    We take upon ourselves the power of Judgment, without the power of Discernment. This is the message of the Expulsion story:

    Consider Hobbes' discussion of Genesis:

    "[We can look at] “You shall be as gods, knowing good and evil.”(Genesis, 3. 5) And, “Who told thee that thou wast naked? Hast thou eaten of the tree, of which I commanded thee thou shouldest not eat?”(Genesis, 3. 11)

    For the cognizance or judicature of good and evil, being forbidden by the name of the fruit of the tree of knowledge, as a trial of Adam’s obedience, the devil to inflame the ambition of the woman, to whom that fruit already seemed beautiful, told her that by tasting it they should be as gods, knowing good and evil.

    Whereupon having both eaten, they did indeed take upon them God’s office, which is judicature of good and evil, but acquired no new ability to distinguish between them aright."


    My Take: The Idiotic Species

    God was just having fun with Adam. The fruit was nothing special. God just told them that it will give them the power of knowing Good and Evil -- to tempt them, to see if they can resist: After all, any intelligent dude will know that mortals can never distinguish Good and Evil!

    But they bought it! And ate of the fruit. God was disappointed that his creation turned out to be such a doofus species. He banished them and forgot about them.

    So they left, abandoned by God. But they still believed they had the power of discerning Good and Evil and used that misunderstanding to guide them.

    They have been fighting wars ever since, killing and exploiting each other, always convinced their own side, their own way of doing things, their own way of looking at things, etc. is "Good', and the other "Evil".

    God, when he cares to have look at this corner of the universe, still shakes his head in disbelief. No other species in the entire universe had failed that simple test, you know. We were the only dropouts.

  • Agir(آگِر)

    Paş ku Hewa nebû...

    Adem: Biheşt cîyek bû ku Ew wir bû...
    description

  • Diane S ☔

    Just what I needed right now, a humorous book about the world's oldest couple. Seems like men and women had trouble understanding each other from the very beginning. Go figure.

    From Adam's diary. "She has now taken up with a snake. The other animals are glad, for she was always experimenting with them and bothering them; and I am glad, because the snake talks, and this enables me tot get a rest. She says the snake advises her try the fruit of that tree.I advised her to keep away from the tree. She said she wouldn't. I foresee trouble. Will emigrate."

    Too funny, loved this.

  • Araz Goran

    على قبر حواء : " أينما وجدت حواء ... وجدت الجنة "
    كتبها : آدم


    كتاب لطيف فعلاً بأسلوب ساخر وظريف للغاية, كتبه مارك توين على هيئة مذكرات إفتراضية لآدم وحواء الذينِ يختلفان عن آدم وحواء الحقيقيين..
    مذكرات لـ غريبين وتائهين في أرض مجهولة, رحلة إستكشاف أولى والتعرف على أسماء الأشياء,و الدهشة ال��ذراء في عالم يبدو كالحلم في عين الإنسان الأول

    أحببت ما كتبه توين هنا :)

  • Amira Mahmoud

    حواء الثرثارة , التي تعشق التفاصيل
    تعشق تسمية الأسماء بأسمائها
    تعشق الجمال في أي مكان تقع عليه عينها
    زرقة السماء والبحر
    لمعان القمر والنجوم
    حرارة ووهج النيران
    تعشق أيضاً ذلك الـ آدم , الذي يراها كائن لا يُحتمل
    يرى أن كل ما تهتم به حواء هو شيء تافه
    يكفيه وجود بيته وقوته فقط
    ينظر إلى الكائن الصغير ( ابنهما ) على أنه كائن غريب ( فضائي :D ) ..
    لا يستطيع التعامل معه ولا فهمه , وتتولى حواء مسئولية حمايته والدفاع عنه
    كما نرى هي ليست يوميات آدم وحواء في بدء الخليقة فقط
    بل إنها يومياتهما على مر الزمان , من بداية الخلق وستستمر إلى نهايته
    لكن
    كُل منهما يُدرك أن حياته لا تكتمل بدون الآخر

    حواء : إذا قُدر لأحدنا أن يترك الحياة قبل الآخر , فإنني أرجو أن أكون أنا التي تمضي وتسبقه
    فهو قويّ وأنا ضعيفة , ولذلك فإنني لست ضرورة له , في حين أنه ضرورة ليّ
    إن الحياة بدونه لا تُسمى حياة , فكيف أستطيع تحملها ؟

    آدم : أينما وجدت حواء , وجدت الجنة :))

  • Jon Nakapalau

    What did they really think about each other and their situation in the garden? Mark Twain gives us his version of this most interesting question; peppered with humor but not preachy.

  • فهد الفهد

    يوميات آدم وحواء

    يوميات ساخرة يقدم فيها الأديب الأمريكي الشهير مارك تواين، نسخة تخيلية لقصة آدم وحواء، تظهر فيها حواء أكثر نضجاً من آدم وتبدو فيها كصانعة للحضارة البشرية.

  • Hossein Sharifi

    سشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و امروز: همه بدون دیدن اون! زمان زیادیه واسه تنها موندن! اما با این حال تنها بودن از این که حس کنی مزاحمی و نمیخوادت بهتره....صفحه 35، جمعه، حوا
    .......................................
    آدم به جرم خوردن گندم
    با حوا
    شد رانده از بهشت
    اما چه غم
    حوا خودش بهشت است.
    -عمران صلاحی-
    ..........................................

    چقدر آدم نفهم و اعصاب خورد کن
    ای کاش همه حوا بودند

  • Ahmed Oraby

    أينما وجدت حواء، وجدت الجنة !

  • Sara

    الترجمة جميلة بس كنت بتوه منه أحيانا كثيرة :(

    حواء هنا كثيرة الأسئلة فضولية حذرة محترسة وجميلة وآدم ملول وهمجي وكأن مارك توين يود أن يوصل رسالة هنا بأن لولا حواء ماكان آدم ليعمل عقله ويتهذب.
    كانت حواء هي المسئولة عن تسمية الأشياء وآدم يوافقها في صمت (وهو المطلوب من أي رجل حتى اليوم)
    وأن حواء كانت تحب آدم ووهبت هذا الحب إلى أجيالها القادمة.

  • Chrissie

    I listened to an audiobook narrated by Adam (Walter Zimmerman) and Eve (Cindy Hardin). It is only 1hr 8min long. Give yourself a treat. You will chuckle through the whole thing.

    One of the funniest things I have heard in a long, long time. Everybody needs to laugh.

    What's it about? Well, do any woman or mans see eye to eye on anything? We are different; let's just admit it. We of the feminine sex talk......and talk and talk and talk. To us something is important just for its beauty. And the men, well listen to what Adam has to say.

    I had no idea Mark Twain wrote such a book! He certainly understood the different sexes.

  • Alejandra Restrepo B.

    He leído que al señor Twain le encantaban los temas bíblicos y hacer nuevas construcciones partiendo de éstos, en este libro nos presenta una versión de Adán y Eva hermosa, muy chistosa y revela con una mordacidad deliciosa, ciertas diferencias entre hombres y mujeres, y aquí, yo creo que es perdonable la estereotipación que hace de los sexos, donde Twain muestra a la mujer como maternal y curiosa y a Adán como el desprendido y el proveedor, entre otras cosas…hombre... lo escribió hace más de un siglo, no seamos tan severos y severas.
    ----
    Básicamente es la visión y la manera de entender el mundo de los primeros seres humanos que caminaron sobre él…¿se imaginan? Uno llegar a un planeta donde no conoce nada y donde no se entiende nada…¿qué haríamos nosotros?
    Este libro es pa uno reírse, pa leerlo en un ratico y pa dejarse sorprender por las ilustraciones a lápiz de Francisco Meléndez.
    Las últimas tres líneas del libro lo dejan a uno suspirando.

  • MJ Nicholls

    This was boring. A pointless compilation of the stories Twain wrote that reference Adam and Eve, i.e. a few fragments alongside the amusing ‘The Diary of Adam and Eve’ that barely fills half this micro-offering. Oneworld Classics (now Alma Classics) are exemplary in bringing lesser-known classics into the public awareness, but cobbling together scraps from the Twain table and publishing them with a sexy cover is not shrewd business (specially since Twain is as sexy as sticky toffee pudd’n). I read this to pass time while being (not) selected to participate in a criminal case. I went home and ate some shiitake and chicken and had a bath. I trimmed my pubic hair into the shape of Lionel Richie and then kissed your mother all over her rude bits. (Sometimes I like to put things like this in my reviews to check people are paying attention).

  • mona aghazade

    می تونم به جرات بگن یکی از بهترین داستان کوتاه هایی که تا به حال خوندم
    بی نظیر

  • Milad

    هرجا که او بود بهشت بود . . . .

  • Mikey B.

    I found this to be mundane.

    Aside from being a parody of “Adam and Eve” Bible version I couldn’t really see what the purpose was. Maybe, back in the day, this was considered controversial. Having grown-up with Monty Python and “Life of Brian”, Twain’s writing is rather meek. Eve is a caricature female – caring, talkative, loving flowers, animals… Adam is a knucklehead.

    It’s a short book, otherwise I would not have completed it.

  • Lau

    La guerra de los sexos empezó con Adán y Eva.
    La historia es conocida, Eva nació de la costilla de Adán y a pesar de las prohibiciones ambos comieron la famosa manzana que les costó el Jardín del Edén.
    Esta es una visión humorística y breve de eso mismo, dividida en diarios íntimos que "fueron traducidos" por Mark Twain, con unas ilustraciones muy lindas.
    Lo había empezado en castellano y paré. Recomiendo leerlo en inglés, el humor se pierde un poco con la traducción.


    El diario de Adán
    Adán es muy cómico, tiene muy muy poca tolerancia. A penas aparece Eva ya está harto de ella. Visto desde su punto de vista, ella es muy molesta. Habla y habla y habla y habla, y él ama el silencio. Está acostumbrado a los sonidos lejanos, naturales, nunca oyó otra voz humana y Eva no para de hablarle.
    Le irrita que ella le ponga nombres a todo, que lo viva persiguiendo y que cuando él la trata mal ella a "le salga agua de la cara".

    Hay ciertas cosas que a Adán simplemente no le importan o no le interesan. Él ve la vida de forma más simple y más básica que Eva, por lo que se siente irritado cada vez que ella sigue dandole vueltas a algo... como por ejemplo esa obsesión que tiene con treparse al árbol y comer manzanas.
    Adán vive en armonía con su entorno y con los animales. Sí tiene cierta intriga hacia algunas cosas, pero no le quitan el sueño. Prefiere emigrar que enfrentar ciertos problemas que le estropean la paz.

    Él es inocente de una forma rústica. Sabe como son las cosas, lo comprende y no busca cambiarlas. Está conforme con su vida y su paz, y no necesita más de lo que tiene.
    Eva le resulta un enigma que no está seguro de querer resolver. Sin embargo con el paso del tiempo se irán acercando y él poco a poco irá comprendiendo a esa mujer tan distinta a él, con instintos casi opuestos pero en algún punto, complementarios.

    El final es muy dulce.


    El diario de Eva
    Eva se siente un experimento. No lo dice de forma dramática, simplemente lo sabe, así como también sabe que antes de ayer no existía y que su origen fue una costilla de "el otro experimento".
    Siguiendo con la línea cómica, es muy crítica de absolutamente todo. A cada cosa que ve le encuentra algún detalle mejorable, a pesar de que dice que todo está mucho más prolijo que ayer porque algunas cosas fueron terminadas de apuro. Me resultó divertido imaginar una versión del Jardín del Edén con rebabas o partes para "lijar".

    Es tan inocente que resulta tierno. Está entre preocupada e indignada porque cree que cuando terminó la noche la luna se cayó por estar mal sostenida y que alguien se la robó. Ella de todos modos no condena a quien lo hizo, porque dice que en su lugar también se hubiera robado para sí algo tan bonito. A Eva le gustan todas las cosas bonitas que ve y las quiere tener. Algo que me gustó muchísimo de Eva es su capacidad de encontrar belleza en absolutamente todo.

    Adán le produce una gran curiosidad ¿es un reptil? ¿es arquitectura?, así que lo empieza a seguir de lejos, cosa que a él no le fascina en lo más mínimo. Resulta muy simpático ver desde el punto de vista de Eva las mismas cosas que a Adán le irritaban muchísimo, como el constante parloteo o el ponerle nombres a todo. Ella piensa que le está haciendo un favor, no lo hace por maldad.

    Ella es humana de una forma básica, tierna e incluso bastante egoísta por momentos. Me hizo pensar por momentos en una niña que no ha tenido guía... y también me recordó con una mezcla de risa y horror a algunas mujeres que conozco.
    En el diario de Eva se abarca menos tiempo que en el de Adán, de hecho vemos con más detalle un breve lapso que en el diario de Adán vimos más al pasar.



    Mark Twain se burla de forma simpática de las mujeres en este libro, pero no resulta ni machista, ni agresivo, ni nada, así que guarden las lanzas. Están exageradas las características y defectos de ambos sexos, pero si lo miran con objetividad notarán que en muchas cosas tiene razón.

    Escribió esta historia el año en que falleció su esposa. Según parece hizo la personalidad de Adán como la de él y la de Eva como la de su mujer. Creo que esto ayuda a comprender ciertas partes del libro y a mirar con cariño las partes de humor.

    Es una relación de amor-odio en muchos momentos, a veces parece un poco unilateral, pero todo se explica con la naturaleza de cada uno. Es un libro muy lindo, interesante para ser leído tanto por hombres como por mujeres. La forma de ser de cada sexo está tratada con sorna, pero al mismo tiempo con verdad en el fondo.
    No hay un ganador. O en realidad sí hay uno, el amor.


    Reseña de
    Libros junto al mar

  • Martin Iguaran

    Divertido y entrañable relato de Mark Twain donde le da una vuelta de tuerca a la historia de Adán y Eva. Habitualmente, el libro del Génesis es leído tanto como una advertencia, como una fuente de reproche. Aprendemos que tenemos el pecado entre nosotros por culpa de Adán y Eva-especialmente de Eva-, que desobedecieron a Dios y provocaron la Caída. También es un ejemplo del carácter de Dios en el Antiguo Testamento: colérico, vengativo, severo, para nada parecido con el Dios compasivo del Nuevo Testamento.
    En este relato, Twain le da un protagonismo inesperado al primer hombre y la primera mujer, y nos plantea que el amor entre ambos es suficiente para compensar la expulsión del Paraíso. Después de todo, ¿De qué sirve habitar el Paraíso si uno está solo allí?